23
25
11.6K
23
25
11.6K
ایسنا/ مردی به نزد حلوافروشی رفت و گفت مقداری حلوای نسیه به من بده. حلوافروش قدری حلوا برایش در کفه ترازو گذاشت و گفت امتحان کن ببین خوب است یا نه. مرد گفت روزه هستم. باشد موقع افطار. حلوا فروش گفت هنوز ۱۰ روز به ماه رمضان مانده؛ چطور است که حالا روزه گرفتهای. مرد گفت قضای روزه پارسال است. حلوافروش حلوایش را از کفه ترازو برداشت و گفت تو قرض خدا را به یک سال بعد میاندازی، قرض من را به این زودیها نخواهی داد. من به تو حلوا نمیدهم.