نماد آخرین خبر
  1. جذاب ترین ها
دخترونه زنونه

زخم‌کاری اختلال‌ روانی دیگران به ما

منبع
خراسان
بروزرسانی
زخم‌کاری اختلال‌ روانی دیگران به ما

خراسان/اختلال‌های روانی تنها محدود به فرد مبتلا نمی‌شوند بلکه به‌طور مستقیم و غیرمستقیم بر اطرافیان او اثر می‌گذارند؛ چطور این آسیب‌ها را کاهش دهیم؟ 

انسان موجودی اجتماعی است و روابط نزدیک خانوادگی، دوستانه و کاری به‌گونه‌ای شکل گرفته‌اند که مشکلات یک فرد می‌تواند آرامش و سلامت دیگران را هم دستخوش تغییر کند. هنگامی که یکی از اعضای خانواده یا اطرافیان دچار اختلال روانی می‌شود، دیگران هم در معرض پیامدهای آن قرار می‌گیرند؛ پیامدهایی که می‌توانند از تنش‌های کوچک و روزمره آغاز شوند و تا بحران‌های جدی‌تر در حوزه‌ عاطفی، اجتماعی و حتی اقتصادی گسترش یابند.
 ​​​​​​​
۲ دسته اصلی از اختلال‌های روانی‌
نوروزها و سایکوزها دو دسته اصلی از اختلال‌های روانی‌اند که هریک به شکلی متفاوت اطرافیان را درگیر می‌کنند. نوروزها معمولاً شامل اضطراب، افسردگی، وسواس و فوبیا هستند؛ در این حالت فرد ارتباطش با واقعیت را از دست نمی‌دهد اما رفتارها و هیجان‌هایش به اطرافیان آسیب می‌زند. مثلاً کسی که وسواس دارد، ممکن است مدام اعضای خانواده را مجبور به شستن دست‌ها یا تکرار کارهای بی‌پایان کند، یا فردی با اضطراب دایمی همه را در حالت نگرانی و استرس نگه دارد. افسردگی هم می‌تواند فضای خانه را سنگین و بی‌روح کند، به‌طوری‌که دیگران حس کنند بار مسئولیت خوشحال کردن او روی دوششان افتاده است. در مقابل، سایکوزها مثل اسکیزوفرنی یا اختلال دوقطبی در حالت مانیا، جدی‌تر و خطرناک‌تر هستند، چون فرد در این اختلال‌ها تماسش با واقعیت را از دست می‌دهد. او ممکن است دچار توهم شنیداری و دیداری شود، باورهای غیرواقعی داشته باشد یا رفتارهای پیش‌بینی‌ناپذیر و پرخطر نشان دهد. برای مثال، بیماری که تصور می‌کند اطرافیان قصد آسیب زدن به او را دارند، می‌تواند به نزدیک‌ترین عزیزانش بی‌اعتماد و حتی پرخاشگر شود، یا فردی در فاز مانیا با ولخرجی‌های افراطی و تصمیم‌های عجولانه، کل خانواده را دچار بحران مالی کند. بنابراین نوروزها بیشتر آرامش روانی و عاطفی اطرافیان را فرسوده می‌سازند، در حالی که سایکوزها می‌توانند علاوه بر آسیب روانی، امنیت و ثبات زندگی اطرافیان را هم به خطر بیندازند.

راهکارهای کاهش آسیب‌های اختلالات‌روانی دیگران 
۱ مرزگذاری سالم| مرزگذاری به معنای تعیین حد و حدود روشن میان مسئولیت‌های خود و بیمار است. برای مثال، اگر یک فرد مبتلا به اضطراب شدید به‌طور مداوم از دیگران انتظار داشته باشد که او را آرام کنند یا محیط را کنترل کنند، اطرافیان بدون مرزگذاری ممکن است کل انرژی و زمان خود را صرف کنند و خودشان را فراموش کنند. مرزگذاری به معنای گفتن «نه» به موقع، ایجاد محدودیت‌های منطقی و تشویق بیمار به مسئولیت‌پذیری است. این کار هم سلامت روان اطرافیان را حفظ می‌کند و هم به بیمار کمک می‌کند مهارت‌های خودکنترلی و حل مسئله را یاد بگیرد.
۲ مدیریت هیجان خود| زندگی با فردی که اختلال روانی دارد، می‌تواند منجر به خشم، اضطراب، ناامیدی و حتی احساس گناه شود. واکنش‌های هیجانی شدید اطرافیان معمولا مشکلات را تشدید می‌کند. برای مثال، سرزنش یک فرد افسرده ممکن است او را در چرخه خودسرزنشگری گرفتار کند، یا عصبانیت از فرد سایکوتیک باعث تحریک او شود. مدیریت هیجان باعث می‌شود واکنش‌ها منطقی، صبورانه و حمایتی باشند و فشار روانی به حداقل برسد.
۳ شناخت و آگاهی از اختلال| نبود آگاهی باعث سوءتفاهم، قضاوت‌های نادرست و واکنش‌های احساسی می‌شود که می‌تواند وضعیت بیمار را بدتر کند. برای مثال، فردی که اختلال وسواس دارد، ممکن است بارها دست‌هایش را بشوید یا مکرراً وسایل را کنترل کند؛ اگر اطرافیان این رفتارها را بی‌ادبی یا لجبازی بدانند، واکنش‌های تند نشان می‌دهند و تنش افزایش می‌یابد. آگاهی باعث می‌شود رفتار بیمار از نظر روان‎شناختی تحلیل شود و واکنش‌ها منطقی‌تر و آرام‌تر باشد. 
۴ تشویق فرد به درمان تخصصی|   حمایت بدون درمان تخصصی، اغلب فرسودگی و ناامیدی ایجاد می‌کند. باید فرد را با آرامش و بدون اجبار تشویق کنیم که به روان‌شناس، روان‌پزشک یا مراکز درمانی مراجعه کند.

🔹"آخرین خبر" در روبیکا
🔹"آخرین خبر" در ایتا
🔹"آخرین خبر" در بله

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره