تأثیر نیت بدی که هنوز انجام نشده بر زندگی انسان از دیدگاه قرآن
تسنيم/ طبق آيات قرآن هر نوع نيت و قصدي، چه خوب و چه بد، حتي اگر به مرحله عمل و انجام نرسد، تأثير مستقيمي بر زندگي دنيا و آخرت انسان دارد.
گاهي افراد براي انفاق و پرداخت خمس و زکات موضوع اختيار را مطرح ميکنند. به اين مفهوم که ميگويند ما اختيار دارايي خودمان را داريم و وقتي خودمان و يا فرزندانمان به آنها نياز داريم، چه لزومي دارد که به ديگران ببخشيم. اين نوع توجيه زمينه پرهيز بسياري از مردم از انفاق و کمک به نيازمندان شده و سبک زندگي برخي افراد را تغيير داده است. چون هر کسي با اين تصور که خودش و خانوادهاش به پول و مال نياز دارند، از دادن و بخشيدن آن به افرادي که نيازمند هستند، خودداري ميکنند.
خداي متعال در سوره مبارکه قلم به گروهي از افراد اشاره فرموده که تصميم جدي گرفته بودند که از ميوههاي باغ خود به نيازمندان ندهند. حتي آنها قصد کرده بودند که صبح زود اقدام به چيدن ميوههاي باغ خود کنند و اين کار را دور از چشم ديگران انجام بدهند، مبادا که کسي از آنها چيزي طلب کند و مجبور شوند به نيازمندي، ميوهاي بدهند.
چنانکه خداي متعال درباره آنها ميفرمايد: «إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّها مُصْبِحينَ؛ وَ لا يَسْتَثْنُونَ؛ آن گاه که قسم خوردند که بامدادان ميوههاي آن را خواهند چيد؛ در حالي که (در فکر خود چيزي براي فقرا) استثنا نميکردند و ان شاء الله نميگفتند.»
آنها به قدري در اين تصميم خود مصمم بودند که صبح زود و بدون سروصدا دور از چشم مردم نيازمند و مستمند، براي چيدن ميوههاي باغ خود رفتند. در حالي که حتي آهسته صحبت ميکردند مبادا مردم فقير صداي آنها را بشنوند و مجبور باشند چيزي از آن ببخشند. «فَتَنادَوْا مُصْبِحينَ؛ أَنِ اغْدُوا عَلي حَرْثِکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صارِمينَ؛ فَانْطَلَقُوا وَ هُمْ يَتَخافَتُونَ؛ أَنْ لا يَدْخُلَنَّهَا الْيَوْمَ عَلَيْکُمْ مِسْکينٌ؛ وَ غَدَوْا عَلي حَرْدٍ قادِرينَ؛ پس هنگام صبح يکديگر را صدا زدند، که اگر قصد چيدن (ميوه) داريد بامدادان به سوي باغ و زراعت خود بيرون آييد. پس به راه افتادند در حالي که آهسته با هم گفتگو ميکردند؛ که مبادا امروز فقيري در اين باغ بر شما وارد شود! و صبحگاه با تصميم بر محروم کردن (فقرا) بيرون شدند.».
اما باغ به فرمان خداي متعال به دليل طغيان و سرکشي آنها و ابا کردن از انفاق به نيازمندان، سوخته و از بين رفته بود. پس وقتي آن افراد براي چيدن ميوهها وارد باغ شدند، با ميوههاي سوخته و از بين رفته مواجه شدند و به اشتباه و سرکشي خود پي بردند. به طوري که به صراحت اعتراف کردند: «قالُوا سُبْحانَ رَبِّنا إِنَّا کُنَّا ظالِمينَ؛ فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلي بَعْضٍ يَتَلاوَمُونَ؛ قالُوا يا وَيْلَنا إِنَّا کُنَّا طاغينَ؛ گفتند: منزّه است پروردگار ما، مسلماً ما ظالم بوديم. سپس رو به يکديگر کرده به ملامت هم پرداختند، (و فريادشان بلند شد) گفتند: واي بر ما که طغيانگر بوديم.»
آن طور که از تفسيرهاي قرآن کريم و روايتهاي اهل بيت عليهم السلام مشخص ميشود، ماجراي سوخته شدن باغ و از بين رفتن محصول آنها، عذاب دنيايي اين افراد بود که موجب شد از کار خطاي خود پشيمان شده و توبه کنند. درواقع عمل و نيت سوء آنها به خودشان برگشت و کساني که قصد کرده بودند از دارايي خود به نيازمندان کمکي نکنند، خودشان هم نتوانستند از دارايي خود بهرهاي ببرند. بر اين اساس حتي فکر بد و قصد سوء ميتواند براي انسان تبعات و نتايجي بدي داشته باشد و به خود او ضرر برساند.
اگر قصد کمک به نيازمندان را داشته باشيم، حتي اگر امکان اين کار به دليل فقر خودمان ممکن نشود و يا در حد محدود امکانپذير شود، باز هم ميتوانيم از برکات اين نيت خيرخواهانه بهرهمند شويم. در مقابل نيت خساست و پرهيز از انفاق، موجب ميشود که برکت از زندگي خودمان بيرون رود و با رويدادهاي سخت و دردناکي در همين زندگي دنيايي مواجه شويم.