مداخله در خشونت خانگی بدون کنجکاوی
خراسان/ اگر در همسايگي خود شاهد نوعي از خشونتخانگي به خصوص در اين دوران کرونايي هستيد، اينکه چه نوع مداخلهاي مي تواند مفيد باشد نياز به يادگيري يک سري اصول دارد
خشونتخانگي مصاديق متنوعي دارد؛ خشونتهاي رواني، عاطفي، جسمي، جنسي، محروميتها و محدوديتها و ... . بيشتر قربانيان خشونتخانگي عليه بزرگ سالان، زنان هستند اما اين به آن معنا نيست که مردان مورد خشونت قرار نميگيرند. همچنين بسياري از اين خشونتها در بيرون از فضاي خانه قابل مشاهده نيستند اما گاهي هم خشونتها به خصوص از نوع فيزيکي آن از سمت اطرافيان و همسايهها قابل رويت و شناسايي است. اگر در همسايگي خود شاهد نوعي از خشونتخانگي هستيد؛ دعوا و کتککاري، حبس کردن در منزل يا هر نوع ديگري، بيتفاوت نباشيد چون بسياري از خشونتهاي خانگي با مداخله اطرافيان کاهش مي يابد. با توجه به اين که شرايط کرونايي ميتواند باعث افزايش خشونتهاي خانگي شود، اين مطلب به اصول يک مداخله کاربردي در همين خصوص خواهد پرداخت.
کاش يک نفر زنگ خانه را بزند!
در جايي از زبان يکي از قربانيان خشونت خانگي ميخواندم که گفته بود: «در تمام مدتي که مورد خشونت و ضرب و شتم بودم، آرزو ميکردم يک نفر به بهانهاي زنگ خانه را بزند». اينکه چه مداخلهاي ميتواند مفيد باشد، جاي بحث دارد زيرا مسئله خشونتخانگي و راهکارهاي مقابله با آن بسيار وابسته به فرهنگ و امکاناتي است که فرد قرباني در اختيار دارد. براي مثال ممکن است مداخله مستقيم براي شما مشکلساز شود يا تماس با پليس براي فرد قرباني تبعات ديگري داشته باشد. در اين يادداشت تلاش کرده ام با توجه به فرهنگ ايراني، چند راهکار براي کساني که تمايل دارند به اين قربانيان کمک کنند، پيشنهاد کنم.
از مداخله نترسيد
نگران عاقبت مداخلهتان نباشيد اما هيجانزده هم اقدام نکنيد. براي شروع بهتر است زماني که مطمئن هستيد آزاردهنده در منزل نيست، با آزارديده صحبت کنيد. منتظر نشويد تا خود آزارديده(قرباني)، شروع کننده گفتوگو و درخواستکننده کمک باشد زيرا بسياري از قربانيان آن قدر ترسيده و آسيب ديدهاند که جرئت انجام چنين اقدامي را ندارند. در فرصتي مناسب و زماني که قرباني تنهاست سر صحبت را باز کنيد.
در گفتوگو به اين نکات توجه کنيد
قضاوت و سرزنش نکنيد| شما در جريان زندگي، امکانات و حق انتخاب هاي قرباني نيستيد بنابراين قضاوت شما احتمالا پر از خطا خواهد بود و علاوه بر آن احساس بدتري به قرباني خواهد داد.
سوال اضافه و خصوصي مطرح نکنيد| از سر کنجکاوي سوال نکنيد؛ سوالاتي بايد مطرح شود که هم به قرباني حس بدي ندهد و هم پاسخ آنها راهنماي شما براي کمک باشد.
فوري و بدون شناخت از شرايط قرباني راهکار ندهيد| مثلا نگوييد طلاق بگير برو؛ به پليس زنگ بزن؛ تو هم او را کتک بزن و ... به جاي راهکارهاي شتاب زده، شنونده خوبي باشيد و درخصوص نحوهاي که ميتوانيد کمک کنيد از خود قرباني سوال کنيد؛ مثلا: آيا مايل است به طور مستقيم وارد شويد و مداخله کنيد؟ اگر امکان مداخله مستقيم و قطع خشونت نيست، آيا مايل است هنگامي که سر و صدا را شنيديد به بهانهاي زنگ در خانه را بزنيد و به اين ترتيب به طور غيرمستقيم خشونت را قطع کنيد؟ آيا مايل است با پليس يا اورژانس اجتماعي تماس بگيريد؟ آيا مايل است وقتي دعوا ميکنند، بچهها را به منزل خود ببريد و از آنها مراقبت کنيد؟ آيا مايل است شماره اقوام و آشنايانش را در اختيار شما قرار دهد تا در مواقع ضروري با آن ها تماس بگيريد؟ و يادتان باشد، هرگز قولي ندهيد که نتوانيد انجام دهيد. اين يک کار داوطلبانه اما بسيار حساس است. قولهاي بزرگ و نشدني ندهيد. اگر همان کار کوچکي را که از دستتان برميآيد انجام دهيد، بسيار ارزشمند و مثمرثمر خواهد بود.
به خاطر همکارينکردن قرباني عصباني نشويد
ممکن است قرباني در برخوردهاي اوليه تمايلي به همکاري با شما و مداخله شما نداشته باشد. عصباني نشويد و گمان نکنيد خودش مايل است مورد خشونت قرار بگيرد. قربانيان خشونت به مرور زمان اعتمادشان را به ديگران از دست داده و درمانده و مستاصل شدهاند، بنابراين بسيار طبيعي است که در برخورد اوليه تمايلي به افشاي مشکلات يا درخواست کمک نداشته باشند. اگر در کمک کردن مصر هستيد، صبور باشيد و سعي کنيد اول يک ارتباط امن با او برقرار کنيد. ابتدا درباره مسائل معمولي گفتوگو کنيد. به يک چاي عصرانه دعوتش کنيد يا براي دقايقي در راهرو صحبت کنيد.
احساس ناتواني نداشته باشيد
حتي اگر کار اساسي هم نتوانيد انجام دهيد، همين که شنونده فعالي باشيد و کمک کنيد قرباني اعتماد به نفس خود را بازيابي و به شما هم اعتماد کند، گام بزرگي است. همچنين اگر اطلاعات موثقي درباره نحوه رسيدگي به خشونتهاي خانگي داريد، به قرباني بدهيد. مثلا درباره نحوه تماس با اورژانس اجتماعي و خدماتي که ارائه ميدهند، مشاورههاي تلفني و ... آگاهيرساني کنيد. بسياري از قربانيان از امکانات اجتماعي موجود و حق و حقوق خود آگاهي ندارند.
نويسنده : دکتر پرستو اميري| روانشناس