نماد آخرین خبر

اولین بار اذان توسط چه کسی و به چه کسی اعلام شد؟

منبع
جام نيوز
بروزرسانی
اولین بار اذان توسط چه کسی و به چه کسی اعلام شد؟
جام نيوز/ در بيشتر کتاب‌هاي حديثي و تاريخي شيعه و اهل‌سنّت که در زمينة سيره و تاريخ پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ نگارش يافته، بابي تحت عنوان «بَدْءُ الأذان» يعني آغاز اذان آمده است، تشريع اذان را در سال اول هجرت دانسته اند.(1) رواياتي که در اين موضوع وارد شده به سه گروه قابل تقسيم است: الف) رواياتي که شب معراجِ پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ را شبي دانسته اند که اذان توسط فرشتة خداوند به آن حضرت ياد داده شد و پيامبر (ص) نيز آن را به بلال آموزش داد از جمله: 1. امام باقر ـ عليه‌السّلام ـ فرمود: در شب معراج پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ هنگامي که آن حضرت در مقابل بيت‌المعمور رسيدند و وقت نماز شد، جبرئيل اذان و اقامه گفت، رسول‌خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ جلو ايستاد، فرشتگان و پيامبران پشت سر آن حضرت به نماز ايستادند.(2) 2. در احاديث اهل‌سنّت چنين آمده است: در معراج پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ خداوند متعال اذان را به او وحي فرمود. بعد از معراج پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ آن را به بلال ياد داد.(3) ب) رواياتي که مي‌گويد: پيک وحي جبرئيل اذان را بر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ نازل فرمود و با دستور پيامبر(ص) اميرالمؤمنين ـ عليه‌السّلام ـ آن را به بلال تعليم داد. از جمله آنکه: امام صادق ـ عليه‌السّلام ـ فرمود: زماني که جبرئيل اذان را بر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرود آورد، سر آن حضرت در دامن علي ـ عليه‌السّلام ـ بود، جبرئيل اذان و اقامه گفت،‌ آنگاه که رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ بيدار شد، فرمود يا علي شنيدي؟ عرض کرد: بله. فرمود: حفظ کردي؟ عرض کرد: بله. فرمود: بلال را صدا بزن و اذان را به او ياد بده. علي ـ عليه‌السّلام ـ بلال را صدا زد و اذان را به وي تعليم داد.(4) ج) دسته سوم رواياتي است که تشريع و آغاز اذان را به رؤياي عبدالله بن زيد انصاري و تأييد حقّانيّت آن رويا از سوي رسول‌ خدا(ص)نسبت داده اند از جمله آنکه روزي مسلمانان براي اعلام وقت نماز پيشنهاداتي را در محضر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ ارائه دادند، ولي هيچ‌کدام مورد تأييد آن حضرت قرار نگرفت. (کيفيّت) اذان در خواب به عبدالله بن زيد اعلام شد، و زيد آنرا به پيامبر(ص) اطلاع داد. آن‌گاه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ به بلال دستور داد تا طبق نظر عبدالله بن زيد اذان بگويد.(5) بعضي از اهل‌سنّت در ذيل اين حديث آورده‌اند که همانند اين خواب را چهار يا هفده نفر از اصحاب پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ ديده بودند.(6) ولي اين مطلب با مقام و جايگاه پيامبر اکرم منافات دارد چرا که تنها آن حضرت مأمور دريافت و ابلاغ احکام بود نه اصحاب وي، ضمن آنکه بخاري و مسلم از آن رو که اين احاديث را صحيح نمي دانند در کتب خود نياورده‌اند.(7)هم چنين احاديثي هم از طريق اهل‌بيت ـ عليهم‌السلام ـ در ردّ رؤياي عبدالله بن زيد وارد شده است، از جمله: 1. از امام حسين ـ عليه‌السّلام ـ سؤال شد، عامّه مي‌گويند که علت اذان، خوابي است که عبدالله بن زيد ديد و به رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ خبر داد، آن‌گاه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ دستور اذان را صادر فرمود. امام حسين ـ عليه‌السّلام ـ که از اين سخنان ناراحت شده بود فرمود: وحي بر پيامبرتان نازل مي‌شود و شما مي‌پنداريد که اذان را از عبدالله بن زيد گرفته است و حال آن‌که اذان سيماي دين شماست، سپس فرمود: از پدرم علي بن أبي‌طالب شنيدم که فرمود: در معراج خداوند فرشته‌اي را فرستاد، آن فرشته اذان و اقامه گفت، جبرئيل به رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ گفت: اي محمّد اين‌گونه براي نماز اذان بگو.(8) 2. عبدالصمد بن بشير روايت کرده است: در حضور حضرت صادق ـ عليه‌السّلام ـ دربارة آغاز اذان صحبت شد، شخصي گفت: مردي از انصار چگونگي اذان را در خواب ديد و آن را براي رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ تعريف کرد، رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ هم دستور داد تا اذان را به بلال تعليم دهد. امام صادق ـ عليه‌السّلام ـ فرمود: دروغ مي‌گويند، همانا پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ در سايه کعبه خوابيده بود، جبرئيل بر آن حضرت نازل شد در حالي که کاسه‌اي از آب بهشت به همراه داشت، رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ را بيدار کرد و گفت با آن آب غسل کند. جبرئيل پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ را به آسمان‌ها برد و در آن‌جا جبرئيل اذان را جمله به جمله گفت تا به آخر رسيد، فرشتگان و پيامبران بعد از اذان و اقامة جبرئيل به پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ اقتدا کردند. اين است نحوة شروع اذان.(9) بنابراين خواب عبدالله بن زيد به دو دليل نمي‌تواند منشأ پيدايش اذان باشد: 1. با رسالت پيامبر(ص) منافات دارد. 2. اهل‌بيت ـ عليهم‌السلام ـ اين حديث را تکذيب کرده‌اند. پاورقي: 1. علامه مجسلي، محمدباقر، بحارالانوار، ج 19، ص 131. مسعودي،‌ علي بن الحسين، مروج الذهب، متوفاي 346 ه‍، ، بيروت، دارالمعرفة، ج 2، ص 294. 2. کليني، محمد بن يعقوب، کافي، متوفاي 329 ه‍، تهران، دارالکتب الاسلاميه، چاپ سوّم، 1367 ه‍ ش، ج 3، ص 302، ح 1. بحارالانوار، ج 81، ص 136، ح 26، به نقل از احتجاج قريب به اين مضمون. 3. العسقلاني احمد بن علي بن حجر، فتح الباري في شرح صحيح البخاري، متوفاي 852 ه‍ ‌، بيروت، دارالکتب العلميّه، چاپ اول، 1410 ه‍‌ ،‌ ج 2، ص 100. 4. الطوسي، محمد بن الحسن، تهذيب الأحکام، متوفاي 460 ه‍ ، تهران، دارالکتب الاسلاميّة، چاپ سوّم، 1364 ه‍ ش، ج 2، ص 284، ح 1. کليني، همان، ح2. 5. أبو داود، سلمان بن الأشعت، سنن أبي داود، متوفاي 275 ه‍ ، القاهرة، الدار المصريّه اللّبنانيّة، 1408 ه‍ ، ج 1، ص 131. حنبل، احمد بن حنبل، المسند، متوفاي 241 ه‍ دارالفکر للطباعة و النشر 1414 ه‍ ، ج5، ص539، أحاديث 78 تا 16476 قريب به همين مضمون. الترمذي، محمد بن عيسي سنن الترمذي، متوفاي 279 ه‍ ، المکتبة السلفيّة بالمدينة المنورة، 1384 ه‍ ، ج 1، ص 122، ح 189. با اندکي تفاوت. 6. اليوسفي، محمد هادي، موسوعة التاريخ الاسلامي، مجمع الفکر الاسلامي، چاپ اول، 1420 ه‍ ، ج 2، ص 44. 7. اليوسفي، محمدهادي، همان، صص 45ـ44. 8. التميمي، نعمان بن محمد بن منصور، دائم الاسلام، متوفاي 363 ه‍ ، قاهره، دارالمعارف، 1383 ه‍، ج 1، ص 142. 9. العياشي، محمد بن مسعود، ‌تفسير العياشي، بيروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، چاپ اول، 1411 ه‍ ، ج 1، ص 177، ح 531. با کانال تلگرامي آخرين خبر همراه شويد telegram.me/akharinkhabar