پایان ناخوش «دل»؛ مجوز خودکشی در فیلمها و سریالها را چه کسی میدهد؟!
فارس/ سريال طاقت فرساي «دل» در حالي به ايستگاه پاياني رسيد که پرونده شکستن خطوط قرمز اخلاقي را با تصوير و ترويج خودکشي تکميل کرد.
نقش پررنگ شبکه نمايش خانگي بر فرهنگ خانوادهها امروزه بر کسي پوشيده نيست. به ويژه که در روزهاي شيوع کرونا و موضوع قرنطينه هاي خانگي، بسياري ترجيح دادند تا اوقات فراغت خود را با فيلم ها و سريال هاي منتشر شده در وي او دي ها خود را سرگرم کنند.
**اعتراض به «دل» از آغاز
يکي از اين سريال ها که از مدت ها قبل از شيوع کرونا توزيع آن شروع شده بود، مجموعه «دل» به کارگرداني «منوچهر هادي» بود. اين سريال از ابتداي پخش با اعتراضاتي از سوي مخاطبان همراه بود.
واقعيت اين است که گرچه بازيگران اسم و رسم داري در اين سريال ايفاي نقش مي کردند، اما ظاهرا انتخاب ها درست شکل نگرفته بود و همين مخاطبان را اذيت مي کرد. شايد بتوان گفت يکي از معدود انتخاب هاي درست بازيگران حضور نسرين مقانلو به عنوان مادر آرش بود که البته نقص هاي فيلمنامه منجر شد تا اين حضور ابتر باقي بماند.
**قصه اي که جلو نمي رود!
يکي ديگر از اعتراضات مخاطبان در طول پخش سريال، اين بود که هرچه پيش مي رفتيم، قصه پيش نمي رفت! به نظر مي رسد منوچهر هادي به اصطلاح با آب بستن بسيار به سريال و حضور چهره هاي سينمايي تصميم داشت جبران مافات کند و هزينه کارهاي ديگرش را هم از قبل «دل» به دست بياورد.
اينکه دختري در شب ازدواجش مورد تعرض قرار مي گيرد و چندين قسمت بدون جلو رفتن ماجرايي، مخاطب به دنبال قاتل بروسلي است، از موضوعاتي است که دستمايه مخاطبان قرار گرفت و تا قسمت پاياني سريال هم دست از سر کند پيش رفتن سريال برنداشتند.
**فيلمنامه اي که با واقعيت جور نيست
فيلمنامه سريال دل با واقعيت جور در نمي آيد. دختري مورد تجاوز از سوي فردي ناشناس قرار مي گيرد و خود به دنبال يافتن متجاوز به راه مي افتد. او نه به پليس رجوع مي کند و نه حتي حاضر است ماجرا را به خانواده يا نامزدش توضيح بدهد. رستا در طول قصه به هر دري مي زند و حتي آدم هايي که با زندگي خصوصي او فاصله بيشتري دارند، از ماجراي تجاوز باخبر مي شوند، اما هنوز خانواده وي و کسي که قرار بوده يک عمر با او زندگي کند، از موضوع چيزي نمي دانند آن هم به دلايل واهي!
همچنين پسري در آستانه ازدواج و شب عروسي با ترک همسرش مواجه مي شود. در تمام اين مدت 40 قسمت، هيچ عکس العمل هيجاني از او بروز نمي کند. تمام تلاش هاي او براي يافتن حقيقت به چند تماس تلفني محدود مي شود و پخش چند کليپ عاشقانه. او که مادري جسور و پدري کارکشته دارد، در طول سريال انگار در خانواده خودش هم زندگي نمي کند و هميشه از واقعيت ها بي خبر است! در تمام طول سريال حتي مواجه اش با رابي نه قدرت تفکر دارد، نه قدرت تصميم گيري و نه قدرت پيگيري. شب عاشق است و صبح فارغ.
**به هوش آمدن يکباره خسرو خان چيزي شبيه فيلم هاي هندي
ماجراي به هوش آمدن خسرو خان پدر خانواده هم که ديگر آن قدر از سوي مخاطبان مورد استهزاء قرار گرفته و در فضاي مجازي دست به دست شده که ديگر گفتن ندارد. او پس از چند ماه که در کما به سر مي برده، بدون هيچ تغييري حتي در ظاهر، مانند فيلمهاي هندي يکباره به هوش مي آيد و بعد هم بلافاصله با قدرت بدني مثال زدني پرستاران را صحنه به در مي کند...
**ترويج خودکشي به بهانه عاشقي!
سازندگان اين سريال در قسمت هاي پاياني 2 فقره خودکشي را به رخ مخاطبان کشيدند. آن هم در قاب هايي که وقتي مخاطب جاي آنها قرار بگيرد، بهشان حق بدهد. اولي خودکشي نکيسا است. او متجاوزي است که به خاطر رسيدن به عشقش رستا، حاضر مي شود به او تجاوز کند و علي رغم قساوتي که در طول سريال از او ديده ايم، به يکباره دچار عذاب وجدان مي شود و خود را از بالاي ساختمان به پايين پرت مي کند. خودکشي که دست کمي از به هوش آمدن خسرو خان ندارد و بدون حتي يک قطره خون به وقوع مي پيوندد. بعد هم کمي تصاوير آرشيوي و ترانه اي عاشقانه به کمک کار مي آيد تا مخاطب براي مظلوميت او زجه بزند!
در قسمت پاياني هم با خودکشي آوا روبرو هستيم. اين در حالي است که حتي کارشناسان حوزه بهداشت رواني معتقدند نبايد از واژه خودکشي در تيتر استفاده کرد با اين حال در سريال دل، صحنههايي مثل خودزني با قيچي، شکستن آينه با دست (نوعي خودزني)، خودکشي منجر به مرگ بهوسيله قرص، پريدن از ارتفاع با قصد خودکشي، نمايش داده شد که همگي نمونههايي از صحنههاي خشونتآميز هستند.
در قسمت پاياني آوا تصميم مي گيرد براي نرسيدن به عشقش مشتي قرص بخورد و به زندگي اش خاتمه بدهد. چيزي شبيه پاورقي هاي خانوادگي که پيش از انقلاب در مجلات زرد خانوادگي منتشر مي شد. نکته مهم اينجاست که گيريم بر اساس منطق روايي داستان، بناست اين شخصيت خودکشي کند، اما چرا هنگام توزيع سريال، هيچ محدوديت سني براي آن لحاظ نمي شود؟ بگذريم از اينکه اين سريال با توجه به موضوع تجاوز که دستمايه اصلي آن بود و حجم انبوه عشق هاي مثلثي، بايد از قسمت نخست با برچسب محدوديت سني توزيع مي شد، چرا در قسمت پاياني هم به اين موضوع تن نداد؟ اين درحالي است که نمي توان منکر تماشاي سريال از سوي نوجوانان شد. آن هم در شرايطي که باز هم خودکشي در فضايي عاشقانه رقم مي خورد و ترانه اي عاشقانه و کليپي با تصاوير عاشقانه چاشني کار است و قصه جوري پيش مي رود که در حقيقت آوا قرباني يک عشق شده است.
**بازگشت به دعواي قديمي؛ ناظر کيست؟
اينجا باز هم ماجراي يک دعواي نسبتا قديمي رو مي شود. آن هم اين است که بالاخره تکليف نظارت بر محتواي آثار توليد شده در شبکه نمايش خانگي کجاست؟
يک پاي ماجراي توليد سريال هاي شبکه نمايش خانگي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي است و يک پاي ديگر آن هم سازمان صداوسيماست. موضوعي که همچنان تکليف آن مشخص نيست و دود آن به چشم مخاطباني مي رود که بايد به تماشاي سريال هايي نظير دل بنشينند.
در همين رابطه محمد جواد شکوري مقدم مديرعامل گروه صبا ايده، مالک «آپارات» و «فيليمو» نيز اخيرا در گفت و گويي گفته است: اصل مسئله اين است که با قوانيني و آيين نامههايي که تصويب و به اجرا درآمده است، هنوز نميدانيم مسئوليت محتوا با چه کسي است. همچنان برخي جاها در مرحله اول و برخي در مرحله دوم، مسئوليت محتوا بارگذاري شده را متوجه ما ميدادند. در حالي که ما در آپارات ساختار مشخص و خيلي دقيقي براي کنترل محتوا داريم که مهمترين بخش آن گزارش کاربري است.
او در بخشي ديگر تاکيد کرده است: دوسال است که حوزه خشونت را تشخيص ميدهيم. در بضاعت خودمان روشهايي که داشتيم را به کار بستيم اما نکتهاي برخي کاربران يک چيزهايي را پيدا کنند که مربوط به ۵ يا شش سال پيش است. من بارها رفتهام و کنترل کردهام که اين ويديويي که بارها دربارهاش توئيت کردهاند، هيچ کس گزارش نکرده است. و اگر گزارش صورت ميگرفت بهسرعت با توجه به سازوکار مشخص ترتيب اثر داد ميشد.
اين ادعا در حالي بيان شده که حداقل در سريال دل که متعلق به گذشته هم نبوده، اين اتفاق نيافتاده، شايد هم آقاي شکوري مقدم نشان دادن خودکشي را مصداق خشونت نمي داند و آن را از مراجع بالادستي پيگيري نکرده است.
محمدجواد شکوري مقدم درباره بحث گرفتن مجوز از ساترا نيز گفته است: اينکه رگولاتور شما کيست و چيست؟ مهم است؛ از لحاظ رياضي اينکه رگولاتور شما کسي باشد که در چنين جايگاهي است اين کار غلط است؛ اما ما اين کار را قبول کرديم و با ساترا کار خود را شروع کرديم و رگوليشنِ سازماني را زير نظرصداوسيما پذيرفتيم و کار ميکنيم.
علي رغم اينکه شکوري مقدم اعلام کرده که با ساترا کار را پيش مي برد، اما هنوز تکليف نظارت بر محتواي آثار توليد شده در شبکه نمايش خانگي مشخص نشده است و معلوم نيست براي روشن شدن تکليف نظارت بر محتواي آثار شبکه نمايش خانگي بايد به کجا رجوع کرد.