حضور بیسر و صدای «مختارنامه» در کنداکتور صدا و سیما
تسنيم/
به گزارش خبرنگار فرهنگي خبرگزاري تسنيم، چند روز پيش که دبير شوراي معارف سيما جزئياتي از اتفاقات محرمي تلويزيون اعلام کرد نامي از "مختارنامه" نبود. حتي در هنگامِ اعلام کنداکتور محرمي آيفيلم هم باز نامِ اين سريال مطرح نشد. اما اين احتمال وجود داشت اين سريال ماندگار تلويزيون، به جدول پخش شبکه قرآن و معارف سيما اضافه شود.
در گزارش تسنيم درباره تمرکز سيما روي حسينيه تلويزيوني، يک احتمالي مطرح شد که "مختارنامه" به دليل استقبال مخاطب و ماندگارياش دوباره در جدول پخشِ يکي از شبکهها قرار بگيرد؛ آن موقع هنوز خبري از سريال شبکه پنج رسانهاي نشده بود و حتي شبکه قرآن که احتمالِ پخش در هر دو شبکه وجود داشت.
اما فارغ از اطلاعرساني و بيسر و صدا، "مختارنامه" علاوه بر پخش در شبکه الکوثر و سريالي ديگر از داود ميرباقري در شبکه آيفيلم، اين مجموعه تلويزيوني پخش خود را از شبِ گذشته ساعت 23، آغاز کرد.
البته در ميانِ سريالهاي محرمي تلويزيون که ماندگارند، نام "شبِ دهم" حسن فتحي هم مطرح شده که از امشب به آنتن شبکه تماشا ميآيد. يک سريال کرهاي هم به جمع مجموعههاي جديد اين شبکه تلويزيوني اضافه ميشود.
اما تنها سريال محرمي تلويزيون، نامش "در کنار پروانهها" است با پسزمينههاي مذهبي نه داستاني از عاشورا! چقدر سينما و تلويزيون بيش از پيش به اين مفاهيم و محتوا نياز دارند و هر روز ميگذرد و سريال متوسط و نيمه متوسط آپارتماني در قابِ جعبه جادو نقش ميبندد و يا فيلم سينمايي از وزارت فرهنگ وارشاد اسلامي مجوز ساخت و نمايش ميگيرد که هيچ معنايي از فرهنگ ديني ما خصوصاً عاشورا در آن وجود ندارد.
يادمان نرفته روزگاري تلويزيون در ايام محرم، سريالهاي ويژهاي را درنظر داشت؛ اگر با "سفر سبز" محمدحسين لطيفي به استقبال ايام عزاداري حضرت اباعبدالله(ع) ميرفت و يا سريال "شب دهم" حسن فتحي، "معصوميت از دست رفته"، "پريدخت" سامان مقدم و حتي جلوتر هم بياييم به کاري مثلِ "مرضيه" فلورا سام ميرسيم؛ از جمله کارهايي که با پس زمينههاي مذهبي و البته نمايشي از عزاداريها، ميخواهند درونمايه ديگري از اين ايام را در معرض نگاه مخاطب قرار بدهند.
اما در اين ميان هميشه براي پخشِ دوباره "مختارنامه" از سيما، گروهي حرف و حديثهايي را در فضاي مجازي ايجاد ميکردند. بخشي از آن به شوخي و بخشي از آن به جدّي نقدهايي را در اين حوزه داشتند. در اين ميان، شايد آن دسته از نقدهايي که ميگفتند صداوسيما بايد کمکاريها و غفلتهايش را در اين حوزه بپذيرد و به کارهاي الف ويژه و داستانها و مفاهيم و فرهنگ عاشورايي بيش از سريالهاي متوسط و نيمه متوسط بها بدهد، بسيار نقطه نظرِ درست و اصولي است.
چرا که با بيش از يک دهه پخشِ "مختارنامه" هنوز اثري درخور تاريخ مذهبي و آييني ما به آنتن نيامده! داود ميرباقري و همکارانش مشغولِ ساخت سلمان فارسياند و يا ابراهيم حاتميکيا به عنوان کارگردان جديد، به دنبال بازيگر و تحقيق و پژوهش براي ساخت سريالي براي "حضرت موسي(ع)" هستند، اما چرا آنقدر کم و به اندازه انگشتان دست؟!
حتماً بخشي از اين اتفاق به بودجه برميگردد و سرمايهگذاران و اسپانسرها که در نمايشخانگي و سينما با خودشان ميگويند اين نوع آثار، بفروش نيستند! بنابراين نميتوان به پخشِ دوباره "مختارنامه" توسط گروههاي تأميني تلويزيون خرده گرفت؛ اين تقصير متوجه مديران و دستاندرکاران مربوطه در تلويزيون است.
با همه اين تفاصيل، سريال "مختارنامه" هنوز هم با تکرار مکررات، بينندهاي را خسته نميکند. پلان به پلان و سکانس به سکانس آن جذابيت دارد. هر بار تماشايش رگههاي تازهاي از بازيها و کارگرداني داود ميرباقري را به رخ مخاطب ميکشد.
سال 1389 بود که اثر داود ميرباقري از شبکه يک سيما پخش شد. سالهاي بعد در شبکههاي ايراني و خارجي روي آنتن رفت و مورد استقبال بسياري از مخاطبين قرار گرفت، حتي در مسير راهپيمايي اربعين تصاوير سريال مختارنامه چه نقشهاي مثبت و چه منفي بهروي بيلبوردها نقش بسته بود.
بازيگرانش از بازتابهاي ميداني و مردمياش بارها گفتهاند که چطور مخاطب با اين نقشها ارتباط برقرار کرده است، مثلاً کتک خوردن بازيگر شمر (محمد فيلي)، برخورد با ابنزياد و حرمله (فرهاد اصلاني ــ انوش معظمي) در خيابان همه نشان ميدهد که مردم اين شخصيتپردازيهاي درست را قبول کردهاند.
سريال "مختارنامه" ديگر نياز به معرفي ندارد، بهواسطه بازپخشهاي مکرر همه با پلانها، سکانسها و حتي ديالوگهايش آشنا هستند، حتي بسياري از شبيهخوانيها، تعزيهها و نمايشهاي خياباني، به سبک و سياق شخصيتپردازيهاي "مختارنامه" روي صحنه رفتند و کار کردند. بسياري از ابنزيادي که فرهاد اصلاني خلق کرد تا مختاري که فريبرز عربنيا به رخ کشيد، الگو گرفتند.
هنوز هم بسياري دوست دارند سريالي يا فيلمي درباره امام حسين(ع) بسازند؛ چون آثار در اين حوزه انگشتشمارند. "رستاخيز" را احمدرضا درويش خلق کرده است و داود ميرباقري "مختارنامه" را براي تلويزيون بهيادگار گذاشت اما عاشورا و واقعه کربلا ابعاد پيدا و پنهان و گفتنيهاي بسيار براي آيندگان و نسلها دارد، مخصوصاً جنايتهاي يزيديان بعد از شهادت امام حسين(ع) و اسارت اهلبيت(ع) که ميتواند دستمايه آثار فرهنگي و هنري فاخري شود.
مرور بر کاراکترها و شخصيتهاي مختارنامه
- کيسان ابوعمره؛ اين نقش را رضا رويگري ايفا کرده و اين روزها در بستر بيماري است؛ کيسان ابوعمره معروف به کيان ايراني از اهالي کوفه و ياران نزديک مختار ثقفي که کنيه او ابوعَمْرَه بودهاست. مختار پس از تسلط بر کوفه، او را به سرپرستي نگهبانان (شُرطه) اين شهر گماشت. او قاتلان امام حسين(ع) را به مختار معرفي ميکرد و عمر بن سعد و بنا به قولي شمر بن ذيالجوشن به دست او کشته شدهاند و همچنين خولي بن يزيد اصبحي به دست او اسير گشته است.
- سليمانبن صرد خزاعي؛ اين نقش را وليالله شيراندامي ايفاي نقش کرده و چندي پيش دارفاني را وداع گفت. او رهبر قيام توابين و از بزرگان عرب و شيعيان کوفه بود. سليمان بن صرد در برخي جنگها در رکاب امير مؤمنان(ع) جنگيد. نخستين نامههاي کوفيان به امام حسين(ع) به رهبري او نوشته شد، با اين حال خود او در نبرد کربلا حضور نداشت. او در قيام خونخواهي امام حسين(ع) به شهادت رسيد.
- محمدبن حنفيه؛ بسياري تا مدتها نميدانستند اين نقش را "محمدرضا شريفينيا" بازي ميکند. آنقدر گريم و چهرهپردازي کاراکتر درست و اصولي اتفاق افتاده بود که بعدها در گپ و گفتها و پرداختها، مخاطب، اين بازيگر را شناخت. محمدبن حنفيه فرزند حضرت علي(ع) و خوله حنفيه است. او در جنگ جمل، جنگ صفين و جنگ نهروان حضور داشته و گاه پرچمدار سپاه علي(ع) بود. در واقعه کربلا در مدينه ماند. او پس از تسلط مختار بر کوفه، نامهاي به مختار نوشت و مختار گروهي را به مکه فرستاد و او را از دست عبدا... بن زبير نجات داد.
- ابراهيمبن مالکاشتر؛ نقشي که خيلي ديده شد و بسياري از بازيگران در گفتوگوهايشان گفتند دوست داشتند اين نقش به آنها واگذار ميشد. اين نقش به حسن ميرباقري سپرده شد. شخصيتي که در تاريخ او را به نام مالک اشتر و پسر اين بزرگمرد ميشناسند. او به همراه مختار بن ابوعبيد ثقفي در خونخواهي امام حسين(ع) عليه امويان قيام کرد. ابراهيم در جنگ صفين در زمره ياران حضرت علي(ع) در رکاب پدرش با معاويه جنگيد. پس از واقعه کربلا و شهادت امام حسين(ع) به قيام مختار ملحق شد، با امويان جنگيد و عبيدالله بن زياد را کشت. پس از شهادت مختار، به مصعب بن زبير پيوست و در نبرد با نيروهاي عبدالملک بن مروان کشته شد.
- رفاعةبن شداد بجلي؛ اين شخصيت و نقش را در گزارش يادآوري کردم تا ياد "انوشيروان ارجمند" گرامي داشته شود. بازيگري که هميشه يک پايِ آثار تاريخي ماندگار بوده است. در "مختارنامه" داود ميرباقري نقش رفاعه را به انوشيروان ارجمند سپرد. شخصيتي که از ياران علي (ع) و مختار بود و به همراه سليمان بن صرد خزاعي از رهبران توابين بهشمار ميآمد. او جنگهاي جمل و صفين را از سر گذراند و در زمان زمامداري امام علي(ع)، قاضي اهواز بود. اين شخصيت از اولين نفراتي بود که به امام حسين(ع) نامه نوشت و از ايشان خواست تا به کوفه بيايد. در زمان حياتش، عاشورا رخ داد که در آن حضور نداشت. او پس از شکست قيام توابين، به قيام مختار پيوست و سرانجام در اين راه کشته شد.
- هانيبن عروه؛ اين نقش را فرخ نعمتي بازي ميکرد و اتفاقاً شب گذشته در قسمت شهادت حضرت مسلمبن عقيل(ع)، مخاطب مواجهه هاني با ابنزياد را ميبيند. شخصيتي که يار امام علي(ع) و از حاضران در جنگ جمل و صفين بود. او که از بزرگان کوفه هم بهشمار ميآمد، بيعت با يزيد را درست نميدانست و به همين خاطر پس از ورود عبيدالله بن زياد به کوفه، خانهاش را مقري براي کارهاي سياسي و نظامي عليه او قرار داد. او در قيام حضرت مسلم بن عقيل(ع) هم نقش اساسي داشت و پس از شهادت مسلم، او نيز با دستور ابن زياد به شهادت رسيد.
- ميثم تمار؛ شخصيت ديگري که با نقشآفريني پرويز پورحسيني بسيار مورد استقبال قرار گرفت. مخصوصاً اعتراض در مسجد کوفه بعد از سخنراني اوليه ابنزياد در قسمتهاي ابتدايي "مختارنامه" پخش شد. ميثم تمار در خود داستانِ داود ميرباقري هم به طور کامل چه از قول خودش، چه همرزمش و حتي مختار براي مخاطب شناسنامه تاريخياش رو ميشود. مردي که يار امام علي (ع) و فرزندانش امام حسن و امام حسين بود و به دستور ابن زياد به دار آويخته شد. شهادت او پيش از واقعه کربلا و در کوفه رخ داد. کرامات فراواني را به اين شخصيت نسبت دادهاند اما از زندگي او اطلاعات چنداني در دست نيست، جز اينکه از ياران ائمه بود و در کوفه خرمافروشي ميکرد.
- اشقياي سريال بهدليل نقشآفريني ويژه هنرمنداني همچون رضا کيانيان، فرهاد اصلاني، جعفر دهقان، مهدي فخيمزاده، صدرالدين حجازي، مرحوم رضا خندان، محمد فيلي و بسياري ديگر، بسيار به چشم آمدند. عبداللهبن زبير که نقش قابل توجهي رضا کيانيان ايفا کرده، مصعب ابن زبير را جعفر دهقان و سنان را مرحوم رضا خندان از خودش به يادگار گذاشته است.
- حصينبن نمير را سيامک اطلسي بازي کرده، شخصيتي که از سرداران بنياميه و مواجهه او با "مختار" در جريان سريال تماشايي است. مخصوصاً نحوه کشته شدنش که در جنگ خازر به دست ابراهيم بن مالک اشتر کشته شد. در اين ميان نقش مهلّببن ابيصفره که بهقول بسياري از منتقدين با بازي کاظم هژيرآزاد خيلي ما را ياد مهدي فتحي و کاراکتر عمرو عاص مياندازد.
وقتي با کارشناسان درباره سريال "مختارنامه" و هجمه و انتقاد به تکرار و بازپخشهايش ميرسيم ميگويند کمکاري رسانهملي در توليد آثار حماسي و مذهبي باعث شده تا برخي از آثار، هميشه در کنداکتور ايام خاص باشند. هيچگاه منتقدي کيفيت و محتواي سريال را رد نکرده بلکه بارها گفتهاند "مختارنامه" بدون شک يکي از بهترين توليدات رسانه ملّي با موضوع امام حسين(ع) و قيام و نهضت عاشوراست.
ساخت اينگونه سريالها علاوه بر آشنايي نسلهاي مختلف با حقايق تاريخي از نظر هنري منجر به ترويج روحيه مقاومت، ايثار، عدالتخواهي، ظلمستيزي و در عين حال نشر سبک زندگي بزرگان ديني و ملي در بين آحاد مردم ميشود. آيا اين انفعال و رخوت در سينما و تلويزيون تنها به کمبودهاي مالي کل کشور و يا اصطلاحاً "بفروش بودن" و عدم استقبال سرمايهگذارها و اسپانسرها برميگردد و يا موضوعاتي ديگر در ميان است؟ چون گاهي اين بيتوجهيها و کمکاريها مديران فرهنگي کشور، موجب سرخوردگي و حذف انگيزهها در ارائه ايدههاي ناب و خلاقانه ميشود.
در حاليکه فيلمهاي به اصطلاح سطحي و سخيف با فروشهاي ميلياردي در سينماي ايران روي پرده ميروند و هدايت ذائقه مردم را به سمت و سويي ناصواب در دست دارند و همچنين در نمايشخانگي هم کمتر ميتوان تصويري از اغنا و رشد فرهنگي مخاطب مشاهده کرد، بجاست حداقل رسانه ملّي با بهرهبرداري از فرصتهايي چون ماه محرم و ايام سوگواري سالار شهيدان، با توليد آثار جديد و جذاب مروج فرهنگ اسلامي و انقلابي در اين شرايط حساس باشند که کودک و نوجوان و حتي نسل جوان امروز نيازمند اين مفاهيم و محتواي غني است.
واقعيت امر اين است، چند سالي است در نبود آثار نمايشي متناسب با دهه اول ماه محرم، باعث شده تا تلويزيون به انحاي مختلف دست به دامان سريال "مختارنامه" ميشود؛ مختارنامه هر سال در قالب بازپخش کامل، گزيده، مينيسريال و يا حتي پخش فيلم سينمايي از شبکههاي تلويزيون، پخش ميشوند و اين بار بيسر و صدا سر از شبکه قرآن درآورد.
سريالهايي هم که در طول اين سالها ساخته شده، آنطور که بايد و شايد نتوانستند ماندگار شوند. حتي وقتي هاتف را داريوش ياري ساخت يا عقيق را بهرنگ توفيقي و حتي "زمين گرم" را سعيد نعمتالله؛ آن خلأ باز وجود داشت چون "مختارنامه"، "امام علي" و حتي "معصوميت از دست رفته" و "سربداران" اين نکته را ثابت کردند که مردم از تاريخ مذهبي و ديني بسيار استقبال ميکنند. کما اينکه بسياري هنوز منتظرند "رستاخيز" را روي پرده نقرهاي سينما ببينند.
انتهاي پيام/