صورت ماسکدار جشنواره سی و نهم
جشنواره فيلم فجر/ چهره جشنواره فيلم فجر با صورتهاي ماسکدار غريب و ناشناخته شده بود.
کرونا خيلي دوست داشت مثل خيلي از فضاها و رويدادها، دَخل جشنواره فيلم فجر را هم در بياورد، اما جشنواره با وجود کرونا برگزار شد. هرچند صورت ماسکدار جشنواره در روز نخست کمي غيرعادي به نظر ميرسيد.
ساعاتي قبل از اکران فيلمها مثل هميشه دوربينها روشن بودند و چليک چليک شاتر از فضاي باز «برج ميلاد» به گوش ميرسيد. زن و مرد، کوچک و بزرگ با سيمرغ آهنيني که در مقابل در ورودي جشنواره گذاشته بودند عکس ميگرفتند.
وقتي قصد ورود به کاخ جشنواره را داشتم تبسنجي روي پيشانيام گرفتند. لحظهاي به خودم آمدم و صورتهاي ماسکزده را اين بار با دقت تماشا کردم. آدمهايي که نميدانستي ميشناسيشان يا نه؟
ماسکها سلام و عليکها را معلق ميکرد. گاهي ميشد از کنار دوستي يا چهره مشهوري عبور ميکردم و او را نميشناختم و اين اتفاق بارها و بارها رخداد.
ساعتي قبل از شروع سانس اول عوامل فيلم «رمانتيسم عماد و طوبا» به کاخ آمده بودند و مغول گپ و گفت با هم بودند. و خوب عکاسها به عنوان شکارچيان تصوير اين موقعيت را از دست نميدادند.
وقتي به سالن نمايش ورود دادند تصوير خالي سالن اصلي برج ميلاد خيلي خيلي غريب بود. به دليل اين که بايد فاصله اجتماعي رعايت ميشد بسياري از صندليها را از سالن خارج کرده بودند و تعداد خبرنگاران در مقابل بزرگي سالن برج خيلي اندک به چشم ميآمد.
فيلم نخست جشنواره حال و هواي شوخ وشنگي داشت. انگار که بخواهي يک نفس عميق بکشي تا براي تماشاي فيلمهاي بعد آماده شوي.
وقتي نمايش فيلم به پايان رسيد به محض خروج از سالن با جمعيت انبوهي مواجه شدم که گرد يک نفر را گرفته بودند. «عادل فردوسيپور» مهمان ناخوانده روز اول جشنواره بود که براي تماشاي فيلمها به سينماي اهالي رسانه آمده بود.
در اين فاصله در راهروها برنامههاي مختلف راديو و تلويزيون در حال ضبط بود که باز سر و صدايي در فضا پيچيد. عکاسها به سوي جايگاه ويژه جشنواره ميدويدند. از دور سخت پيدا بود. کمي که نزديک شدم اولين تصويري که ديدم چهره پرويز پرستويي بود که در کنار باران کوثري ايستاده بودند. لحظهاي ماسکهايشان را برداشتند و باز روي صورتشان گذاشتند.
فيلم «بيهمهچيز» براي اهالي رسانه اکران شد و بعد باز در راهروها و فضاي باز کاخ بحثها و نقدها داغ بود. هر کسي نظري ميداد و از خوب و بد فيلمها ميگفتند.
نشست با حضور عوامل فيلم آغاز شد. در ميان نشست يکي از خبرنگاران از محسن قرايي کارگردان فيلم پرسيد «آيا شما جامعه امروز را شبيه فيلمتان ميبينيد؟»
قرايي به آقاي نوروزبيگي رو کرد و گفت:«گمان ميکنم آقاي نوروزبيگي جواب بدهد بهتر باشد؟»
خبرنگاران خنديدند و قرايي اين بار پاسخ دادن سوال را به پرستويي پاس داد.
پرستويي هم جواب داد: «ممنون، صرف شده است.» که همين چند ديالوگ فضاي سرد کاخ را کمي گرمتر کرد.
براي اين که خبرنگاران بتوانند قبل از شروع ساعت قرنطينه در خانههايشان باشند جشنواره خيلي زود به پايان رسيد.
هر چند عوامل برنامههاي تلويزيوني مثل «نقد سينما» و غيره تا آخرين ساعت شب مشغول ضبط برنامه بودند.
نويسنده: عليرضا بخشياستوار