امین تارخ: شهاب حسینی و نوید محمدزاده با پول و پارتی بازیگر نشدند
همشهري/ گفتوگو با امين تارخ هميشه خواندني است؛ که در عين توجه به تئاتر و سينما، به مخاطبان تلويزيون هم احترام گذاشته است.بخشهايي از اين گپ و گفت همشهري را در ادامه بخوانيد.
از آنجا که شما يکي از قديميترين آموزشگاههاي معتبر بازيگري را داريد به عقيده شما چقدر اهميت و ضرورت دارد که يک بازيگر به طور اصولي و کلاسيک مراحل بازيگري را طي کرده و وارد کار شود؟
بازيگري ترکيبي از علم و هنر است. اصولا وقتي که يک هنر مثل نقاشي يا موسيقي را بايد به شکل کلاسيک و آکادميک آموخت، پس به همين ترتيب هنر بازيگري را هم بايد اصولي آموخت. نه فقط به اين دليل که همه جاي دنيا تعداد زيادي دانشکده و کالجهاي مختلف هست که تدريس بازيگري کرده و آموزش بازيگري را بهصورت عملي و علمي کار ميکنند بلکه به اين جهت که هنر به هر حال آموختني است و هنر بايد به شکل تجربي و آکادميک يادگيري شود. بيشتر به اين جهت که تلفيق علم و هنر است؛ يعني بازيگري با روانشناسي و جامعهشناسي مرتبط است. از طرفي براي يک بازيگر تمرکز، تخيل، خلاقيت، صدا، بيان و پارامترهاي ديگر لازم هست که بايد فهميده شده و مورد آموزش قرار بگيرد.
با اين اوصاف هر کسي که علاقه داشته باشد و سراغ کلاسهاي بازيگري بيايد کفايت ميکند؟ بهعبارتي همهچيز آموختني است يا نه بايد استعداد هم داشته باشد؟
البته آموزش بشرطها و شروطها ميتواند نتيجه دهد. شرط اول استعداد است؛ يعني چنانچه کسي صاحب استعداد که يک نعمت خدادادي هست نباشد به هيچوجه بازيگر نميشود. البته ممکن است کسي که کماستعداد و يا بياستعداد هست در طول چند دهه بالاخره با پيگيري و تلاش خيلي طولاني به يک معياري از بازيگري دست پيدا کند اما تجربه ثابت کرده که آموزش راه را کوتاهتر ميکند. اگر آموزش شرط يادگيري و پيشرفت نبود، ما صاحب اين همه کالج و دانشکده و دانشگاه معتبر در سراسر اروپا و آمريکا و همه کشورهاي دنيا و حتي کشور خودمان نبوديم. از اين جهت هنر بايد به شکل آکادميک و کلاسيک آموخته شود.
البته بازيگراني هستند که به شکل تجربي وارد تئاتر شدند و صاحب هوش سرشار و استعداد و کاريزماي فوقالعادهتري بودند و در طول چند دهه کار و فعاليت مستمر و بازي در تئاتر ازجمله بازيگران خوبي شدند. اما خاطرتان باشد که بهعنوان نمونه عرض ميکنم که زندهياد آقاي عزتالله انتظامي زماني که جايزه بهترين بازيگر را بهخاطر بازي در فيل «گاو» از فستيوال شيکاگو گرفت، تحصيلات آکادميک نداشت و بعد از آن به شکل آکادميک و کلاسيک بازيگري را فراگرفت. او در کنکور دانشکده هنرهاي زيبا ثبتنام کرد و پذيرفته شد و ۴ سال آموزش ديد.
چقدر فيزيک و ظاهر بازيگر در زمينه موفقيت و درخشش او مؤثر است؟ بهعبارتي چهره زيبا ميتواند بهتنهايي به پيشرفت بازيگر در اين حرفه کمک کند؟
اگر منظورتان اين است که زيبايي و خوشتيپي ملاک براي بازيگرشدن هست بايد بگويم واقعا نه و تأثير چندان زيادي ندارد. بسياري هستند چه دختر و چه پسر صاحب چهرههاي خوبي هستند اما به هر حال بعد از يک دوره آموزش حتي طولاني به اين نتيجه خواهند رسيد که بازيگرشدن نه فقط به خوشگلي، زيبايي و خوشتيپي نيست بلکه امکانات ديگري هم به شکل بالقوه بايد وجود داشته باشد تا موفق شوند و بازيگري را بهصورت حرفهاي دنبال کنند. ممکن است کسي پارامترهايي مثل استعداد، تخيل، خلاقيت، صدا و بيان خوب و استفاده درست از بدن براي بازي در نقشهاي مختلف را داشته باشد، در کنارش زيبايي هم داشته باشد، طبيعتا بخت و شانس بيشتري براي بازيگر حرفهايشدن دارد. اما اينکه بگويم صرف زيبايي ملاک است، هرگز در سينماي ايران و جهان اينگونه نبوده است و مثالهاي زيادي ميتوان در اين زمينه زد. از نامبردن بازيگران وطني صرفنظر کرده و به نمونههاي غيروطني اشاره ميکنم. مثلا داستين هافمن، بازيگري با چهره معمولي است ولي يک استعداد خارقالعاده به اضافه يک کاريزماي فوقالعاده دارد که آنها به موفقيت او در بازيگري کمک ميکند. به اين ترتيب پرواضح است که زيبايي و زشتي يا خوشتيپي و بدتيپي ملاک براي بازيگرشدن يا نشدن نيست.
اتفاقي در چند سال اخير در سينماي ايران رخ داده است و آن هم شيوههاي غلط ورود بازيگران جوان به سينماست. مثلا با سرمايهگذاري روي فيلمها، خودشان بازيگر فيلم ميشوند؟
ممکن است واقعا کساني با تکيه بر پول و يا پارتي بخواهند شخصي را وارد عرصه بازيگري حرفهاي کنند اما من تا به حال شاهد اين ماجرا نبودهام که اين يک نتيجه معقول و ماندگار بدهد؛ يعني کسي که به کمک پول وارد اين حوزه شده باشد، چند فيلم با سرمايه شخصي خودش بازي کند و بعد از اينکه پيشنهادي به او نشد و ثابت شد که آنچنان صاحب استعداد، خلاقيت، کاريزما و ديگر پارامترها نيست حذف شود. ما در کشور خودمان افراد زيادي داشتيم که در طول چند دهه گذشته با همين شيوهاي که شما فرموديد وارد عرصه بازيگري شدند ولي بعد از مدت کوتاهي حذف شدند. اما کساني هستند که با استعداد و کاريزما و تلاش قلبي خودشان در عرصه آموزش و در عرصه تجربه کاري، ماندگاري خودشان را تضمين ميکنند. نمونههايش کم نيستند؛ عزيزاني چون شهاب حسيني، نويد محمدزاده و رضا عطاران و بسياري از چهرههاي ديگر که همين روزها شاهد درخشششان هستيم به کمک پول و پارتي وارد دنياي بازيگري نشدند. در حقيقت پول و پارتي بازيگر ماندگار نميسازد.
برويم سر وقت آقازاده و هنرنمايي ديگر شما در اين سريال. از اين کار جديدتان بگوييد.
درباره سريال آقازاده من لازم نيست چيزي بگويم. بهنظرم سريالي که ۶۰ميليون دقيقه ديده ميشود معنياش اين است که با تماشاگر ارتباط برقرار کرده و آنها را راضي نگه ميدارد. اين به شکل اتفاقي نيست؛ اين در واقع نشانگر اين مطلب است که صاحب يک فيلمنامه و تهيهکننده بسيار خوب و يک کارگرداني بسيار جذاب است.
بهنظر من غير از من همه بازيگرايي که در اين سريال بازي ميکنند همه افراد چهره، فهميده و صاحب تجربه هستند. اگر که خودم را جدا ميکنم به اين دليل نيست که فروتني ميکنم به اين جهت هست که من نبايد درباره خودم نظر بدهم. وقتي يک مجموعه نمايش خانگي صاحب يک فيلمنامه خوب، کارگردان و بازيگران و تهيهکننده خوب باشد طبيعي است که مورد وثوق مردم قرار ميگيرد.
البته موضوع سريال هم خيلي به ديدهشدن اين سريال کمک کرده است؛ اينطور نيست؟
موضوع جديد هست اما من سراغ دارم که يک فيلم سينمايي ساخته شد که تقريبا تلاش کرده بود که همين موضوع را دنبال کند اما چنانکه بايد و شايد موفق نشد. زماني که کارگرداني کاربلد، فيلمنامهاي فوقالعاده جديد و بدعتگذار ميسازد طبيعي است که موفق ميشود. البته خود سوژه هم جذابيت لازم را براي تماشاگر دارد، بهعبارتي سوژه، حرف جديد دارد.