روانشناسی انتقاد چیست و از کجا سرچشمه می گیرد؟
باشگاه خبرنگاران/ همه ما با انسانهاي منتقد در جامعه روبرو شده ايم که گاهي غرض ورزانه و گاهي بدون غرض ما و کارها و رفتارهايمان را نقد کرده اند. امّا نکتهاي که وجود دارد اين است که اغلب مردم، آن چه را که دوست ندارند به خاطر آن نقد شوند درمورد ديگران نقد ميکنند.
هر فردي شامل خصوصيات خوب و شگفت انگيز و نقايص زيادي است که نميتوان از آن فرار کرد.
درون همه ما يک نبوغ و فرشته و همچنين يک ظالم و جنايتکار بودن وجود دارد چرا که هيچ فردي در دنيا وجود ندارد که از انجام کارهايي که انجام داده است پشيمان نباشد، چون انسان در زندگي خود مرتکب اشتباههايي ميشود.
اما در ميان تمام انتقادهايي که انسانها از يکديگر ميکنند افرادي هستند که هيچ استدلالي براي انتقادهايي که ميکنند ندارند با اين حال، بسياري از مردم طوري رفتار ميکنند که گويي اين طور نيست چرا که برخي از افراد بدون داشتن هيچ دليل و حقي، به طور مداوم ديگران را قضاوت ميکنند و هميشه آماده تهيه فهرستي دقيق و جزئي از ايرادهاي ديگران هستند و آنها تا جايي پيش ميروند که براي جلوگيري از تکرار و مرتکب شدن اين اشتباهات، براي افراد مورد نقد قرار گرفته تعيين ميکنند که چه کارهايي را بايد انجام دهند و يا راهي براي غلبه بر نقص و اشتباههاي خود پيدا کنند و آنها هيچ يک از يک از کاستي و شکستهاي شما را تحمل نميکنند.
وقتي انتقاد دائمي و شرورانه ميشود، آن شخص احتمالا ارزيابي درستي از اشتباههاي شما انجام نميدهد و اين موضوع احتمالا بيشتر شبيه مکانيسم دفاعي است که به عنوان " فرافکني " شناخته ميشود.
اين افراد شما را مانند آينه ميبينند و از چيزهايي درمورد شما انتقاد ميکنند که دوست ندارند ديگران درمورد خودشان انتقاد کند.
آن چه که مردم براي انتقاد از شما انتخاب ميکنند
همه ما در برخي از مسائل تحسين برانگيز هستيم و در برخي ديگر خير.
اگر شما در خصوص اغلب مسائل به دبنال نقصي باشيد حتي به اندازه کم هم شده است اين نقص را پيدا خواهيد کرد.
اگر به دنبال بهانهاي از کارهاي فرد بزرگي باشيد مطمئنا آن را پيدا خواهيد کرد و اين موضوع اصلي است.
معمولا، افراد آن چه را که ميخواهند ببينند و هر آن چه را که نميخواهند در ديگران ببينند را مشاهده ميکنند و معمولا اين انتخاب با نحوه ارزيابي و درک خودشان ارتباط دارد.
اگر آنها چيزهاي خوبي را در خود ببينند همين خوبيها را در ديگران ميبينند و براي بديها هم اين طور هستند.
با اين حال، برخي از افراد منتقد به سادگي، فقط بديها را در ديگران نميبينند بلکه آنها يک فرد يا گروهي از افراد را هدف ارزيابي خود قرار ميدهند. چرا اين اتفاق ميافتد؟
آن چه که درمورد خود دوست ندارند
فرد در خصوص خود نظري دارد که کاملا بي طرفانه و عيني نيست چرا که برخي از ويژگيها در آنها وجود دارد که به نظر آنها غير قابل قبول است.
به طور مثال؛ شايد آنها خودخواهانه عمل ميکنند حتي اگر آنها به صورت متحدانه شروع به نصيحت کنند.
اين افراد از جملاتي مانند "من از اين که تنها شدهاي احساس خيلي بدي دارم، اما متاسفانه فرصتي براي ديدن شما ندارم." استفاده ميکنند.
آنها خودشان را بخشنده و سخاوتمند ميدانند، اما خودخواهي آنها مانع از اين کار ميشود. در واقع، آنها نميدانند که صرفا به منافع خود اهميت ميدهند و نميتوانند به ديگران کمک خاصي کنند.
انتقاد اگر بدون هيچ گونه غرضي باشد به بهبود کار و رفتار افراد کمک ميکند، اما اگر غرض ورزانه باشد و حسادت در آن وجود داشته باشد نه تنها باعث پيشرفت نميشود بلکه ضعيف شدن عملکردهاي فردي و گروهي را به همراه دارد.