نقش زنان در بسط فرهنگ محرم و سوگواری

سيدعليرضا واسعي دانشيار گروه فرهنگ و تمدن پژوهشگاه علوم فرهنگ اسلامي و زينب اسکندري کارشناس ارشد تاريخ تشيع در مقالهاي با عنوان نقش زنان در بسط فرهنگ محرم و سوگواري در عصر ناصري نوشتند:
آئينهاي شادي و سوگواري ريشه در فرهنگ کهن اين مرز و بوم دارد. خصايل فرهنگي، هنري، و ملي ايرانيان در طي قرنها استمرار ريشهاي محکم دوانده و بخشي از آن در آئينهاي گوناگوني، که آئينه هر جامعهاي است، نمود پيدا کرده است.
پي بردن به معناهايي که در دل سنتهاي يک جامعه نهفته است چندان آسان نيست، اما از رويکردها و باورهاي آن حکايت دارد. مراسم سوگواري و عزاداري در فرهنگ ايران اسلامي از اين دست سنتهاست که در طي تاريخ با فراز و نشيبهايي همراه بوده و در عهد ناصري، با ورود زنان به اين عرصه، شمايل جديدي يافته است. آنچه در اين تحقيق مورد نظر است عزاداري ايرانيان در ايام محرم و جايگاه زنان در بسط و نهادينه کردن آن در دوره مزبور است. عزاداري در مفهوم کلان خود، با همه ابعاد و زوايايي که دارد، در ميان ايرانيان سابقهاي ديرينه دارد.
بي ترديد پيش از اسلام، در ميان ايرانيان باستان سوگواري براي امور دردناک و مصيبتها انجام ميشده و گويي اين امر با طبع غريزي آدمي سرشته است، اما پس از ورود اسلام به ايران اين سنت پيوند عميقي با سمبلها و ارزشهاي اسلامي يافت؛ با مرور زمان، با تحولاتي که در گرايشهاي اعتقادي مردم در مناطق گوناگون صورت گرفت، ارزشهاي اسلامي جانشين برخي سنتها شد و يا مسلمانان براي پيشبرد اهداف خود از اين آئينها بهره بردند، در نتيجه مراسم و آئينها شکل اسلامي به خود گرفتند که تعزيه يکي از اين سنتهاست.
سنتها و آئينهاي ملي مذهبي ايرانيان پس از اسلام تا عهد قاجار فراز و فرودهاي بسياري يافتند؛ از زماني که آل بويه شيعي بر مسند قدرت سياسي تکيه زدند و آئينهاي شيعي را رسميت بخشيدند و وارد عرصه حيات اجتماعي کردند تا زمان صفويان اين سنتها به شکلهاي مختلفي تداوم يافتند. در اين دوره با اعلام تشيع به منزله مذهب رسمي بيش از هر زمان ديگري احياي آداب و سنن در دستور کار قرار گرفت، اما در همه اين ادوار، مردان يا نقش آفريني آنان بود که خودنمايي ميکرد. تا اينکه در زمان قاجار و در پي تحولاتي که در نگرش حاکميت و مردم پيدا شد، به تدريج راههاي ورود زنان به صحنههاي اجتماعي گشوده شد.
يکي از اين عرصهها که تا حد بالايي قبح فعاليت آنان را تحتالشعاع قرار ميداد حضور و نقش آفريني در عرصه سنتهاي مذهبي بود. زنان در دوره ناصرالدين شاه، که در پي سفر به کشورهاي اروپايي دغدغههاي جديدي پيدا کرده بود، فرصتي يافتند تا در پرتو پاسداشت سنتهاي عاشورايي خودي عرضه کنند. در اين دوره، زنان با شرکت و مشارکت در عزاداري و تعزيه و نيز در مراسم مذهبي هم به صحنه آمدند و هم به ماندگاري و توسعه آن مراسم ياري رساندند. بنابراين، شناسايي و کشف چرايي و چگونگي نقش آفريني زنان در آداب و رسوم محرم از نقاط برجسته تاريخ زنان در اين دوره است که تاکنون تحقيقي به طور متمرکز در اين زمينه صورت نگرفته است.
طرح مسئله زنان، به منزله يکي از اصليترين و حساسترين مفاهيم در اين دوره، عامل اصلي شکلگيري اين نوشتار است و مسئله ديگر آنکه مراسم مذهبي در اين دوره به کمال رسيد و بي ترديد زنان در اين کمال سهمي بسزا و نقشي تکميلي داشتند. بنابراين، کوشش شده است که همه ابعادي که به نوعي از جهد و توجه زنان در اين ايام خبر ميدهد، در نظر گرفته شود و نقش مرئي و نامرئي و فرايند فکري آنان بررسي شود؛ البته روشن است که توصيفها و تحليلهاي آمده در اين مقاله بر اساس دادههايي است که گاه از تصوير کامل مدعا ناتواناند، اما در عين حال تا حد بالايي فضاي جديدي را فراروي مخاطب ميگشايند.
در بخش ديگري از اين مقاله آمده که: ميتوان نقش برجسته زنان را در پاسداشت و بسط آئينهاي عاشورايي ملاحظه کرد. زنان در عصر ناصري، به رغم عقيدههاي مذهبي و تنظيم اعمال و سکناتشان با آن، به فعاليت اجتماعي روي کردند. آنان دريچه باورها و آداب مذهبي را به منزله مؤثرترين راه براي ارتباط با دنيايي فراي آنچه در آن حضور داشتند، يافتند و از آن طريق به عرصه کنشهاي اجتماعي وارد شدند و با اينکه در برخي موارد با مخالفت صريح متصديان ديني مواجه شدند، اما دست از تلاش خويش برنداشتند و با اين کنشگري خود، هم مسير جديدي فراروي زنان پس از خويش گشودند و هم در توسعه مراسم مذهبي گام برداشتند. در اين دوره، دايره محدود آزادي زنان تا حد زيادي مرهون اعمال و عبادات مربوط به محرم و مشارکت آنان در مراسم اين ايام بود، که از طريق باورها و اعتقاداتشان شکل گرفته بود، و به دليل تعصب و پايبندي که نسبت به آن ابراز ميکردند پا را از محدوديتهايشان فراتر مينهادند و به سوي مکانهايي ميرفتند که قبله حاجاتشان بود.
گاه حرکات و اعمال آنان در اين مکانها متغاير با ارزشهاي تعريف شده اجتماع بود و در عرف سو رفتار محسوب ميشد. براي مثال، زنان هنگام ظاهر شدن در اجتماع حق بالازدن روبنده هاي خود را نداشتند، زيرا قبح اين عمل سبب برخورد اجتماع با آنان ميشد، اما زمان برگزاري تعزيه براي اينکه راحت بتوانند به تماشاي نمايش مورد علاقه خود بپردازند روبنده را بالا ميزدند، بدون آنکه همچون مواقع عادي ترس از عکس العمل اطرافيان داشته باشند. همانطور که در اين تحقيق نشان داده شد، در عصر ناصري زنان حضوري گسترده در ماه محرم داشتند. شور آنان تداعي کننده اعتقاداتي است که محور اصلي فکري آنان را شکل داده بود و برپايي و شرکت در اين رسوم را لازمه عمل به آن ميدانستند. آنان از کوچکترين و کم اهميت ترين اهرمها براي توسعه و باشکوه ساختن مجالس حسيني استفاده ميکردند و در شرايط اضطراري از آن چشمپوشي نميکردند، زيرا آن را لازمه سعادت دنيوي و کمال اخروي ميدانستند؛ و چه بسا اگر زنان را از عوامل برجسته رونق و رواج سوگواري حسيني و بسط مراسمي که در دورههاي قبل چندان به آن توجهي نميشد بدانيم، اغراق نکردهايم همچون تعزيه خواني زنانه، روضه خواني، و نذر دادن. به زعم اعتقادات مذهبي که عامل و پايه اصلي مشارکت زنان در مجالس حسيني بود، نميتوان وجوه ديگر را در آن بي اساس خواند.
بنا بر آنچه گفته شد، علت گرايش زنان به اين سمت و سو، علاوه بر اعتقاد پاک ديني، شرايط حاکم بر زنان اين عصر، يعني عدم دستيابي به آزادي مشروع که اسلام به آن تأکيد داشته است و محدوديتهاي ناشي از آن مثل فقدان سرگرميهاي مناسب و مراودههاي علمي و کسب دانش و سختگيريهايي که از جانب مردان اعمال ميشد، بوده است. بزرگترين بازتاب اين اشتياق را ميتوان در گشايش دريچههايي که آنان را به سوي تعليم و تربيت سوق ميداد مشاهده کرد و دور از انصاف است اگر يکي از پايههاي اصلي آشنايي زنان با حقوق خود و مبارزاتشان در اين راه را شرکت در اين آئينها ندانيم. در اين زمان بود که زنان تعزيه و ارتباط عميق معنوي خود با بزرگان دين را راهي موجه و مقبول براي آزادي و حقوق تام خود ديدند و در دورههاي بعد اثر اين اشتراک در انقلابات تنباکو، مشروطيت، و در نهايت نهضت انقلاب اسلامي نمايان ميشود که در اين پژوهش مجال سخن در اين باب نبود. بنابراين، نقش آفريني زنان در محرم در بسط سنتهاي مرتبط با اين آئين ديرينه مثمر ثمر و از عوامل ثبوت آن در تاريخ ايران اسلامي شد.