نماد آخرین خبر

سفر به زیر پوست شهر همراه با گروه مستندساز برنامه «شکلات تلخ»

منبع
جام جم
بروزرسانی
سفر به زیر پوست شهر همراه با گروه مستندساز برنامه «شکلات تلخ»

جام جم/ اگر هر روز که براي کار از خانه خارج مي شويد تا زماني که به خانه بازگرديد، کمي با دقت به اطراف تان نگاه کنيد، قطعا با کودکان و نوجواناني روبه رو مي شويد که تا کمر در سطل زباله خم شده اند و لابه لاي زباله هاي متعفن و بدبو را جست وجو مي کنند. اين روزها زباله گردي ديگر به يک شغل در کلانشهرها تبديل شده و روزبه روز هم بر تعداد آنها افزوده مي شود. از اين رو تاکنون برنامه هاي مختلفي پيرامون اين معضلات شهري و آسيب هاي اجتماعي ساخته شده است. در اين ميان شبکه پنج مدتي است برنامه اي با عنوان «شکلات تلخ» را به تهيه کنندگي و کارگرداني مجتبي احمدي روي آنتن دارد که مخاطبان هفته اي دو شب شاهد بررسي برخي آسيب هاي اجتماعي با محوريت کودکان کار و خيابان هستند که البته با اين محوريت برنامه آغاز شد و در ادامه به سمت اعتياد، طلاق، مهاجرت و دختران فراري هم مي رود. جام جم با تيم سازنده اين برنامه همراه شده و گزارشي تهيه کرده که خواندن آن خالي از لطف نيست. پس با ما همراه باشيد:

حوالي ۶ صبح، منطقه اي در غرب تهران
 اين که چرا اين ساعت از صبح زمان تعيين شده گروه برنامه ساز براي کليدخوردن برنامه و تصويربرداري انتخاب شده است، براي شما هم مثل ما تا دقايقي ديگر فاش مي شود. تيم تصويربرداري، صدابرداري و حتي گروه نگارش در منطقه اي عجيب وغريب جلسه اي ايستاده را تجربه مي کنند و مجتبي احمدي، کارگردان برنامه در خصوص رصدي که شب گذشته اتفاق افتاده، که چند نوجوان زباله گرد که حاصل کار روزانه شان را در کيسه اي جمع آوري کرده اند، با تيمش صحبت مي کند. قرار است تا دقايقي ديگر با گروهي مواجه شويم که شغل شان در شهر زباله گردي است. بله، اشتباه نخوانده ايد؛ شغل شان زباله گردي است. تصويربرداران در دو طرف سوژه مدنظر مستقر مي شوند؛ دوربين ها در جاي مقرر کاشته شده و جغرافياي محل کسب تعدادي نوجوان که بعد متوجه خواهيم شد آنها از اتباع افغان هستند، با چند تغيير جاي دوربين ضبط مي شوند. مهدي اسماعيل تبار، روان شناس و مجري برنامه نيز متن از پيش نگارش شده را با کارگردان بررسي مي کند و حالا قرار است اسماعيل تبار با اين کودکان در محل روايت اين گزارش به گپ وگفت بپردازد. ابتداي کار بچه ها علاقه مند نبودند با دوربين برنامه مواجه شوند، اما اسماعيل تبار دقايقي با بچه ها صحبت کرد، به آنها ماسک و دستکش داد و توضيح داد که قرار است در مورد چه موضوعي گپ وگفت داشته باشند و به آنها اطمينان داد اگر نخواستند هيچ کدام از اين تصاوير پخش نخواهد شد.تنها دقايقي طول کشيد که اعتماد آنها را جلب کرده و روابط دوستانه اي بين گروه برنامه ساز و اين گروه نوجوان زحمتکش ايجاد شود. آنها از محل زندگي شان و سفر به ايران و البته ساعت کاري و درآمدي که بخش اعظم آن را براي خانواده شان به افغانستان مي فرستادند صحبت مي کنند که داستان غم انگيز زندگي آنها از برنامه هاي «شکلات تلخ» در هفته هاي آتي روي آنتن شبکه پنج خواهد رفت و بيننده آن خواهيد بود.


لزوم حضور مجري روان شناس در برنامه
مجتبي احمدي، تهيه کننده و کارگردان برنامه تلويزيوني «شکلات تلخ» درباره شکل گيري برنامه مي گويد: مدت ها پيش روي فيلمنامه اي با مضمون کودکان کار و خيابان مشغول تحقيق و بررسي بوديم که از دل اين تحقيقات ميداني طرح برنامه تلويزيوني «شکلات تلخ» با ساختاري مستند شکل گرفت با توجه به اين که گروه مشاور ما در نگارش اين فيلمنامه از کارشناسان، مديران و مسوولان مرتبط در سازمان بهزيستي بودند، طرح را با گروه اجتماعي شبکه پنج مطرح کرديم و با دغدغه مشترکي که مديران شبکه پنج در خصوص ساماندهي زندگي کودکان کار و خيابان داشتند، به سرعت اين برنامه تلويزيوني وارد فاز پيش توليد، تحقيق و نگارش شد.

دکتر مهدي اسماعيل تبار، روان شناس فرهنگي را معمولا با همين عنوان در برنامه هاي مختلف تلويزيون در مقام مهمان مي بينيم که در اين برنامه به عنوان مجري هم حضور دارد. احمدي در اين باره مي گويد: قطعا حضور افرادي که با آنها در اين برنامه درگير هستيم ما را مجاب به حضور يک روان شناس در برنامه مي کرد. بديهي است نوع اتفاق و آسيب هايي که خط محوري برنامه هستند و قرار است به نوعي در فضاي اين برنامه تحليل و بررسي شوند با اجراي يک برنامه تلويزيوني تا حدودي متفاوت است. ما در اين برنامه مستندطور به مهدي اسماعيل تبار رسيديم. چون در بسياري از لحظات اين برنامه ورود به سوژه و گپ وگفت با آسيب ديدگان که گاهي کودک کار هستند، گاهي دختران فاصله گرفته و آسيب ديده از خانواده، گاهي يک کودک زباله گرد موضوع ما خواهد بود و... حتما شيوه هاي تکنيکي و روحي- رواني خاصي را مي طلبد که اين اتفاق با مهدي اسماعيل تبار و تجربه و تخصصي که همراه با خود در برنامه «شکلات تلخ» آورد، رخ مي دهد.

حوالي ظهر، يکي از چهارراه هاي تهران
 بعد از گپ و گفتي که در مسير با کارگردان و تهيه کننده برنامه داشتيم، طبق قرار قبلي و لوکيشن از پيش تعيين شده، قرار شد سراغ خانواده اي برويم که کسب وکارشان اسپند دود کردن، شيشه پاک کردن و فروش فال بر سر يکي از چهارراه هاي تهران است. نکته جالب اين که مشخص است گروه برنامه ساز يکي دو روز قبل با اين خانواده ملاقات داشته و در مورد برنامه و اين که قرار است درباره چه موضوعي صحبت کنند با آنها هماهنگي لازم را داشته است. قطعا سوژه هاي اين برنامه در بسياري مواقع موافق نيستند جلوي دوربين بروند و داستان زندگي شان را تعريف کنند. مهدي اسماعيل تبار مي گويد، خيلي از اوقات ساعت ها با اين بچه ها صحبت مي کنيم و با آنها گپ و گفت هاي مفصل داريم و قول امانتداري مي دهيم تا اين اعتماد و اطمينان براي گفت وگو و روايت زندگي آنها در برنامه مهيا شود. ازاين رو گروه سازنده اين برنامه با موانع بسياري در توليد روبه رو هستند.


پارکي در شمال شهر تهران
قبل از اين که گروه تصويربرداري در جاي خود مستقر و کار ساخت قصه زندگي سعيد و سارا توليد شود، با کارگردان در مورد محوريت هاي محتوايي ديگر قسمت هاي برنامه صحبت مي کنيم. او مي گويد: برنامه با سرفصل کودکان کار و خيابان آغاز شد، اما آسيب هاي اجتماعي منتج به اين اتفاق به زندگي اين بچه ها خلاصه نشد. ما در دل اين برنامه به داستان اعتياد والدين هم رسيديم. طلاق و شکنندگي کانون گرم خانواده يکي ديگر از دلايل موثر بر پديد آمدن کودکان کار و خيابان بود. ما با داستان مهاجرت هاي اشتباه مواجه شديم و در ادامه نيز اورژانس اجتماعي که يکي از پايگاه هاي موثر براي ساماندهي آسيب هاي موجود از اين دسته است و آشنا کردن مخاطبان برنامه با شماره ۱۲۳ يکي از خط الراس هايي بود که کم کم در کار شکل گرفت.

  صحنه آماده تصويربرداري و قرار است يکي از دوربين ها قابي مستند را برداشت کند و دوربين ديگر قاب هاي داستان پيش رو را ثبت کند. در حالي که گروه تصويربرداري در حال ضبط داستان زندگي سارا و سعيد هستند با مهدي اسماعيل تبار دقايقي همکلام مي شويم. او مي گويد: وقتي ماجراي اين برنامه و اهداف کارگردان و شبکه پنج براي ساخت برنامه تلويزيوني مطرح شد با توجه به گپ وگفت هايي که سال ها پيش با وي داشتم علاقه مند شدم تا در کنار اين گروه برنامه ساز باشم. نکته جالب در ساخت اين برنامه همراه بودن مسوولان در ارگان هاي مختلف است. به جز چند مقام مسوول مرتبط که علاقه مند نبودند با ما در اين مسير همراه شوند، نمايندگان مجلس شوراي شهر، روان شناسان، جامعه شناسان، رئيس سازمان فني و حرفه اي، مسوولان محترم وزارت کشور و مسوولان ديوان عدالت اداري کشور نه تنها با برنامه همراه بودند که موضوع را دغدغه شخصي و سازماني شان قلمداد مي کردند و ما هم تلاش کرديم با تمام ارگان هاي مرتبط با ساماندهي زندگي کودکان کار و خيابان وارد بحث شويم و با نگاهي مطالبه گرانه خواستار اين باشيم که در اين راستا چه اقداماتي صورت گرفته چه اقداماتي در دست انجام است و کدام مقام دراين خصوص کوتاهي کرده است.

آرزوي پرستار شدن «ستايش»
ستايش، دختر نوجواني است که همراه برادرانش سر اين چهارراه کار مي کند. او داستان زندگي عجيب وغريبش را با لبخند و اميدواري بسيار روايت مي کند.گرچه در لحظاتي اشک در چشمانش حلقه مي زند و حتي گروه برنامه ساز را تحت تاثير داستانش قرار مي دهد، اما با غروري مثال زدني بغضش را مديريت مي کند و از اميد و آرزوهايش با دوربين هاي برنامه صحبت مي کند. به گونه اي که برق اميد را در چشمان معصومش مي توان به وضوح ديد. داستان زندگي ستايش و برادرانش هرچند آزاردهنده است، اما او از تصميمات شيريني که براي زندگي خود و برادرانش دارد طوري باقدرت و قوت صحبت مي کند که حال همه را خوب مي کند. ستايش مي گويد بيشتر درآمد ما صرف درمان مادر بيمارمان شد. البته او الان حالش بسيار خوب است و قرار است ما هم درس بخوانيم. اين روزها که کرونا شيوع پيداکرده و همه ماسک مي زنند، خانم پرستار مهرباني براي من و برادرانم هرروز ماسک مي آورد و همين مساله باعث شده من هم به رشته پرستاري علاقه مند شوم و تصميم دارم درس بخوانم و روزي پرستار شوم.

بازسازي اتفاقات مستند با حضور بازيگران

  هوا رو به تاريکي است، اما کار ما با گروه برنامه ساز هنوز به پايان نرسيده. احمدي مي گويد: در برخي داستان ها و موضوعات مان مانند قصه دختران فراري و پسراني که با توجه به شرايط خانوادگي شان علاقه مند نيستند در قاب تلويزيون ديده شوند، ما با حفظ امانتداري داستان زندگي اين بچه ها را مي شنويم.گروه نگارش برنامه قصه زندگي آنها را بازنويسي مي کند و به همراه گروه توليد با حضور بازيگراني که از آنها تست مي گيريم، داستان هاي مستند سوژه هاي برنامه را به شکل نمايشي روايت و بازسازي مي کنيم.

تعدادي از دختران و پسراني که قرار است نقش هاي مختلف را در برنامه شکلات تلخ بازي کنند، به دفتر توليد برنامه آمده اند. کارگردان برنامه در گام اول موضوع را با خانواده ها مطرح مي کند و قرار است هر يک از اين بچه ها نقش کودک يا نوجوان آسيب ديده اي که با موضوعي خاص دست وپنجه نرم کرده است بازي کنند را با آنها در ميان بگذارد. برخي خانواده ها برنامه را از قبل ديده اند و در جريان موضوع هستند و برخي ديگر سوالاتي دارند که کارگردان پاسخگوي آنهاست و حتي با نمايش برخي لحظات برنامه به آنها توضيح مي دهد شکلات تلخ با محوريت آسيب هاي اجتماعي به خصوص کودکان کار و خيابان، کودکاني که از اعتياد يا طلاق در خانواده ها آسيب ديده اند و... ساخته مي شوند. از ميان افرادي که براي تست نهايي انتخاب مي شوند، يک دختر و دو پسر نوجوان موردقبول گروه برنامه ساز قرار مي گيرند. تست دوربين گرفته مي شود و زمان و مکان تصويربرداري در روز بعد اطلاع رساني مي شود. با توجه به اين که قرار است موقعيت مستند برنامه متزلزل نشود، احمدي از دستيارانش مي خواهد لوکيشن هاي واقعي سوژه ها را براي محل تصويربرداري انتخاب کنند تا حس و حال ماجرا دربيايد. نکته جالب اين که کارگردان به اتفاق دستيارانش و مهدي اسماعيل تبار همراه بازيگران به محل واقعي حضور سوژه ها مي روند و بافاصله حرکات آنها را زير نظر مي گيرند.

بازگشت محبوبه به خانه
حوالي ساعت ۲۱ همراه با گروه برنامه ساز به باکس تدوين مي رويم. راف کات هاي ابتدايي انجام شده و قرار است برنامه نهايي شود. در لحظاتي که قرار است داستان زندگي محبوبه در برنامه تدوين نهايي شود تا به پخش هفته آينده برسد، متوجه مي شويم که خانواده دختري که در برنامه با عنوان محبوبه قصه اش روايت مي شود، در تماسي با دستيار کارگردان خبر از بازگشت به منزل مي دهد. دختري که هفته گذشته بدون نمايش چهره اش در برنامه داستان زندگي اش را تعريف مي کند و حالا خبر مي دهد که پدر با ديدن او در برنامه سراغش آمده و او را که در يکي از مراکز اورژانس اجتماعي مستقر بوده به خانه برمي گرداند. اتفاق خوشايندي که براي گروه برنامه ساز بسيار غافلگيرکننده و البته باعث خوشحالي شان است...

زير آسمان شهر چه خبر است؟
دکتر مهدي اسماعيل تبار اجراي برنامه را برعهده دارد. وي دراين باره مي گويد: به نظرم «شکلات تلخ» براساس اشکالات و محدوديت هاي ديده شده در برنامه سازي ويژه آسيب هاي اجتماعي و تحليل درست از شکل اين نوع کار تدوين و طراحي شده است. يعني ما يک سري اشکال در برنامه سازي براي اين آسيب خاص داشتيم که در رسانه آن طور که بايد به آن پرداخته نشد؛ به طور مثال کارشناس در يک استوديو بود و نمي توانست شرايط خاص موجود را با گوشت و پوست و استخوان خود حس کند.

وي همچنين ادامه مي دهد: مهم ترين ويژگي برنامه اين بود که از داخل اتاق دربسته بيرون آمد و در خيابان و کف شهر رفت دنبال اين که ببيند زير آسمان شهر چه خبر است. شکلات تلخ يک تجربه استوديو در خيابان است و دوربين و مجري در اين برنامه به سمت اين که در موقعيت ها و چالش هاي مختلف قرار بگيرند، مي روند و در حقيقت بايستي لنز دوربين و سبک و سياق کارگرداني طوري طراحي شود که واقعيت از هر زاويه اي براي مخاطب عام و خاص محسوس شود.
اسماعيل تبار تاکيد مي کند: اتفاقات رخ داده در اين برنامه بعضي وقت ها خيلي ناراحت کننده است و برخي مواقع حس مي کنيم براي به نتيجه رسيدن کار راحتي نداريم. در تحليل بعضي از آسيب ها ما بايد تلويزيون و جايگاه آن را به لحاظ شرم و حيا و حرمت نگه داشتن لحاظ کنيم و مراقب باشيم که اصول و اخلاق و معنويت را در کار مورد توجه قرار داده و بر اساس قواعد عرفي و اخلاقي به مسائل ورود کنيم. همچنين با نظر کارگردان در اين برنامه من پنج شخصيت را همزمان بايد باهم داشته باشم. يک گزارشگر، يک مجري، يک بازيگر، يک کارشناس و بعد هم مشاوري براي گروه نگارش و نويسندگان برنامه که در مقام يک روان شناس مطالبي را يادآوري مي کنم.

اين کارشناس و مجري درباره بازخورد مخاطبان هم عنوان مي کند: اين کار تجربه عجيبي در ۲۵ تا ۳۰ دقيقه بود يا همين حدود در دو روز هفته با دو تکرار شبانه تاثيري روي مردم و تلنگري در جامعه ايجاد کرد که من در فضاي مجازي حتي پيام از اروپا داشتم، زيباترين بازخوردي که از برنامه گرفتم اين بود که نويسنده اي براي من نوشته بود با ديدن شکلات تلخ گريه کردم و بعد به آينده اميدوار شدم. اين همان هدف برنامه است؛ تلخي در عين شيريني و شيرين بودن بابت درس گرفتن از يک واقعه تلخ و اين که زندگي مان را تغيير بدهيم و سواد يعني توانايي تغيير براي بهزيستي.
او در پايان هم بيان مي کند: حداقل کاري که اين برنامه انجام داد معرفي اورژانس اجتماعي به مخاطبانش بود. ياد گرفتيم که ما سر چهارراه به بچه ها و کودکان کار پول ندهيم و حتي کالا هم ندهيم، کالا را باز کنيم که کسي نتواند از آنها سوءاستفاده کند، امکان بازگشت کالا نباشد، معرفي اورژانس اجتماعي کار بسيار ارزشمندي بوده که حيف بود تا الان به مخاطب معرفي نشده باشد.

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar