ماندگارترین آدمهای دنیای ناصرخانِ تقوایی
برترين ها/ امروز ۱۹ تير، ناصر تقوايي يکي از مشهورترين فيلمسازان سينماي ايران هشتاد ساله ميشود. کارگردان دغدغهمند، بلندپايه و نامآوري که بيست سال از آخرين ساختهاش (کاغذ بيخط) ميگذرد ولي با چهل سال تجربه جدي در ادبيات، عکاسي، نويسندگي و فيلمسازي از محبوبترين کارگردانها و چهرههاي ادبي ايران محسوب ميشود.
کارنامه فعاليت هنري او از لحاظ کمي، شايد حجيم نباشد، اما همان تعداد اندک آثارش گنجينهاي غبطهبرانگيز براي دوستداران هنر است. به بهانهي زادروز اين هنرمند کاراکترهاي ماندگار فيلمهايش را با هم مرور ميکنيم.
ناخدا خورشيد
«ناخدا خورشيد» را شايد بتوان خوشفرمترين و بهترين اثر کلاسيک سينماي ايران دانست؛ «ناخدا خورشيد»، که نقش او را داريوش ارجمند به خوبي بازي ميکند، کاراکتري که يک دست دارد، اما بهغايت استوار و قدرتمند است. درواقع با خلق اين شخصيت، ناصر تقوايي موفق شد کاراکتري مرکزي خلق کند که براي اولين بار در تاريخ سينماي ايران نقص عضوي مهم دارد و اين نقص عضو، نهفقط او را تضعيف نميکند، بلکه تقويتش ميکند و از او کاراکتري کاريزماتيک ميسازد. «ناخدا خورشيد» جزو کاراکترهاي ماندگار تاريخ سينماي ايران شده و اين ماندگاري، بيش از هر چيز مرهون خلاقيت و تبحر ناصر تقوايي است.
صادق کُرده
«صادق کُرده» محصول سال ۱۳۵۰، دومين فيلم بلند کارنامه ناصر تقوايي است, «صادق کرده» يکي از فيلمهاي شاخص موج نوي سينماي ايران است که تمي جنايي و پليسي دارد و بر محور انتقام فردي و ناموسي بنا شده است. «صادق»، مشهور به صادق کُرده بابازي سعيد راد، در مسير جاده انديمشک و اهواز با همسرش قهوهخانهاي را اداره ميکند. شبي در غياب صادق يکي از دوستان او که راننده کاميون است به قهوهخانه ميآيد و پس از هتک حرمت از همسر صادق ناخواسته او را به قتل ميرساند. «صادق کُرده» در فيلم تقوايي مردي است وحشي که آتش انتقام چشمانش را کور کرده است.
کارگر نقاش
تقوايي پس از «صادق کُرده»، در سال ۱۳۵۲ «نفرين» را ميسازد؛ در اين فيلم خاص و شخصي که اقتباسي از داستاني آلماني به نام باتلاق نوشته ميکاوالتاري است.بهروز وثوقي يک کارگر نقاش است که از سوي يک مالک استخدام ميشود تا دروديوار خانه پرتافتادهاش را در جزيرهاي نيمهمتروک نقاشي کند؛ «نفرين» را مهجورترين فيلم کارنامه تقوايي ميدانند که در اکران عمومي محدودش در سينما کاپري با استقبال چنداني مواجه نشد.
سرهنگ
«آرامش در حضور ديگران» محصول سال ۱۳۴۹، اولين و بهترين فيلم بلند کارنامه ناصر تقوايي است؛ نکته جالب و عجيب اينجاست که اين نخستين فيلم تقوايي، بسيار مدرنتر از آثار ديگر اوست. ناصر تقوايي از «آرامش در حضور ديگران» بهعنوان سياسيترين فيلم تاريخ سينماي ايران نام برده است. فيلم ماجراي سرهنگ بازنشستهاي است با بازي اکبر مشکين که با زن جوان شهرستانياش پيش دخترانش آمده را روايت ميکند. در پس اين داستان اما، تقوايي انحطاط طبقهاي را روايت ميکند که کمک کرد تا مدرنيسم پهلوي جان بگيرد و بعد توسط همين سيستم قرباني ميشود.
گروهبان مکوندي
فيلم «اي ايران» شايد يکي از معدود فيلمهايي باشد که در مورد انقلاب اسلامي ساخته شده و در آن مردم ستمديده را عامل اصلي انقلاب نشان ميدهد. چرخش تقوايي در فيلماي ايران به قالب طنز عرصه تازهاي بود که رد فيلم سياسي را بار ديگر در خط مشي تقوايي زنده کرد؛ کنايههاي تندوتيز به بوروکراسي با شمايل گروهبان مکوندي بابازي اکبر عبدي تاريخمصرفش تمام نشده و جنبههاي هزلآميزش اگرچه در فرازهايي از فيلم دچار تشتت است، اما همچنان در يادها باقي مانده است. انتخاب اکبر عبدي براي اين نقش به احتمال زياد بهخاطر طنزي است که اين شخصيت ميآفريند.
جهانگير و رويا
«کاغذ بي خط» يکي از فيلمهاي مهم تاريخ سينماي ايران محسوب ميشود. رويا با بازي هديه تهراني علاقهي زيادي به نوشتن دارد و استادش از او ميخواهد درباره زندگياش بنويسد. جهانگير با بازي خسرو شکيبايي از اينکه همسرش به جاي رتقوفتق امور خانه يا دائم بيرون از خانه باشد يا اينکه بنويسد و بنويسد، راضي نيست. اين باعث اختلاف عقيدهي آنهاست. ناصر تقوايي با «کاغذ بي خط» داستان هميشگي مردان و زناني را روايت کرده است که فرقي ندارد از کدام طبقهي اجتماعي ميآيند، چون در هر طبقهاي هميشه چيزي وجود دارد که مايهي اختلاف باشد.
داييجان ناپلئون
سريال دلچسب داييجان ناپلئون براساس داستان ايرج پزشکزاد تمام شرايط لازم براي اطلاق نام يک کارگردان حرفهاي به تقوايي را احراز ميکند، مهارتي که تقوايي در روايت پرماجرا و پرشخصيت و کلاس شوخينويسي و بازيگيري در اين سريال از خود بروز ميدهد، نزد مخاطب عام و خاص جاودانه است و به استانداردي در سريالهاي تلويزيوني تبديل شده که رقيبي برايش نميتوان متصور بود. داييجان ناپلئون يا همان ناپلئون با بازي غلامحسين نقشينه خيالي سالها با توهم توطئه زندگي کرده و بدون دادن هيچگونه هزينهاي، خواستار بازگشت جلال و جبروت توخالي گذشته خود است. داييجان بزرگترين عضو اين خانواده، با انديشههاي غيرواقعي و با مقاومتکردن در برابر تغييرات سعي ميکند زوال خود را به عقب بيندازد، ولي در جدال اين تضاد دروني و بيروني، کمدي رقم ميخورد و چه عالي تقوايي- پزشکزاد اين موقعيت و داستان را روايت کردند. به گزارش مجله ستاره سينما (شماره ۱۷۵ سال ۱۳۵۵) نقشينه بهدليل فرو رفتن بيش از حد در نقش دايي جان دچار بيماري اعصاب شد و در طول فيلمبرداري به مدت بيست روز در بيمارستان بستري بود!
مش قاسم
مش قاسم با بازي درخشان پرويز فني زاده روايات عجيب و غريب دارد. هوشنگ گلمکاني درباره اين نقش نوشت:مش قاسم هم چندان آدم بي شيله پيلهاي نيست! اما کلکهاي کوچکش بيشتر در حد حرف ميماند و عمدتا بازتابي از روياهاي حقيرش هست. او که در زمان خدمت سربازي مصدر دائي جان بوده، پس از بازنشستگي هم وظيفهي نوکري را ادامه داده. آدم نوکر صفتي است که، اما گاه و بي گاه به شکل ظريف و معصومانه – و در عين حال موذيانهاي – بعضي از اشتباههاي ارباب را تصحيح ميکند تا بدون کم کردن وزن و اعتبار و جايگاه دائي جان، سهمي هم براي خودش در جنگهاي ضد استعماري عليه «انگليساي بي ناموس» در رکاب ارباب جنگاورش پيدا کند. او کلي همشهري دارد در غياث آباد، که همهشان همه گونه ماجرايي را تجربه کردهاند و هر بار ميخواهد چيزي از آنها را به فراخور ماجرايي که دارد در خانه دايي جان اتفاق ميافتد بازگو کند با ترجيعبند هميشگي «ما يه همشهري داشتيم…» کارش را شروع ميکند، ولي هيچوقت به او اجازه نميدهند تا روايتش را کامل بگويد.
تقوايي مستندسازي را با ساخت «تاکسيمتر» در سال ۱۳۴۶ در تلويزيون آغاز کرد. مستندهايي، چون «مشهد قالي»، «فروغ فرخزاد»، «اربعين» و «باد جن» ديگر آثار درخشان اين فيلمساز خلاق هستند. جديدترين فيلم مستند او با عنوان «تمرين آخر» در سال ۱۳۸۳ ساخته شد که موضوع محوري آن «تعزيه» است که با همکاري فيلمخانه ملي ايران در برخي جاها به نمايش عمومي درآمد. تقوايي فيلم کوتاه تحسينشدهاي هم به نام «رهايي» دارد که در سال ۱۳۵۰ براي کانون پرورش فکري کودکان و نوجوانان ساخت.