خُرده جنایات زن و شوهری!
تابناک با تو/ سردي عاطفي به هزار و يک دليل ميتواند رخ دهد. اوّلاً گرما و شور موجود در رابطهي زن و شوهر، اگر عاشقانه هم شروع شده باشد، دوام چنداني نخواهد داشت. عشق اصولاً عمر کوتاهي دارد. وصال، مدفنِ عشق است. اگر محبت و دوست داشتن جايگزين عشق نشود، افراد آرامآرام دچار سردي عاطفي ميشوند. نياز عاطفي، نيازي بسيار مهم و حياتي است. امّا بدبختانه ما آدمها اغلب آن را دستکم ميگيريم. معمولاً بعد از چند سال از زندگي مشترک، سردي عاطفي شروع ميشود. يکي از زنان شوهرکُش بهخوبي و بهسادگي و در نهايت ايجاز اين حقيقت را توصيف کرده است؛ اولش با هم ازدواج کرديم، نَفَس بود. بعد خراب شد همه چيز متأسّفانه زوجين يادشان ميرود که بايد مواظب رابطهشان باشند. يادشان ميرود که بايد هم ديگر را خشنود نگه دارند و به نياز عاطفيِ يکديگر پاسخي مناسب بدهند. از آنجا که خشنودي عاطفيِ زوجين از ارضاي نيازهاي ديگرشان نيز (مثل نياز جنسي و ساير نيازها) تأثير ميپذيرد، ضرورت دارد آنها به همهي نيازهاي هم توجّه جدّي داشته باشند. اما متأسفانه آنان در بسياري اوقات از اين وظايف مهم غفلت ميکنند. گاهي به خاطر مشکلات اقتصادي و کار فراوان، گاهي به خاطر بيتوجّهي به نياز جنسيِ همديگر، گاهي به خاطر وقت صرف نکردن براي يکديگر، گاهي بهخاطر دخالت اين يا آن خويشاوند (مثلاً مادر شوهر يا خواهر شوهر يا ديگران) و ايجاد دعوا و منازعه، گاهي بهخاطر اِبراز مداوم نارضايتي از سوي يکي از زوجين و توقّعات و انتظارات فراوان و يکطرفه، گاهي بهخاطر عدمِ انجامِ تعهّدات يکي از طرفين، گاهي به خاطر مريضي و در نتيجه کوتاهي در انجام وظايف، گاهي بهخاطر افسردگي پس از زايمان، گاهي به خاطر اشتغال فراوان به بچهها و غفلت از همسر، گاهي به خاطر در اولويت قرار گرفتن کار و ناديده گرفتن همسر، گاهي بهخاطر وسواس و حساسيتهاي بيمارگونه، گاهي بهخاطر سلطهجويي يکي از طرفين و کنترل و محدودسازي بيش از حدِّ طرف مقابل، گاهي به خاطر بدگمانيِ مداوم و افراطي، گاهي به خاطر اعتياد، گاهي به خاطر سرديِ جنسي، و خلاصه به هزار و يک دليل اين اتّفاق رخ ميدهد و رابطهي گرم و پرشور آغازين به رابطهاي سرد بدل ميشود. به همين خاطر ميبينيم که شوهرکشيها اغلب بعد از چهار يا پنج سال زندگي مشترک رخ داده است و بسيار بهندرت در سالهاي آغازينِ زندگيِ مشترک اتّفاق ميافتد؛ بنابراين، سرديِ عاطفي در ايستگاه (يعني در خانواده)، در کمين همهي ماست. زن، عشق، جنايت بدترين نوع سردي عاطفي، سردي عاطفي ناشي از "خُردهجنايتهاي زن و شوهري" و "خُردهجنايتهاي" خانوادگي است. در "خُردهجنايتهاي زن و شوهري" زن و شوهر در کنار هم هستند، امّا سخت از هم غافلاند. آنان بي آنکه بدانند، مسيري را در پيش ميگيرند که باعث دور شدن آنان از هم ميشود. در خُردهجنايتهاي زن و شوهري معمولاً يکي در حال درد کشيدن و رنج بردن در کنار ديگري است، امّا آن ديگري به هر دليلي غافل است. چه بسا اگر آنها کنار هم نبودند، چنين درد و رنجي پديد نميآمد. ماجرا در اينجا خيلي غمگين کننده و دردآور است. گاهي معصومانه و ناخواسته و گاهي از روي غفلت و بيتوجّهي، صداي فريادِ خاموش آن ديگري را که در يک قدمي تُوست، نميشنوي و تو خود، براي او درد و رنج ميآفريني! " دکتر حسن محدثي