دخترکشی از "رومینا" تا "مبینا"؛ وقتی خانواده برای تبرئه خود فرزندکشی میکند
رکنا/ يک جامعه شناس گفت: خانوادهها در تربيت فرزندانشان ۲۰ درصد نقش داشته و نگاه غلط جامعه به مسئوليت خانوادهها باعث شده تا آنها براي تبرئه خويش دست به اقداماتي چون قتل بزنند.
مبينا سوري دختر ۱۴ اهل لرستان است. روز گذشته خبر قتل مبينا سوري در رسانهها منتشر شد. قتل دردناک مبينا سوري ما را به ياد رومينا اشرفي مياندازد، زيرا انگيزه قتل مبينا سوري نيز مسائل ناموسي بوده است.
اين دختر جوان که همسر يک روحاني جوان بود، در پي تهمتها و شبهههايي که پشت سرش گفته ميشد به قتل رسيده است. اين حادثه ما را به چند سال قبل و زماني رومينا اشرفي توسط پدرش به قتل رسيد ميبرد. حادثهاي تلخ که با واکنش چهرهها و کنشگران مختلف اجتماعي، سياسي و انجمنهاي گوناگون مواجه شد.
اکنون جامعه شناسان و متخصصان علوم اجتماعي معتقدند براي پيشگيري از وقوع اتفاقاتي که براي رومينا اشرفي و مبينا سوري افتاد، موثرترين راه علاج تغيير فرهنگ و سبک زندگي خانواده هاست. واقعيت آن است که نگرش يک جامعه است که روح يک جامعه را تشکيل داده و آن را هدايت ميکند.
هم اکنون خانوادهها بايد به اين نتيجه برسند که کودکان و نوجوانان آنها به عقيده برخي کارشناسان فقط ۲۰ درصد از آنها تاثير ميپذيرند و پيکان بروز هرگونه رفتاري از آنها به سمت خانواده برنمي گردد، بلکه رسانه ها، همسالان و سبک زندگي تک تک اعضاي جامعه بر کيفيت رفتار هر فرد موثر است.
نرخ باسوادي دختران نوجوان ايراني به ۹۰ درصد رسيده است
دکتر اردشير گراوند، پژوهشگر اجتماعي و جامعه شناس در تشريح اتفاقاتي که براي مبينا سوري به مثابه رومينا اشرفي به فاصله کمتر از دو سال رخ داد به خبرنگار ما اظهار داشت: بايد توجه داشت که نرخ باسوادي دختران ايراني بخصوص در سنين ۱۵ يا ۱۶ سالگي به حدود ۹۰ درصد رسيده است، ارتباطات آنها با فضاي مجازي و جامعه نيز به شدت گسترده شده است، همچنين از رسانه ها، مدرسه و دانشگاه نيز تاثير زيادي ميپذيرند.
حال سوال اينجاست که چقدر از تربيت کودکان در دستان پدر و مادر قرار دارد؟ به نظر ميرسد آثار تربيتي والدين بر روي فرزندان هم اکنون حدود ۲۰ درصد است. مدرسه، رسانه، جامعه و همسالان همگي عوامل تعيين کنندهاي هستند که هرکدام حداقل ۲۰ درصد بر روي کودکان تاثير ميگذارند.
وي در مورد تاثير والدين بر عملکرد فرزندان ادامه داد: وقتي از کودکان خطايي سر ميزند، کل جامعه محلي و گسترده به خانواده فشار ميآورند که چرا کودک خطا کرده است به عبارتي عوامل مختلف، خانواده را در جايگاهي قرار ميدهند که جايگاه قاضي، صادر کننده و مجري احکام است. اکنون بايد به جامعه فهماند که مسئوليت خانوادهها در تربيت فرزندان حداکثر ۲۰ است و بقيه مسئوليت بر عهده جامعه است؛ بنابراين اگر جامعه خودش را اصلاح و محاکمه نکند، همچنان با اين مسائل در جامعه روبرو خواهيم بود.
اين جامعه شناس در مقايسه فضاي کنوني جامعه با گذشته و سبک زندگي و فرهنگ مردم بيان داشت: بايد توجه داشت که در زمانهاي قديم، تربيت فرزندان تا ۸۰ درصد در دست خانوادهها بود، اما اکنون از آن وضعيت گذر کرده ايم. در گذشته نرخ باسوادي ۳۰ درصد بود، رسانهها فقط دو شبکه تلويزيوني را شامل ميشدند و اينترنت موجود نبود. علاوه بر اينها همسايهها را نيز دوستان تشکيل ميدادند و گروه همسالان کودکان قابل کنترل بود.
اما اکنون کودکان در اختيار خانواده نيستند و اين درحالي است که همه خانواده کودکان را محاکمه ميکنند. در اين شرايط وقتي خانوادهها محاکمه شوند، سعي ميکنند تا خودشان دست به کار شده و براي فرار از اتهام، پديدههايي مثل رومينا اشرفي و مبينا سوري را ايجاد کنند. با اين جود بايد توجه داشت، کسي که قاتل ميشود در ابتدا خودش مقتول شده است.
پدر فرزندکش در حقيقت خودکشي کرده است
گراوند در مورد نقش مسئولين و والدين در کاهش آسيبهاي اجتماعي همچون قتلهاي خانوادگي و اصطلاحاً ناموسي گفت: پدري که کودک خود را ميکُشد، در واقع خودش خودکشي ميکند. اگر رسانهها به مردم بگويند که پدر و مادر فقط ۲۰ درصد بر تربيت فرزندان شان اثر ميگذارند و آنها نيز ميزان مسئوليت و نقش خود را بپذيرند، مجبور به اقدامات هولناکي، چون قتل اعضاي خانواده شان نميشوند. حل معضلاتي مانند قتلها و زد و خوردهاي ناموسي فقط به مسئولين جامعه برنمي گردد. اکنون همه نهادها ايستاده اند تا حکومت کاري کند. هيچ حکومتي در هيچ جاي دنيا نتوانسته است که همه معضلات را به تنهايي کاهش دهد. موضوع و دغدغه اصلي ما در شرايط کنوني، مردم و نوع فرهنگي است که آنها پذيرفته اند.