مردان در ازدواج مجدد موفق ترند یا زنان؟!
تبيان/ بعضي از مردان و زنان در زندگي مشترک خود به بن بست مي رسند و طلاق مي گيرند. در اين بين گروهي از آن ها به دليل فرار از بحران و مسائل ناشي از طلاق يا نيازهاي عاطفي يا حتي فرار از طعنه هاي آشنايان، خيلي سريع و ساده تصميم به تشکيل زندگي مجدد مي گيرند در حالي که توجه ندارند که انتخاب در ازدواج مجدد به مراتب سخت تر از ازدواج اول است چرا که اگر اين بار هم با شکست مواجه شود، آثار زيانبار اجتماعي و رواني مخرب تري به جاي مي گذارد. در ادامه، نکات مهمي در اين باره مطرح مي شود. اولين قدم براي ازدواج مجدد چيست؟ نخستين عاملي که تعيين کننده آمادگي فرد متارکه کرده براي تشکيل زندگي مجدد است، اين است که حساب و کتاب هاي عاطفي افراد در زندگي اولشان براي هميشه بسته شده باشد زيرا برخي افراد همچنان بعد از طلاق، درگير ازدواج اول خود هستند؛ براي مثال هنوز در حال فکر کردن به همسر سابق شان هستند. واضح است که فرد بعد از پايان زندگي مشترک بايد سعي کند پرونده ازدواجش را ببندد. مرگ يک طلاق، بي تفاوتي و خنثي بودن فرد نسبت به همسر سابقش است يعني شما با ديدن همسر قبلي تان ديگر عصباني نمي شويد، تپش قلب نمي گيريد و هيچ حس منفي و مثبتي نسبت به او نداريد، تمام اين موارد علائم پايان رابطه است و در اين شرايط فرد مي تواند با آزادي افکار خود به ازدواج مجدد فکر کند. البته دسترسي 100 درصدي به اين شرايط سخت است اما بايد تلاش کرد قبل از ازدواج دوباره به اين شرايط بسيار نزديک شد. بيشتر خودم را بررسي کنم يا همسر سابقم را؟ هر فرد بعد از طلاق ابتدا بايد دليل جدايي خود را تحليل و بررسي کند، صفات منفي همسر سابق که زندگي مشترک شان را تخريب کرد، يادداشت کند و تنها به خصوصيات همسر سابقش توجه نکند؛ بلکه ويژگي هاي خودش را بنويسد. اين مسائل به فرد کمک مي کند معيارهايش براي زندگي مجدد مشخص شود. گاهي اوقات ديده شده که افراد به طور ناخودآگاه سعي دارند صفاتي را در همسر آينده شان جست و جو کنند که در تضاد با همسر سابقشان بوده است؛ براي مثال اگر همسر سابق، خسيس بود، حتما همسر آينده دست و دلباز باشد. چه زماني دوباره ازدواج کنيم؟ از لحاظ روانشناسي، شرط ازدواج مجدد اين است که قبل از طلاق رسمي و قانوني، مدت ها زن و مرد در جدايي عاطفي به سر برده باشند؛ اما زماني که طلاق ناگهاني پيش مي آيد و فرد به لحاظ رواني همچنان درگير اين مسئله باشد از لحاظ روانشناسي بين 6 ماه تا يک سال نياز دارد که وارد مرحله جديد آشنايي نشود البته اين موضوع را نمي توان به همه بسط داد بلکه مورد به مورد و فرد به فرد فرق دارد و نمي توان نسخه واحدي براي همه پيچيد. با مخالفت فرزندم چه کنم؟ فرزندان و به خصوص فرزندان پسر درباره ازدواج مجدد مادران و فرزندان دختر درباره ازدواج مجدد پدرانشان بسيار حساس هستند که مي توان گفت عمده اين مشکلات روي جنسيت مي چرخد. مردي که مي خواهد تشکيل زندگي مجدد بدهد بايد با دخترش به گونه اي مدارا کند تا فکر نکند که ناديده گرفته و طرد مي شود و حس حسادتش را برافروزد بلکه بايد او را مجاب کند که دوستش دارد اما از نياز به ازدواج هم صحبت کند و نوع اين دوست داشتن ها را از هم تفکيک کند. رابطه مادران و پسران نيز به همين شکل است و بيشتر اوقات فرزند ذکور نسبت به ازدواج مجدد مادرش غيرتي مي شود و احساس بدي پيدا مي کند. مادر بايد در اين زمينه، صبوري به خرج دهد و در عين ابراز توجه و علاقه به فرزند، از نيازبه تشکيل زندگي مستقل براي خود صحبت کند. چه زن و چه مرد هرگز نبايد به فرزندانشان بگويند که من آنقدر تو را دوست دارم که هيچ وقت ازدواج نمي کنم اما در مورد زن و مردي که هر دو داراي فرزند هستند و مي خواهند زير يک سقف بروند، اوضاع قدري پيچيده مي شود. در اين شرايط والدين بايد روي رابطه بين فرزندانشان با يکديگر کار کنند تا تنش کمتري به وجود آيد البته به شرط آن که هيچ درگيري بين زن و مرد نباشد. مردان در ازدواج مجدد موفقترند يا زنان؟ موفقيت ازدواج ربطي به جنسيت ندارد. در واقع زن يا مرد بودن عامل تعيين کننده در موفق بودن يک ازدواج نيست. در ازدواج هاي مجدد موفق، کساني درست عمل کردهاند که صبوري به خرج داده، داراي آرامش بوده و مسير آشنايي را به خوبي طي کرده اند. هرقدر افراد هيجاني و سرعتي تصميم بگيرند، ميزان خطر ازدواج مجدد ناموفق بالاتر مي رود.