رهایی و نجات حضرت آدم(ع) با گریه بر امام حسین(ع)
تسنيم/ جبرييل گفت: مولاي من، بر همدم گهوارهات، ناگوار است که تو را چنين ببيند. سر را به آدم سپرد، آدم سر را بوسيد و گفت: اي شفيع آدم. آدم از پس هبوط، با گريه بر مصائب تو رهايي يافت.
متن پيشِرو از سلسلهمتنهاي «قافلهسالار؛ همراه با کاروان حسيني(ع) تا اربعين» نوشتۀ «مجتبي فرآورده» است.
*****
بيست و هشتم محرم
شب بود و بازماندگان کاروان،
تن خَسته از سفر، در اندوه و غم، آرميده بودند.
آسمان پُر ستاره بود، اما در التهاب،
از عمق آسمان ناگاه، نوري درخشيد و روشني بخشيد،
درهاي آسمان از ملکوت گشوده شد، راهي کشيده شد سوي زمين،
محمّد و ابراهيم و نوح و اسماعيل و اسحاق و آدم، همراه جبرييل،
با خيل بسيار ملائک، فرود آمدند به مهماني و لقاء حسين،
جبرييل درِ صندوق را گشود، سر را به آغوش گرفت و بوسيد،
جبرييل گفت: مولاي من، بر همدم گهوارهات، ناگوار است که تو را چنين ببيند.
سر را به آدم سپرد، آدم سر را بوسيد،
آدم گفت: اي شفيع آدم. آدم از پس هبوط، با گريه بر مصائب تو رهايي يافت.
سر را به اسحاق سپرد، اسحاق سر را بوسيد.
اسحاق گفت: يهود در حسرت فرزندي از موسي بن عمران است تا او را در حد پرستش گرامي بدارند،
و اين قوم، اهلبيت نبي را يک به يک به دم تيغ دادهاند.
سر را به اسماعيل سپرد، اسماعيل سر را بوسيد.
اسماعيل گفت: تنها خيال بود که گمان ميبردم، که به ذبح من، ذبح عظيم واقع خواهد شد.
سر را به نوح سپرد، نوح سر را بوسيد.
نوح گفت: در تو چه گوهري است که کشتي طوفانزده در امواج بلند و مهيب،
در سرزمين تو، در کربلا آرام و قرار گرفت.
سر را به ابراهيم سپرد، ابراهيم سر را بوسيد.
ابراهيم گفت: در شعلههاي خشم و کين نمروديان که در اطرافم زبانه ميکشيد،
ملائک به نجات و نصرت فرود آمدند، اما من، همه را پس زدم و به تو اقتدا کردم،
فقط خدا را خواندم.
سر را به محمّد سپرد.
محمّد، سر را به بغل گرفت،
پلک فرو بست و سر را بوييد و سپس بوسيد،
گريه کرد و ناليد.
انبياء با او هم ناله شدند و گريستند،
جبرييل و ملائک هم گريستند.
زمين، به گريه و غم رحمة للعالمين، در خود شکست و لرزيد،
زمين، ناله سر داد،
و آسمان که زمين را ناظر بود،
طاقت از کف بداد و ناليد.
تنها صداي گريه بود و ناله و مويه،
جبرييل گفت: يا رسولالله! خدا مرا امر کرده هر عذابي که درباره اين قوم فرمان دهي اطاعت کنم.
اگر خواهي زمين را به يک آن بلرزانم و زير و رو کنم، همان کاري که با قوم لوط عمل کردم.
رحمة للعالمين گفت: نميخواهم کيفر اينان در اين جهان باشد،
مرا با اينان به روز رستخيز در آستان عدل الهي موقفي است،
در آن روز با آنان دشمني دارم.