طنز/ شوخی شاعرانگی!
خراسان/ «هر کسی از ظن خود شد یار من»
تا بچاپد اندکی از بار من!
تا به کی دنبال آمار منی؟
هی تجسس در من و درکار من!
***
«ز دست دیده و دل هر دو فریاد»
که درد هردو آخر کشت ما را
چنان خرج دوا، دکتر زیاد است
که گویا کرده له با مشت ما را!
***
«رفتم به در میکده خوابآلوده»
بیپول ولی از همه جا آسوده
در پیش دو چشم خود ولیکن دیدم
پارکینگ هزار خودروی فرسوده!
بهارنژند