نماد آخرین خبر
  1. جذاب ترین ها
  2. برگزیده
دخترونه زنونه

آیا ازدواج مجدد با وجود داشتن فرزند درست است؟

منبع
بيتوته
بروزرسانی
آیا ازدواج مجدد با وجود داشتن فرزند درست است؟

بيتوته/ ازدواج مجدد با وجود داشتن فرزند نياز بهدقت بيشتري دارد ، در ازدواج دوم با وجود داشتن فرزند نميتوانيد فقط به فکر خودتان باشيد بلکه بايد به فکر سازگاري همسر جديد با فرزندتان هم باشيد و از قبل فرزندتان را براي ورود يک فرد جديد به خانواده آماده کنيد. 
متاسفانه گاهي به علت طلاق يا فوت همسر ، والدين تصميم ميگرند براي رفع تنهايي خودشان يا پر کردن جاي خالي والد غايب براي فرزندشان و رهايي از مشکلات زندگي ،  با فرد جديدي ازدواج کنند. ازدواج مجدد با وجود داشتن فرزند نياز به دقت و توجه بيشتري دارد چون تنها مسئله آينده خودتان در ميان نيست و در اين بين احتمال لطمه عاطفي به فرزند نيز وجود دارد. 

ازدواج دوم با بچه نياز به آمادگي کودک دارد
اگر تصميم به ازدواج دوم با بچه گرفته ايد بايد قبل از ازدواج حتما فرزندان خود را از نظر روحي اماده کنيد. کودکان کم سن و سال را با فرد مورد نظرتان به طور غير مستقيم آشنا کنيد و بعد از علاقمند شدن در مورد ازدواجتان با  او صحبت کنيد و فرزنداني که بزرگسال هستند و به درک و فهم لازم رسيده اند در مورد سختي هاي زندگي به تنهايي و ناراحتي هايي که متحمل ميشويد صحبت کنيد تا براي پذيرش يک فرد جديد در خانواده آماده شوند. 

در ازدواج مجدد با وجود فرزند ، روابط عاشقانه تان را کم نکنيد
در ازدواج مجدد با وجود فرزند نميتوانيد اولويت و محور زندگي خود را توجه به نيازهاي کودک و حمايت از او کنيد و روابط عاشقانه خود را فداي فرزندتان کنيد. بايد بتوانيد تعادل را رعايت کنيد و از کودک بخواهيد با فرد جديد با احترام برخورد کند، مثلا زماني که با هم بيرون ميرويد نشستن کودک در صندلي جلو و نشستن همسر در صندلي عقب کار اشتباهي است و ناخودآگاه پيام احترام نگذاشتن به همسرتان را به فرزندتان ارسال ميکنيد. 
يا هنگام خواب شما در اتاق کودک و همسرتان به تنهايي ميخوابد که رفتاري کاملا اشتباه است و حريم بين شما و فرزندتان را از بين ميبرد و فرد تازه وارد را ناراحت و رنجور ميکند که اثرات بدي بر رابطه بينتان خواهد گذاشت و کم کم نسبت به فرزند شما احساس تنفر پيدا خواهد کرد. 
هر گونه فدا کردن روابط عاشقانه در ازدواج مجدد با وجود فرزند ، نه تنها به بهبود شرايط يا جذب کودک کمک نميکند بلکه باعث پرتوقع تر شدن او و بروز بيشتر مشکلات خواهد شد. 
شما بايد در عين حال که با مهرباني و محبت با فرزندتان برخورد ميکنيد به رابطه عاشقانه خودتان اهميت بدهيد تا انرژي و گرماي رابطه حفظ شود و بتوانيد بحران هاي پيش رو را در کنار هم بگذرانيد. 

مانع ديدار همسر قبلي با فرزندتان نشويد
در ازدواج مجدد با وجود فرزند ، نبايد مانع از ديدار همسر قبلي با فرزندتان شويد. ممانعت از اين ديدار ها باعث ايجاد کمبود عاطفي ، مشکلات اخلاقي و شخصيتي در فرزندتان خواهد شد و چه بسا منجر به لجبازي و انتقم او از همسر جديدتان شود .

هيچ کس جاي پدر و مادر واقعي را نميگيرد
اختلافاتي که با همسر سابقتان داشته ايد فقط تقصير او نبوده و مسلما شما هم در  اين بين مقصر بوده ايد بنابراين سعي کنيد هر چه بوده بين خودتان نگه داريد و سرکوفتش را به فرزندتان نزنيد و در مقابلش بدگويي نکنيد. شايد رابطه شما تمام شده ولي همسر شما هنوز پدر يا مادر فرزند شماست که هيچ جايگزيني برايش وجود ندارد.
در ازدواج دوم با وجود فرزند سعي نکنيد کودک را مجبور کنيد که فرد جديد را مامان يا بابا خطاب کند. در صورتي که کودک تمايلي به اين کار نداشته باشد اجبار شما اثرات ناخوشايندي روي او خواهد گذاشت. در اين مورد و اين که دوست دارد فرد جديد را با چه عنواني خطاب کند، تصميم را بر عهده خودش بگذاريد و شما فقط به او مشورت بدهيد.

مشکلات ازدواج مجدد با وجود داشتن فرزند
ازدواج مجدد با داشتن فرزند تفاوت زيادي با ازدواج يک فرد تنها دارد ، فردي که از زندگي قبلي خود فرزندي دارد ، قبل از اين که نقش همسري داشته باشد ، يک پدر يا يک مادر است که بايد وظيفه خود را  در قبال فرزندش به خوبي انجام دهد. 

• حسادت به کودک 
يکي از مهم ترين مشکلاتي که در ازدواج مجدد با داشتن فرزند پيش مي آيد اين است که فرد جديدي که با شما ازدواج کرده است توقع دارد بيشتر از کودکتان، به او توجه کنيد و همين امر ميتواند موجب بروز حسادت و در نتيجه تحقير کودک بي پناه يا تبعيض گذاشتن بين فرزندان شود. 
شما بايد قبل از ازدواج حتما از عدم وجود حسادت در رفتار همسرتان مطمئن شويد. همسر جديد شما بايد حامي و پشتيبان فرزندتان باشد نه اين که براي جلب توجه شما با او رقابت کند. چنين فردي هنوز به بلوغ فکري لازم براي ازدواج با يک فرد بچه دار، نرسيده است و ممکن است با رفتارهاي نا ملايم و کودک آزاري دغدغه جديدي برايتان ايجاد ميکند. شما در برخورد با چنين مشکلي يا مجبور به طلاق مجدد ميشويد يا اين که رفتار هاي تبعيض آميزي که با کودک ميشود منجر به خشم و کينه و بغض پنهان در او شده که عواقب بدي در رفتار و شخصيت او خواهد داشت.

• برخورد محبت آميز با کودک
يکي از نکات مهم در ازدواج مجدد با داشتن فرزند اين است که بايد مطمئن شويد در محيط خانواده با کودکتان با محبت رفتار ميشود. برخي افراد وقتي پا به زندگي شخصي که از زندگي قبلي اش فرزند دارد ، ميشوند ،  نميتوانند خودشان را با وجود فرزند وفق دهند و بي صبري و بي حوصلگي يا نداشتن مهارت لازم در برخورد با کودک باعث ميشود نتوانند به او محبت داشته باشند و با رفتار نامناسب باعث ايجاد بي مهري و کنيه توزي در کودک ميشوند. 
اگر همسرتان را دوست داريد به طور معمول بايد فرزند او را هم دوست داشته باشيد و حتما ميدانيد رابطه خوب شما با فرزندش باعث ميشود رابطه بهتر و سازنده تري با همسرتان داشته باشيد. بنابراين تا زماني که نتوانسته ايد رابطه اي دوستانه با کودک برقرار کنيد يا صبر و تحمل لازم براي کنار آمدن با او را نداريد وارد زندگي کسي که از ازدواج قبلي اش ، فرزندي دارد، نشويد.

• احساس طرد شدن در کودکان
کودکان از ابتداي تولد مورد توجه پدر و مادرشان هستند و وابستگي شديدي به هر دو نفر دارند و فقط با وجود هر دوي آن ها احساس آرامش کامل پيدا ميکنند و نبودن يکي از آن ها براي کودک غير قابل تحمل است به همين دليل در صورت فوت يکي از والدين يا طلاق گرفتن ، هنوز به بازگشت او اميدوارند و نميتوانند فرد جديدي را در زندگيشان بپذيرند. بنابراين ازدواج مجدد با وجود بچه کمي سخت است به خصوص پذيرش آن براي کودک ، سخت تر است.
ازدواج مجدد با وجود بچه ها باعث ميشود که کودکان نسبت به فرد تازه وارد گارد گرفته و با او بدرفتاري کنند و به حرفهايش گوش ندهند که همين امر باعث تمام شدن صبر فرد جديد و بدرفتاري با کودک ميشود.
فرد بزرگسال بايد در اين موارد احساس کودک را درک کرده با صبر و همدلي و مهرباني کم کم آرامش را به او بازگردانده و فشار رواني که از دور ماندن عزيزش بر او تحميل شده را کم کند. 
ورود فرد جديد به خانواده ناخودآگاه باعث ميشود والد کودک توجه بيشتري نسبت به همسرش نشان دهد و همين امر باعث ميشود کودک احساس ناخوشايند طرد شدن و فراموش شدن پيدا کرده و بيشتر بدرفتاري کند. 

 • روان رنجوري کودکان در ازدواج دوم
ازدواج مجدد با وجود داشتن فرزند ميتواند باعث ايجاد يک زندگي پرتنش شود. در صورتي که ناپدري يا نامادري به بلوغ فکري لازم نرسيده باشند و نتوانند ارتباط سالم و موثري با کودک برقرار کنند، تنش هاي ايجاد شده باعث ميشود کودک فردي روان رنجو و ضد اجتماع شود. 
برطرف نشدن نيازهاي عاطفي کودک در خانواده باعث ميشود روز به روز از شما دورتر شده و احتمال به انحراف کشيده شدن يا بزهکار شدنش را بيشتر ميکند که انتقام عذابهاي دوران کودکي اش را از افراد جامعه ميگيرد. 

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar