آخرین آرزوی پرویز پورحسینی که برآورده نشد!
ايسنا/ روزگار او را از صحنه دور کرد و کرونا، او را از زندگي دور کرد تا ناباورانه سفر بيبازگشت يک هنرمند درخشان ديگر را به نظاره بنشينيم.
کمتر از سه ماه پيش بود که به انگيزه هفتاد و نهمين سالروز تولد پرويز پورحسيني با او همکلام شديم. آن زمان هرگز تصور نميکرديم که به فاصلهاي اين چنين اندک، اين گفتگو را به مناسبت درگذشتش بازنشر کنيم.
شروع صحبتمان با کرونا بود و اينکه اين ويروس دهشتناک چگونه ما را غرق خود ساخته. آن چنان که حواسمان نيست روزهايي که سپري ميکنيم، آخرين روزهاي اين قرن است و همه در روزمرگي عجيبي گرفتار آمدهايم و او در تاييد اين سخن گفته بود: «همينطور است که ميگوييد. به خاطر شرايط کرونا از خيلي چيزها غافل شدهايم؛ روزمرگي. تلاش براي زنده ماندن در اين شرايط نابسامان.»
پورحسيني دلنگران مادر پيرش بود که بيش از ۹۰ سال سن دارد و ميگفت خيلي آسيبپذير است. به خاطر کرونا با کسي معاشرت نداشتند و ميگفت فقط پسر، عروس و نوههايش به آنها سر ميزنند.
از او خواسته بوديم به بهانه روز تولدش آرزويي داشته باشد. شايد آن زمان فکر نميکرديم اين آرزو اين چنين دستنيافتني باشد و او گفته بود: «حس ميکنم بيشتر مردم روزگار من زندگي موقت دارند. همه منتظرند که به شرايط عادي بازگردند و به زندگي طبيعي بپردازند. اميدوارم به اين وضعيت برسند.»
پرويز پورحسيني در ذهن مخاطبان تئاتر، سينما و تلويزيون، بازيگري به ياد ماندني است. کمتر بازيگري کارنامه پرباري مانند او دارد و با اين همه کارگردان صاحبنام همکاري کرده باشد.
تماشاگران تئاتر قديميتر حضور چشمگير او را در آثار بهرام بيضايي، حميد سمندريان، علي رفيعي، آربي اوانسيان، بيژن مفيد، داريوش فرهنگ، محمد علي کشاورز، رضا قاسمي، فردوس کاوياني، هوشنگ حسامي، جمشيد ملکپور و... و البته پيتر بروک کارگردان شهير تئاتر جهان به ياد دارند.
در آثار تصويري نيز با هنرمنداني همچون داود ميرباقري، مرضيه برومند، حسن فتحي، محمد رحمانيان، يدالله صمدي، مسعود کيميايي، ابوالحسن داودي، سيامک شايقي، امرالله احمدجو، بهروز افخمي، شهرام اسدي، مهدي فخيمزاده، محمد بزرگنيا و ... نيز همکاري داشته است.
او اما در ارزيابي کوتاهي از کارنامه هنري خود گفته بود: «طي اين ساليان خيلي کارهاي انجام نشده داشتهام. دلم ميخواست اين سالها به تئاتر بيشتر ميپرداختم ولي شرايط تئاتر و روزگار باعث دور ماندنم از صحنه شد.»
از او پرسيده بوديم که کدام يک از کارهايش را بيشتر دوست داشته و او پاسخ داده بود: «از تئاتر نقش «راسکولنيکوف» در نمايش «جنايت و مکافات» اثر داستايوسکي را دوست داشتم که سال ۱۳۵۶ در تالار اصلي تئاتر شهر اجرا شد. اين نقش برايم چالش فراوان داشت . در سينما هم با نقشهايي که در فيلمهاي «باشو غريبه کوچک»، «ايستگاه»، «طلسم» و «قاتل اهلي» بازي کردم، بيشتر ارتباط برقرار کردم.»