برترين ها/ در آمريکاي شمالي، گوزن شمالي به نوعي گوزن گفته ميشود که به عنوان دام توسط انسانها و البته بابانوئل استفاده ميشود. کساني که خارج از زيستگاه طبيعي گوزن شمالي زندگي ميکنند ممکن است فقط هنگام کريسمس ياد آنها بيفتند. اما در برخي فرهنگ ها، گوزن شمال راهي براي گذران زندگي است. در اينجا با حقايقي عجيب و کمتر شناخته شده درباره گوزنهاي شمالي آشنا ميشويد.
تفاوتهاي اهلي و وحشي
برآوردهاي مختلفي درباره زمان اهلي شدن گورنهاي شمالي وجود دارد. در اوروسيا، اعتقاد بر اين است که آنها ۷۰۰۰ سال پيش اهلي شده اند. اما برخي ميگويند دو تا سه هزار سال پيش اين اتفاق افتاده است. با وجود اين زمان طولاني، گوزنهاي شمالي را به دو دليل نيمه اهلي ميدانند. اول اينکه گوزنهاي شمالي تا همين اواخر سوژه انتخاب مصنوعي يا زادگيري گزينشي نبوده اند و دوم اينکه گاهي گوزنهاي اهلي با گوزنهاي وحشي جفتگيري ميکنند، زيرا گلههاي گوزني که انسانها نگه ميدارند به ندرت محبوس هستند و در نزديکي گلههاي وحشي زندگي ميکند.
تفاوتهايي بين بدن گوزنهاي نيمه اهلي و گوزنهاي وحشي وجود دارد. حيوانات نيمه اهلي کمي کوچکتر هستند و پوزه کوتاه تري دارند. هم چنين آنها رنگيتر هستند. جمعيتهاي مختلف گوزنهاي وحشي رنگهاي متفاوتي دارند، اما رنگ در ميان اعضاي گلههاي اهلي متنوعتر است. حتي گاهي گلههاي اهلي خال خالي هستند. تا همين اواخر، در بخش غربي درياچه بايکال در روسيه شير گوزن شمالي دوشيده ميشد. گفته ميشود در آنجا گوزنها ۲۵ درصد پستانهاي بزرگتري از همسايگان وحشي خود دارند.
گوزنهاي شمالي وحشي و اهلي رفتار متفاوتي هم دارند. گوزنهاي اهلي يک ماه زودتر جفت ميگيرند و بچه دار ميشوند و هنگام مهاجرت جاه طلبي و استقامت کمتري دارند. همچنين گوزنهاي اهلي رفتار بهتري با انسانها دارند و راحتتر آموزش ميبينند.
گرما و سرما در قطب شمال
پاهاي بلند گوزن شمالي در مهاجرت و فرار از شکارچيان به او کمک ميکند. با اين حال اين پاهاي بلند ممکن است باعث از دست دادن گرما شود. اين خطر با چيدمان ماهرانه رگهاي خوني خنثي ميشود. خون گرمي که به سمت پاها ميرود از نزديکي خون سردي عبور مي کند که از پاها باز ميگردد. مقداري گرما بين اين دو تبادل ميشود و خون گرم سرد ميشود. در نهايت گرماي بسيار کمي از طريق پاها از دست ميرود.
گوزنهاي شمالي سيستم مشابهي نيز در بيني هايشان دارند که ساختار استخواني و غضروفي دارد و با غشاي مخاطي داراي رگهاي خوني فراوان پوشانده شده است. هواي سرد بيني گوزن از کنار غشاي مخاطي گرم عبور ميکند و با دماي بدن گرم ميشود. اين باعث ميشود هواي سرد در مسيرش به سمت ششها از بخار آب اشباع شود. سپس اين آب مستقيما به پشت بيني حيوان و گلويش ميرود. وقتي گوزن شمالي نفس ميکشد هواي گرم و مرطوب از روي لايه مخاطي سرد عبور ميکند و سرد ميشود و بخار آب آن چگاليده ميشود. در نتيجه، برخلاف بيشتر پستانداران هواي بيني گوزن شمالي سرد و نسبتا خشک است
مگسهاي بيني گوزن شمالي
در ماههاي آگوست و جولاي گوزن شمالي ممکن است شديدا سرش را تکان دهد، پاهايش را به زمين بکوبد و به دليل نامشخصي شروع به دويدن کند. اين کارها براي فرار از مگسهاي انگلي است. برخلاف بيشتر مگس ها، اين مگس کرکي زنبورمانند تخم نميگذارد. بلکه کرمهاي ريزي را در بيني گوزن شمالي رها ميکند.
اين لاروها قبل از اينکه وارد نواحي عميقتر و سينوس و گلوي گوزن شمالي شوند، در بيني آن رشد ميکنند. تا بهار، لاورها آنقدر بزرگ ميشوند که تنفس را مختل کنند. در واقع، در موارد شديد ممکن است ۵۰ لارو درون بيني گوزن باشند و آن را خفه کنند. لاروهايي که به طور کامل رشد ميکنند به بيني گوزن برمي گردند و با عطسه و سرفه گوزن خارج ميشوند. سپس به زمين رفته و زمستان را در آنجا ميگذرانند تا به مگسهاي بالغ تبديل شوند. تا وقتي مگسها ظاهر شوند گله مهاجرت کرده است.
البته اين براي مگسها مشکل نيست. شاخکهاي آنها به بوي ادرار گوزن و فرومون هايي که بين پنجه هايش ترشح ميشد واکنش نشان ميدهد. آنها اين بو را دنبال کرده و گوزن را تا ۴۸ کيلومتر رديابي ميکنند.
شاخها
براي داشتن شاخ در ماه زمستان، گوزنهاي شمالي بايد يکي از اين سه تا باشند: ماده، اخته يا نابالغ. زيرا شاخ گوزن نر بالغ در پاييز ميافتد. انواع ديگر گوزن شمالي شاخ هايشان را تا زمستان نگه ميدارند. گوزنهاي شمالي تنها نوع گوزن هستند که مادههايشان هم شاخ دارند. اين يک معماي قديمي براي انسانها است. به نظر ميرسد آنها کاربردي در رشد ندارند و هرسال ميريزند. تصور ميشد گوزن شمالي ماده براي دفاع در برابر شکارچيان شاخ دارد. اما چون شاخ آنها هر سال ميافتد، نميتوانند چهار يا پنج ماه از شاخ هايشان براي دفاع استفاده کنند.
به احتمال بيشتر گوزنهاي شمالي ماده براي مبارزه با همنوعان خود شاخ دارند. در طول زمستان، غذا کم ميشود. آنها بايد زير برفها را بگردند تا بتوانند گلسنگ پيدا کند که منبع اصلي غذايشان در زمستان است. آنها بايد از گودال هايي که کنده اند حفاظت کنند تا غذايشان به سرقت نرود. گوزنهاي ماده بالغ برخلاف گوزنهاي نر بالغ در زمستان شاخ دارند؛ بنابراين مادهها بهتر ميتوانند از غذاي خود در برابر نرهاي بالغ، اما بدون شاخ دفاع کنند. اينکه شاخ گوزنهاي نر زودتر ميريزد دلايلي دارد. چون گوزنها اغلب در زمستان باردار هستند، به غذاي بيشتري نياز دارند. وقتي مادهها غذاي بيشتري دريافت کنند، احتمال بيشتري دارد که جنينشان زنده بماند و در بهار به دنيا بيايد.
کنترل گوزن شمالي نر در فصل توليدمثل
رفتار گوزن شمالي نر در فصل توليدمثل تغيير ميکند. در اين مدت، آنها نسبت به انسانها و گوزنهاي ديگر پرخاشگر، ويرانگر و خطرناک ميشوند. فعاليت هاي اين فصل تاثير برعکسي روي سلامت گوزنهاي نر دارد. آنها ۳۵ درصد از وزن بدنشان را از دست ميدهند. علاوه بر اين، نگه داشتن گوزن شمالي پشت حصار به سرمايه و مهارت زيادي نياز دارد تا حيوان از اين دوران عبور کند.
توليدکنندگان گوزن شمالي از داروي کنترل زايمان استفاده ميکنند تا تغييرات رفتاري اين حيوان را کنترل کنند. معمولا اولين تزريق در روز اولي انجام ميشود که شاخشان مي افتد. آنها با تزريق اين دارو هنوز جفت گيري ميکنند، اما پرخاشگريشان کمتر ميشود. علاوه بر اين، گوزن هايي که از سالهاي اوليه زندگيشان اين آمپول را تزريق ميکرده اند طول عمر بيشتري خواهند داشت. معمولا، گوزن شمالي نر ۷ - ۸ سال زندگي ميکند در حالي که گوزن شمالي ماده ۱۴ تا ۱۸ سال عمر ميکند. تصور ميشود اين به دليل سطح بالاي هورمونها در نرها در فصل جفت گيري باشد. گوزنهاي نري که اين آمپول را دريافت ميکنند تا ۱۲ سال عمر ميکنند.
صداي گوزنها
در برخي گونههاي گوزن، صداي گوزن نر در فصل جفت گيري تغيير ميکند. گوزنهاي شمالي در اين مورد منحصر به فرد هستند، چون بدين منظور يک کيسه هوا در نزديکي نايشان دارند. آنها با باد کردن اين کيسه هوا صدايي توليد مي کنند که گوزنهاي ماده را جذب مي کند و رقيبان را عقب مي نشاند.
گوزنهاي شمالي هنگام تولد اين کيسههاي هوا را ندارند. در سالها اول، رشد کيسه هوا بين گوزنهاي نر و ماده مثل هم است. اما در ۲ - ۳ سالگي رشد کيسه هوا در مادهها متوقف ميشود. در نرها، تا شش سالگي به رشد خود ادامه ميدهد و موجب تفاوت بزرگي بين نر و مادهها ميشود. در نرها، کيسه هوا نامتقارن است و به سمت چپ يا راست گردن کشيده ميشود. در فصل جفتگيري قطر گردن گوزنهاي شمالي بسيار بيشتر ميشود، چون عضلات گردن بزرگتر ميشوند. همچنين در اين دوران يالي شبيه ريش در اطراف کيسه هوا رشد ميکند. وقتي حيوان صدا ميکند، اين يال بزرگ ميشود و يک علامت بصري ايجاد ميکند.
خوردن گلسنگ
گوزنهاي شمالي با خوردن گلسنگ از ساير پستانداران متمايز ميشوند. گلسنگها ۶۰ - ۷۰ درصد غذاي آنها را در زمستان تشکيل ميدهند. بسته به انواع گلسنگ، گوزنهاي شمالي ميتوانند ۴۰ - ۹۰ درصد مواد ارگانيک موجود در گلسنگ را هضم کنند. اين نسبت به گاوها و گوسفندها که فقط درصد کمي را هضم ميکنند بهتر است. گوزنهاي شمالي مثل گاوها و گوسفندها نشخوار کننده هستند يعني معده چندقسمتي دارند. باکتري هايي که در معده اول آنها زندگي ميکنند همراه با آنزيم مخصوصي به خوردن چنين غذاي غيرمعمولي کمک ميکنند.
اگرچه گلسنگ کربوهيدرات زيادي دارد، اما پروتئين و موادمعدني کمي دارد. گوزنها با رژيم غذايي گلسنگ و بدون نيتروژنشان وزنشان را از دست ميدهند. اما گوزنهاي شمالي ترفندي براي مقابله با اين رژيم غذايي کم پروتئين دارند. اوره، ماده اصلي ادرار، سرشار از پروتئين است. کليه گوزنهاي شمالي ميتواند اوره را جمع کند تا در معده بازيافت شود. باکتري موجود در معده اول از اوره و يک منبع قابل تخمير کربوهيدرات استفاده ميکند تا پروتئين بسازد. کليهها در اين مورد بسيار خوب عمل ميکنند و ۷۱ درصد اوره ساخته شده در زمستان بازيافت ميشود.
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد
بازار