همسر عزیزم وارد حریم خصوصی من نشو!
خراسان/ بعضي افراد مي پندارند که بعد از ازدواج، حريم خصوصي زن و شوهر صفر ميشود و آن ها نبايد هيچ ناگفتهاي بين خود داشته باشند. طبيعي است که هيچ کسي به اندازه همسر به انسان نزديک نيست. اين بدان معناست که شعاع حريم خصوصي بين زن و شوهر در کمترين حد خواهد بود؛ اما هيچ گاه به صفر نخواهد رسيد. هر فردي بايد بپذيرد که طرف مقابل هم انسان است و هر انساني به فضا و حريم خصوصي نياز دارد. انتظار اين که همسرتان همه چيز را به شما بگويد و هيچ رازي نداشته باشد، بي مورد است. بايد قبول کرد فرد مقابل ميتواند موضوعات يا وسايل شخصي، مانند کيف، گوشي تلفن همراه و... داشته باشد.
روان شناسان تاکيد ميکنند ازدواج هرگز به معناي زنداني و زندانباني نيست بلکه رابطه عاشقانهاي است که ريشه در ثبات، استقلال راي و حق اظهار نظر طرفين در تصميمات شخصي و مشترک دارد.
در واقع حريم خصوصي، فضا، محدوده و حيطه شخصي و محرمانهاي است که مديريت و مسئوليت آن به خود فرد مربوط ميشود و ديگران حق مداخله و اعمال نفوذ در آن را ندارند. بسياري از افراد چون به اين مهم توجه ندارند در روابط اجتماعي به خصوص روابط زناشويي دچار مشکل ميشوند. وجود حريم خصوصي در هر ارتباطي الزامي است و ضرورت رعايت اين مهم، بين زوجين هم از اهميت بسياري برخوردار است؛ البته بايد متذکر شويم که در روابط هم مالکيت بسيار مهم است، به اين معنا که اگر در رابطه خود با ديگران حد و مرزها را بشناسيم، مي توانيم درک کنيم چه کسي مالک کدام احساس، نگرش و رفتار است. به طور خاص در رابطه اي مانند ازدواج لازم است هر کدام از زوجين حريم خودش را تشخيص دهد و مطابق آن رفتار کند. رعايت حد و مرز در چنين رابطهاي، مساوات برقرار کرده و رابطه دو نفر را متوازن ميکند.
چرا همسران حريم خصوصي را نميپذيرند؟
بايد گفت مخالفت در برابر مرزها در زندگي زناشويي علتهاي مختلفي دارد که مهمترين آن ها عبارت است از:
فرد با داشتن حد و حدود، احساس آزار مي کند
چنين فردي، داشتن هر نوع محدوديتي را غيرمنطقي، غيرمنصفانه و آزاردهنده مي داند و نسبت به آن احساس خوبي ندارد، بنابراين، زماني که همسرش از او مي خواهد «نه» او را محترم بشمارد، او درک نمي کند که اين حق همسر اوست بلکه احساس مي کند همسرش از او تنفر دارد.
بيمسئوليتي، يکي از علتهاي مهم مخالفت با حد و مرزهاست
برخي همسران خود را چندان مسئول رفتارشان نميدانند و تصور ميکنند، بايد بتوانند هرکاري که ميخواهند انجام دهند و در برابر کسي هم پاسخگو نيستند؛ براي مثال ممکن است مردي آدم خوبي باشد، اما به دليل بيمسئوليتي نان آور خوبي نباشد يا دائم شغل خود را تغيير دهد. گاهي هم فرد احساس ميکند با پذيرفتن حد و مرز، آزادياش به خطر مي افتد و به همين دليل، مرزها را رعايت نميکند و با هر محدوديتي مخالف است. حد و مرز داشتن به او احساس بيچارگي و آسيب پذيري ميدهد. به طور معمول پسراني که در خانوادههاي سختگير بزرگ شدهاند، به همسراني مخالف حد و مرز تبديل ميشوند.
کنترل کردن همسر هم يکي از دلايلي است که مانع ميشود فرد در زندگي مشترک به حريمها احترام بگذارد
اين همسران سعي ميکنند، همسرشان را کنترل کنند، فريب دهند و بر او مسلط شوند. آن ها قادر به درک اين مسئله نيستند که همسرشان احساس، افکار و رفتار مستقل خود را دارد و هميشه تلاش ميکنند آزادي مشروع همسرشان را نفي کنند يا به حداقل برسانند.
چه بايد کرد؟
۱. به همسرتان اجازه دهيد به شما «نه» بگويد
به بهانه دوست داشتن سعي نکنيد دائم همسر خود را کنترل کنيد و يا از او بخواهيد هر آنچه را که تجربه کرده براي شما تعريف کند، اين وضعيت مسموم را هرگز با عشق اشتباه نگيريد، چراکه کنترل زياد، عشقي به دنبال نخواهد داشت و گاهي فقط موجب تنفر ميشود.
۲. از سوي ديگر، همسران بايد اين مهارت را بياموزند که «از کار هم سر درنياوريد»!
چرا که يکي از برداشتهاي اشتباه در زندگي مشترک اين است که همسر بايد اختياردار کامل زندگي باشد و هرچه ميگويد طرف مقابل هم بدون چون و چرا بپذيرد؛ به بيان ديگر، همسران ايراني به اشتباه ياد گرفته و پذيرفتهاند که عنان و اختيار طرف مقابل را به طور کامل در دست داشته باشند.
۳. توجه داشته باشيد در حفظ حريم شخصي همسران، سرک کشيدن در روابط همسر با خانوادهاش هم ممنوع است
روابط همسر با خانوادهاش جزئي از حريم شخصي اوست. ارتباط هر يک از همسران با اعضاي خانواده يا فاميل وي تا زماني که مشکلي در حريم زندگي مشترک ايجاد نکند، حريم شخصي فرد است؛ بنابراين تا جايي که ممکن است، هر يک از طرفين بايد سعي کنند درگيري مستقيم با اعضاي خانواده يا فاميل همسر نداشته باشند.
۴. و در نهايت اينکه هرگز اين تصور را نداشته باشيد که مرزگذاري در رابطه يعني به ديگران بي اعتماد و بدبين و دائم منتظر باشيد که مچ گيري کنيد و افراد را به دليل نقاط ضعف آنان کنار بگذاريد.