داستانک/ مادر دروغگو
يکي بود/ مادر پسر هشت سالهاي فوت کرد و پدرش با زن ديگري ازدواج کرد. يک روز پدرش از او پرسيد: «پسرم به نظرت فرق بين مادر اولي و مادر جديد چيست؟» پسر با معصوميت جواب داد: «مادر اوليام دروغگو بود اما مادر جديدم راستگو است.» پدر با تعجب پرسيد: «چطور؟» پسر گفت: «قبلاً هر وقت من با شيطانيهايم مادرم را اذيت ميکرم، مادرم ميگفت اگر اذيتش کنم از غذا خبري نيست اما من به شيطاني ادامه ميدادم. با اين حال، وقت غذا مرا صدا ميکرد و به من غذا ميداد. ولي حالا هر وقت شيطاني کنم مادر جديدم ميگويد اگر از اذيت کردن دست برندارم به من غذا نميدهد و الان دو روز است که من گرسنهام.»