خراسان/ اسميت با ناراحتي به اتاق مدير رفت و گفت: «متاسفم رئيس، فردا خونه تکوني داريم و بايد در تميز کردن اتاق زير شيرواني و گاراژ و جابه جا کردن وسايل به همسرم کمک کنم.» رئيس گفت: «اسميت، خودت مي دوني ما با کمبود نيرو مواجه هستيم و نمي تونم فردا بهت مرخصي بدم.»
اسميت با خوشحالي گفت: «خيلي ممنون رئيس، مي دونستم مي تونم به شما اعتماد کنم!»