افشاگری از هزینه «ما همه با هم هستیم»؛ 27 میلیارد تولید، 3 میلیارد بازگشت سرمایه!
فرهيختگان/ داريوش باباييان گفت: در فيلم «ما همه با هم هستيم» يک جواني ميآيد و 27 ميليارد را به سينما ميآورد فيلم با 10 ميليارد فروش، به زمين ميخورد. خب، برگردان اين فيلم سهميليارد تومان است که اين مبلغ هم صرف تبليغات اثر شده. به اين ترتيب 27 ميليارد تومان صرف شده، براي طرف مهم نيست.
مشروح مصاحبه داريوش بابائيان را در ادامه بخوانيد.
* متاسفانه از اواخر دهه 80 و اوايل دهه 90، يکسري آدم با پولشويي وارد گردونه سينما شدند و نسبت همهچيز را تغيير دادند. مثلا من زماني که «زهرعسل» را ميساختم (1381)، دستمزد محمدرضا گلزار هفتميليون تومان بود، شهاب حسيني چهارميليون تومان گرفت، به مهناز افشار حدود 12 ميليون تومان داديم. ولي با ورود آن آدمها، دستمزدها يکمرتبه به 100 ميليون و 200 ميليون تومان رسيد که اين روند با تداوم در دهه 90، ميلياردي شد. سينما را دگرگون کردند و دولت هم مواد اوليه، اجاره و ادواتش را گران کرد و به اين ترتيب صنعت سينما را اتوماتيکوار به نابودي کشاندند. در اين زمان، اکران سينما، باندبازي شد. وقتي باندبازي باشد و فيلمي بيايد و 40 ميليارد بفروشد، تنها همان گروهي که پول آنچناني آوردند و آن را توزيع کردند، ميتوانند اکران کنند و نميگذارند شمايي که دوسه ميليارد خرج کردهاي، تعداد زيادي سينما در اختيار داشته باشي.
* اينطور ميشود که امثال من نميتوانيم آن مبالغ را در سينما بريزيم. حتي اگر از جيب خودمان بگذاريم يا سرمايهگذار هم بياوريم، بايد بتوانيم برگشت سرمايه داشته باشيم که باتوجه به اين باندبازيها نميتوانيم. متاسفانه هرکاري کرديم با کمک وزارت ارشاد، جلوي اين روال را بگيريم، نتوانستيم. وزارت ارشاد واقعا بيخيال بود و مديران کوتاهمدت و بعضا کوتهفکري داشت. حتي برخي از اين مديران خودشان دوست داشتند اين آدمها باشند. اينها به ريشه سينما لطمه زدند.
* نبايد فکر کنيم با اين بودجهها و آن حمايتهاي مافيايي در اکران، فيلمهاي عالي و خوبي ساخته و نمايش داده شد. مثلا همين فيلم «ما همه با هم هستيم» را درنظر بگيريد. يک جواني ميآيد و با پولشويي، 27 ميليارد را به سينما ميآورد و ميدهد دست يکيدو نفر از حرفهايها. اينها فيلم ميسازند و از تمام بازيگران چهره استفاده ميکنند. وقتي فيلم را تماشا ميکني، ميبيني که گلزار از اين ساختمان ميرود به آن ساختمان. از اين گوشه دوربين ميرود آنطرف دوربين. نقشي ندارد؛ هم بازيگرانمان را از بين ميبرند، هم فيلم را از بين ميبرند و هم سليقه مخاطب را نابود ميکنند، بهطوريکه مخاطبان طي سهروز نخست نمايش فيلم به سينماها هجوم ميآورند تا ببينند اين چه فيلمي است که اين همه هنرپيشه بزرگ دارد. فيلم در سه روز اول، 6 ميليارد ميفروشد و طي دوماه، چهارميليارد ديگر هم ميفروشد و اينطور با 10 ميليارد فروش، به زمين ميخورد. خب، برگردان اين فيلم سهميليارد تومان است که اين مبلغ هم صرف تبليغات اثر شده. به اين ترتيب 27 ميليارد تومان صرف شده، براي طرف مهم نيست.
* وقتي فيلمهايي از اين دست ميآيد، تهيهکنندگان خصوصي مثل من چگونه ميتوانند با آنها رقابت کنند؟ در چنين شرايطي ما با بودجه زير دوميليارد، فيلمهايي ميسازيم تنها براي اينکه حضور داشته باشيم و بازهم اگر بخواهيم چهرههاي جديد بياوريم، ميبينيم که نميتوانيم با آن فيلمها رقابت کنيم.
* من همين الان هم از «بابک زنجاني» دفاع ميکنم. من درمورد «بابک زنجاني»، حرف خودش را ميزنم که او سرباز دولت بود. در دوره تحريم به ايران خيلي خدمت کرد. بودجه آورد و محصولات دولت را برايشان فروخت و درصدي پورسانت گرفت. اتفاقا «بابک زنجاني» چرا الان هست؟ چون ميخواهد برود و پولها را بياورد. ولي از همين بلبشويي که درست کردهاند که «تو خوبي» و «تو بدي»، ترس و وحشت دارد. ميترسد بيرون بيايد چون کارهاي مثبتي انجام داد. مگر کارآفريني «بابک زنجاني» کم بوده؟ من از او بيدليل دفاع نميکنم ولي ايشان با کار کردن، اقتصاد يکسري هلدينگها را راه انداخت، بانکداري کرد، هواپيمايي که الان در ايران درحال پرواز به داخل و خارج از کشور است را چه کسي وارد کرد؟ همان بودجههايي است که از آن درآمدهاي سنگين حاصل از فعاليت مشخص خودش به دست آورد، خريد کرد و آورد داخل ايران. نميخواهم بگويم ايشان در خارج از کشور پولي ندارند يا سودي از فعاليتهايش نکرد، نه، ولي خدمات بسياري هم انجام داد.من نميخواهم حرف سياسي بزنم ولي اگر «بابک زنجاني» جزء دارودستهاي بود که اسمش بايد مدام آورده ميشد، در دورهاي که رئيس قوه قضائيه و... عوض شدند، باز بايد اسم اين آدم را بيشتر ميبردند ولي ميدانند که او در دوره خودش، کار کرد. همين الان که تحريم هستيم، خيلي از دولتمردان دوست دارند «بابک زنجاني»هايي داشتند که بتوانند کارشان را انجام دهند ولي تحريم آن دوره در ادامه به نفع ايران شد چون توليد داخلي راه افتاد و به همين دليل امروز ما کمتر به «بابک زنجاني»ها نياز داريم.