مصائب سریالسازی برای تلویزیون
صبح نو/ از گذشته تا به امروز عمده سبد نمايشي تلويزيون متشکل از سريالهاي ايراني بوده است. البته با نسبتي پايينتر، مجموعههاي خارجي هم از سيما پخش شده که برخي از آنها در زمان خودشان مخاطبان قابلتوجهي داشته است. در سالهاي اخير سياست مديران سيما پرکردن آنتن با سريالهاي داخلي بوده که البته داراي نقاط ضعف و قوتي هم است. اما در يک سال گذشته و با شيوع کرونا شرايط کمي متفاوت شده است.
اگر متولد دهه60 و ماقبل آن باشيد حتما به ياد داريد که از تلويزيون همزمان با مجموعههاي عمدتا موفق و خاطرهانگيز وطني، سريالهاي خارجي هم پخش ميشد. سريالهايي مثل بازرس ناوارو، دربرابر آينده، به سوي جنوب، هشدار براي کبري11 و... از جمله مجموعههاي موفقي بودند که تلويزيون در دورههاي مختلف پخش کرد. اما اين اتفاق در سالهاي اخير و با سياستهاي جديد مديران سيما دچار تغييراتي شد. مديران تلويزيون تصميم گرفتند با هدف حمايت از توليدات داخلي و همچنين به منظور همخواني بيشتر محصولات ايراني يا فرهنگ جامعه، ميزان سهم مجموعههاي ايراني از آنتن سيما به شدت بيشتر از نمونههاي خارجي باشد. اما اين تصميم در شرايطي صورت گرفت که حالا با چندين شبکه تلويزيوني مواجه بوديم که هرکدام باکس ثابت پخش سريال بهصورت روزانه داشتند. شبکههاي يک، دو، سه، پنج و بعدها تماشا و... هرکدام نياز به تأمين سريال داشتند. يعني بهطور همزمان بايد بيش از پنج سريال جديد بهطور روزانه به روي آنتن شبکههاي سيما ميرفت.
تأمين اين تعداد سريال سختيهاي خودش را داشت. اولين مساله تأمين مالي بود. درحال حاضر ساخت مجموعههاي تلويزيوني از پنج تا دهها ميليارد تومان بودجه نياز دارند. يعني بسته به تعداد قسمتها، پروداکشن، عوامل توليد و... هزينه ساخت يک مجموعه متغير خواهد بود. اما مورد بعدي سناريو و فيلمنامه جذاب است. اين مورد براي مخاطبان فعلي سيما کاملا مشهود است. يعني مديران گروههاي فيلم و سريال تلويزيون، سيما فيلم و... بايد از بين طرحهاي متعدد، بهترينها را براي تبديل به فيلمنامه و سريال انتخاب کنند. متاسفانه در چندسال اخير سريالهايي که سوژه و فضايي تکراري دارند بسيار زياد بوده است. اما مساله سوم که تاثيري زيادي در شانس موفقيت يک مجموعه داستاني دارد، انتخاب و حضور عوامل توليد است. تهيهکننده، کارگردان، بازيگر، نويسنده و... درکنار هم خروجي يک سريال را رقم ميزنند. در دهه جاري بهدليل فاصله گرفتن هنرمندان کاربلد از تلويزيون از يکسو و تربيت نکردن نيروي جديد از سوي ديگر باعث شده دست سيما در اين زمينه بهشدت خالي باشد. البته عجيب هم نيست. وقتي يک کارگردان، نويسنده و بازيگر مثل رضا عطاران- يا آدمهاي ديگر در سطح او- براي حضور در سينما دستمزدهاي ميلياردي دريافت ميکنند، چرا بايد براي درگيري چندماهه در يک سريال تلويزيوني آنهم با دستمزدي به مراتب پايينتر راضي به همکاري با جامجم شوند؟ اين تازه فقط مسائل مالي است.
کرونا و دشواريهاي مضاعف
از اسفندماه سال قبل، بهطور رسمي شيوع کرونا در ايران اعلام شد. به مرور گستره درگيري مردم و جامعه با اين بيماري بيشتر شد. راههاي انتقال بيماري به مردم آنقدري ساده بود که حتي کوچکترين تعاملات اجتماعي ميتوانست منجر به ابتلاي افراد شود. طبيعي بود که مانند هر شغل ديگري، فيلمسازي و سريالسازي هم با اين بحران درگير شود. درابتدا برخي از پروژههاي سينمايي موقتا تعطيل شدند اما به مرور بازهم روز از نو روزي از نو. هم سينما و هم تلويزيون ناچار به تأمين محتوا بودند و از طرفي سينماگران هم به درآمد نياز داشتند. در مقاطع مختلف براي مدت کوتاهي برخي از پروژههاي تلويزيوني تعطيل شدند اما از آنجايي که طولاني شدن زمان توليد رابطه مستقيم با هزينه ساخت دارد، ناچارا پروژهها باز دست به کار شدند. البته تأثير کرونا و تعطيلي پروژهها خودشان را در آنتن نشان دادند و اولين نشانه آن در نوروز و ماه رمضان امسال رخ داد. مجموعههايي مثل «پايتخت» . «نون.خ» به دليل کرونا نيمهکاره رها شدند. باتوجه به پيک کرونا در پاييز و زمستان جاري و اين مساله که زمان قطعي براي ايمنسازي جامعه وجود ندارد هيچ بعيد نيست شرايط در ماههاي آينده به همين شکل بايد و سريالهاي تلويزيوني با مشکل جدي روبهرو شوند.
راهحلي مناسب
با نيمهتعطيل شدن پروژهها و از سمت ديگر نياز به پرکردن آنتن سيما در روزهاي قرنطينه، شبکههاي مختلف بالاجبار سراغ پخش برخي از سريالهاي خارجي رفتند. البته نمايش تعدادي از آنها دلايل ديگري مثل نقد سياسي، اجتماعي و آمريکا نيز داشتند. شبکه نمايش و بعدتر تماشا در دو، سه سال گذشته دو مجموعه بسيار موفق و مشهور آمريکايي به نامهاي «فرار از زندان» و «خانه پوشالي» را پخش کردند. خصوصا در مورد خانه پوشالي، بهدليل دوبله و مميزي مناسب، کيفيت پخش اين سريال بسيار مناسب بود. اما درماههاي اخير هم مجموعههايي مثل «مظنون»، بلندترين صدا، شرلوک، خانه کاغذي، گمشده در فضا و اخيرا هانا نيز به روي آنتن رفتند. شايد برخي معتقد باشند که اين مجموعههاي مخاطبان زيادي را جذب نميکند اما اگر پخش آنها از جنبههاي مختلف بررسي کنيم به نتايج قابلتاملي ميرسيم. بايد همه مسائل را سبک و سنگين و هزينه و فايده را درنظر گرفت. امروز شبکههاي سيما نيازمند سريالهاي جديداند. از طرفي ساخت يک سريال چندين ميليارد تومان سرمايه نياز دارد که با اين اوضاع اقتصادي و با ريسک بالاي
عدم موفقيت، اين کار تصميم درستي نيست. ميتوان تعداد توليد سريالهاي ايراني را محدود و البته کيفيتر کرد و باکسهاي اصلي منحصر به پخش مجموعههاي ايراني شود. اما در مقابل ميتوان با چند ويژگي سراغ پخش سريال خارجي هم رفت. درنظر داشته باشيد باتوجه به وضعيت قانون کپيرايت در ايران پخش يک سريال خارجي به جز هزينههاي دوبلاژ تقريبا هيچ خرج ديگري ندارد که اين ميتواند منجر به صرفهجويي چندين ميلياردي شود. از سوي ديگر در اين شرايط کرونايي جان هنرمندان در شرايط ناامن توليد به خطر نميافتد. پس اگر مديران تأمين برنامه خارجي سيما اشراف مناسبي بر سريالهاي خارجي داشته باشند، ميتوانند با انتخاب سريالهايي که هم جذاباند و هم دچار مميزي زيادي نخواهند شد، کمک شاياني به پرکردن آنتن سيما با سريالهاي سرگرمکننده کنند.