دانستنیهای جالب درباره بینالنهرین باستان
برترين ها/ بينالنهرين، که به عنوان «هلال حاصلخيز» و «مهد تمدن» هم شناخته ميشود، بين رودهاي دجله و فرات قرار گرفته است. خود بين النهرين به معناي «بين دو رودخانه» است. امروزه اين سرزمين در کشور عراق قرار دارد. اما هزاران سال پيش بينالنهرين زادگاه اولين تمدن بشري بود. سومر، اَکِديان و در نهايت بابليها که در اين منطقه ميزيستند، پيشرفتهترين مردم جهان در آن زمان بودند. برخي از کشف ها، اختراعات و ايدههاي آنها هزاران سال جلوتر از زمان خود بود. در اين جا با دانستنيهاي جالبي درباره بينالنهرين آشنا ميشويد. آنها نوشتن را اختراع کردند طي چند هزار سال گذشته، بشر تريليونها تريليون کلمه نوشته است. اما اولين کلمات در بين النهرين باستان نوشته شدند. سيستم نوشتاري که حدود ۵۰۰۰ سال پيش توسط سومريها اختراع شد را با نام «خط ميخي» ميشناسيم و تصور ميشود که اين کهنترين سيستم نوشتاري جهان باشد. هرچند بين النهرين از نظر بسياري از منابع غني بود، اما منابع چوب زيادي نداشت. اين کمبود براي مورخان و باستانشناسان يک شانس بزرگ به حساب ميآيد. از آنجا که به خاطر کم بودن منابع چوب، آن را براي توليد کاغذ جهت نوشتن هدر نميدادند. اهالي بين النهرين باستان از لوحهاي گلي استفاده ميکردند که به دلايلي بديهي در برابر گذر زمان بسيار مقاومتر هستند. رمزگشايي خط ميخي اصلا آسان نيست، اما تعداد کمي از دانشمندان امروزي، سالها از عمر خود را به تسلط بر خط ميخي اختصاص داده اند. هرچند بسياري از لوحهاي کشف شده توسط باستانشناسان به موضوعات پيش پا افتادهاي مثل محاسبه غلات اشاره دارند، اما برخي از آنها ثابت ميکنند که سومريها بسيار پيشرفتهتر از آن چيزي بودند که قبلا تصور ميکرديم. جالب است بدانيد اخيرا کشف شده که سومريان باستان ميتوانستند حرکت سيارات را دقيقا پيش بيني کنند. اين حدود ۲۰۰۰ سال قبل از اين بود که کسي بتواند اين کار را انجام دهد. چيزي حدود نيم ميليون شيء با خط ميخي در اين منطقه کشف شده و تا کنون فقط بخش کوچکي از آنها ترجمه شده اند. احتمالا شگفتيهاي بيشتري در انتظار ماست. آنها تقريبا در تاريخ گم شدند ۵۳۹ سال قبل از ميلاد، کوروش کبير شهر بابل را فتح کرد و سرزمين بين النهرين جزء امپراتوري بزرگ و قدرتمند پارس شد. تمدنهاي باستاني بين النهرين هرگز دوباره طلوع نکردند، اما بخشي از ميراث آنها زنده ماند. مثلا، دليل اينکه ساعتها و دقيقهها به شصت قسمت تقسيم شده اند به رياضيات بين النهرين باستان برميگردد. اسطورهها و افسانهها هم از بين رفتند اما با تمدنهاي ديگر آميخته شدند، مثلا بسياري از خدايان و الهههاي يوناني شباهت چشمگيري به خدايان بين النهرين دارند. اما، چيزهاي زيادي هم کاملا از بين رفت. مثل زبانهاي بين النهرين که کاملا ناپديد شدند. آنها هيچ ارتباطي به ساير زبانهاي موجود ندارند و هزاران سال هيچکس آنها را نميفهميد. تا اوايل دهه ۱۸۰۰ که باستان شناسان شروع به رمزگشايي لوحهاي گلي باستاني بيشماري کنند که در خاورميانه کشف شده بودند، نميدانستيم تمدن بينالنهرين چقدر مهم و شگفتانگيز بوده است. آنها خدايان خطرناکي را ميپرستيدند هر تمدني در تاريخ به نوعي اعتقاد مذهبي روي آورده است. در دنياي مدرن، مذاهب توحيدي مثل اسلام و مسيحيت، رايجترين اديان هستند، اما مردم بين النهرين باستان معتقد بودند هزاران خدا وجود دارد. اين خدايان چهرههاي دور و ناآشنايي نبودند. مردم بين النهرين معتقد بودند که بشر توسط خدايان ساخته شده تا در مديريت زمين به آنها ياري و کمک برساند. برخي از اين خدايان آرام و مهربان بودند، اما برخي خطرناک و غيرقابل پيش بيني بودند. مثلا ناراحت کردن ارا (Erra)، خداي جنگ و قحطي حماقت به حساب ميآمد، چون معتقد بودند ارا آنقدر بداخلاق است که سعي کرده بشر را کلا از روي زمين محو کند. صرفا به اين خاطر که پرسروصدا بوده است! کاهنان از سنين کم آموزش ميديدند و تصور بر اين بود که آنها توانايي کنترل خواست خدايان را دارند. به همين دليل آنها را بهترين دفاع دربرابر خداياني ميدانستند که ممکن بود قحطي، خشکسالي يا سيل راه بيندازند. اين شخصيتهاي مذهبي جزء قدرتمندترين و محترمترين افراد جامعه بودند. کاهنان عالي رتبه به اندازه پادشاهان نفوذ داشتند. آنها اولين نظريه موسيقي را ايجاد کردند در زماني که اروپا هنوز پيشرفت چنداني بعد از عصر حجر نکرده بود، بين النهرين در حال شکوفايي بود. سومريها از طريق تکنيکهاي آبياري پيشرفته قدمهايي در راستاي رام کردن طبيعت برداشته بودند و مسيرهاي تجاري آنها به طول هزاران کيلومتر کشيده شده بود. زندگي فقط يک مبارزه ناگزير براي بقا نبود. انسانها اوقات فراغتي براي تفريح داشتند و هنر و موسيقي بخشهاي مهم جامعه بودند. سومريها طبلهايي با پوست حيوانات و سازهاي بادي با استفاده از شاخ و استخوان ميساختند. همچنين سازهاي زهي مينواختند. چنگ سومري قديميترين نمونه کشف شده از خانواده اين سازها است. تا همين چند سال پيش ما فقط ميتوانستيم حدس بزنيم که موسيقي سومريها چه صدايي داشته است. اما کشفهاي اخير از احتمالا قديميترين نُت موسيقي جهان پرده برداشتند که مبتني بر يک مقياس ۷ نُتي بوده است. اين دو هزار سال پيش از زماني بود که يونانيان باستان مقياس موسيقي ۸ نتي را که پايه و اساس موسيقي غربي امروز است، ايجاد کنند. يک لوح ميخي ديگر پيدا شده که حاوي موسيقي يک سرود ۳۴۰۰ ساله است. اين قديميترين قطعه موسيقي نوشته شده تا کنون است. اين قطعه توسط موسيقيدانان امروزي بازسازي شده و بعد از هزاران سال ميتواند باز هم آن را شنيد. سارگن بزرگ، پادشاه اکد يکي از اولين رهبران نظامي بزرگ جهان بود هرچند بيشتر مردم سومر عقايد مشابه و فرهنگ مشترکي داشتند، اما سومر يک موجوديت يکپارچه نبود. بلکه تمدني متشکل از تعداد زيادي ايالت شهرهاي مستقل بود. هر يک از آنها توسط يک رهبر مذهبي، يک شاه يا در حداقل يک مورد، يک ملکه اداره ميشدند. گاهي اوقات آنها متحد و گاهي در جنگ بودند. سرانجام ۲۳۰۰ سال قبل از ميلاد، زماني که سارگن بزرگ براي اولين بار کل بينالنهرين را فتح و تمام اين سرزمين تحت حکومت يک نفر قرار گرفت، اين روند هم تغيير کرد. سارگن اولين رهبر نظامي بزرگ تاريخ است، اما به نظر ميرسد از فرش به عرش رسيده باشد. طبق زندگينامه او که فقط بخشهايي از آن کشف شده، او يک فرزند نامشروع بوده است. با اين وجود، ثابت کرد که نيروي بزرگي دارد که ميتوان روي آن حساب کرد. او با کمک يک ارتش ۵۰۰۰ نفري دهها شهر را فتح کرد و آنها را جزء امپراتوري اکديان کرد. اين اولين امپراتوري واقعي تاريخ بود و به سرعت گسترش يافت تا به کوههاي ترکيه و حتي جزيره قبرس رسيد. سارگن در هنر سياست هم به همان اندازه مهارت داشت و با انتساب زيرکانه دخترش به عنوان کاهن اعظم، قدرت و اعتبار خود را با اراده خدايان همسو کرد. شايد امپراتوري اکديان با تغييرات آب و هوايي از بين رفته باشد زماني که سارگن بزرگ زنده بود، امپراتوري اکديان رونق داشت. اما اولين امپراتوري تاريخ زياد دوام نياورد. صد سال پس از مرگ سارگن، اين امپراتوري از هم پاشيد. ما در مورد سقوط اين امپراتوري چيز زيادي نميدانيم. تصور ميشد که جنگ و بيثباتي سياسي، عامل آن باشند. اما شواهد جديد نشان ميدهد که تغييرات آب و هوايي هم نقش مهمي داشته است. بيشتر غذاهاي امپراتوري در مناطق شمالي حاصلخيز توليد ميشدند، اما شواهد باستان شناسي نشان ميدهد که اين زمينها به طور ناگهاني ۴۲۰۰ سال پيش متروک شدند. اين را ميتوان با شواهد نمونههاي هستهاي دريايي مرتبط دانست که نشان ميدهد اين منطقه دچار خشکسالي بزرگي در اين دوران شده است. چيزي که باعث اين تغيير آب و هوايي شده، دقيقا مشخص نيست، اما به نظر ميرسد اين ضربهاي بود که امپراتوري اکد نتوانست از پس آن برآيد. البته اين پايان بين النهرين نبود و بعد از آن امپراتوري بابل به وجود آمد که يکي از قدرتهاي بزرگ دنياي باستان شد. قوانين آنها به طرز شگفت انگيزي پيشرفته بود جوامع فقط وقتي کار ميکنند که به قانون عمل کنند و متخلفان در خطر مجازات قرار داشته باشند. مانند بسياري موارد ديگر، قديميترين قوانين نوشته شناخته شده در قرن ۲۱ پيش از ميلاد و توسط سومريها بوده است. البته، يک متن قانوني مشهورتر، قانون حمورابي بود که به دستور حمورابي، پادشاه بابل نوشته شد. قوانين مندرج در اين متن به طرز جالبي بسيار پيشرفته هستند، هدف اعلام شده آها حفاظت از ضعيف دربرابر قوي بود. اين قانون حداقل دستمزد کارگران را تعيين ميکرد و اصل بيگناهي تا زمان اثبات جرم را به وجود آورد. کساني که از قوانين سرپيچي کنند بايد در انتظارات مجازات سختي باشند. دزدها و قاتلان کشته ميشوند و طبق يک قانون ديگر: «اگر مردي چشمان مرد ديگري را درآورد، چشمانش را بايد درآورند. اين بعدها به عنوان قاعده «چشم در برابر چشم» شناخته شد. اثبات جرايمي مثل جادوگري سختتر بود و گناهکار يا بيگناه بودن در اين مورد از طريق آزمايش مشخص ميشد. اگر متهم از آزمايش جان سالم به در ميبرد و بيگناهي او در برابر خدايان اثبات ميشد، مدعي به جاي او کشته ميشد. شايد باغهاي معلق بابل اصلا وجود نداشته باشند قانون حمورابي مشهورترين ميراث امپراتوري بابل نيست. اين امتياز متعلق به باغهاي معلق بابل است که يکي از عجايب هفتگانه دنياي باستان به حساب ميآيند. گفته ميشود باغهاي معلق بابل توسط بزرگترين حاکم آن، بخت النصر دوم و به عنوان هديه به همسرش ساخته شده بود که از وطن سرسبز خود را دور شده بود. اين باغها شبيه کوهي از درخت، بوته و درختچه بوده و منابع مختلفي آن را به عنوان يکي از بهترين شاهکارهاي مهندسي جهان توصيف کرده اند. مشکل اين جاست که اثبات آنها بسيار دشوار است. طبق بيشتر منابع، اين باغها بايد جايي در نزديکي رود فرات باشند، اما با وجود تحقيقات گسترده باستان شناسي، هيچکس نتوانسته آنها را پيدا کند. يک نظريه هم اين است که شايد آنها هرگز وجود نداشته اند، مخصوصا اينکه هيچ متن بابلي معاصري به اين باغها اشاره نکرده است. يک احتمال ديگر هم اين است که شايد آنها اصلا در بابل نبودند و اين همه مدت جاي اشتباهي را به دنبال آنها ميگشتيم. نظريههاي عجيبي درباره بين النهرين باستان وجود دارد هنوز چيزهاي زيادي هست که درباره تمدنهاي باستاني بينالنهرين نميدانيم و برخي تلاش کرده اند اين جاهاي خالي را با تئوريهاي عجيب پر کنند. حتي وزير حمل و نقل عراق، کاظم فنجان هم در اين عمل شرکت کرده است. او بدون اينکه براي ارائه مدرک به خودش زحمت بدهد، ادعا کرد که سومريهاي باستان اولين فرودگاه جهان را ۷۰۰۰ سال پيش ساختند و اين فرودگاهها به عنوان پايگاهي براي اکتشاف فضايي به کار ميرفتند و سومريها حتي از پلوتو هم ديدن کرده اند. لوحهاي خط ميخي کشف شده که توضيح ميدهند خدايان بين النهرين باستان از آسمان فرود ميآيند. برخي هم معتقدند اين تصور آنها نبوده بلکه يک واقعه تاريخي واقعي است! طبق اين نظريه که نتوانسته دانشمندان جدي و متفکر را حمايت زيادي را به خود جلب کند، خدايان بين النهرين باستان نژادي از آدم فضاييهاي شبه انسان بودند که هزاران سال پيش از آسمان روي زمين فرود ميآمدند.