قانون ثانیهها برای تغییر طرز تفکر
يوکن/ براي تغيير زندگي بايد ابتدا آن را شروع کرد و بر ترس ها غلبه کرد، در اين مسير سه قانون پنج، بيست و سي ثانيه به شما کمک خواهند کرد.
يک استاد خردمند و دانا بنام يودا جمله معروفي دارد که مي گويد: «سعي نکن... انجام بده». اگر به اين جمله ايمان داشته باشيد و در زندگي خود به آن عمل کنيد مدام براي رسيدن به اهداف خود تلاش مي کنيد. حتي اگر بارها شکست را تجربه کنيد باز هم به خودتان فرصت عقب نشيني نمي دهيد. در واقع فاصلهاي اندک را بين شکستها و ازسرگيري فعاليتهايتان قرار مي دهيد. هميشه آغاز يک کار که قبلاً با شکست همراه بوده است سختترين بخش است اما انجام دان همين بخش که به دشوار بودن آن واقف هستيد براي شما که فردي هدفمند هستيد بسيار ساده خواهد بود؛ چون شما به خوبي مي دانيد از زندگي چه مي خواهيد و براي آن که به خواسته خود برسيد با تمام وجود تلاش مي کنيد. با يک طرز تفکر زيبا نقش پررنگي در موفقيت خود داشته باشيد و قوانيني وجود دارد که تنها در عرض چند ثانيه روش زندگي شما را به آنچه مي خواهيد تغيير مي دهد.
قانون پنج ثانيه
در قانون پنج ثانيه مغز تمام تمايلات خود را به موقعيت فعلي که دارد حفظ مي کند در واقع اين قانون بر اينرسي مغز غلبه مي کند و وارد يک مسير مثبت مي شود. يک نويسنده و سخنران به نام مل رابينز مي گويد: «بين دانش و علم فاصله وجود دارد. شما با فکر کردن به ايدهاي جديد، مغز را از منطقهاي راحت خارج مي کنيد و موجب ترس و عدم اطمينان در خود مي شويد و مغز هم در اين موقعيت فقط تلاش مي کند تا شما را از انجام آن کار منصرف کند. بين هر ايده و عمل تفاوت بسيار اندکي در حدود پنج ثانيه وجود دارد. پس صبر بيش از اندازه شما سبب مي شود به ادامه مسير قبلي خود بپردازيد و اگر سرعت عمل پاييني داشته باشيد بايد منتظر اتفاقات جديد باشيد.»
بعد از رويارويي با ترس و يا هر موضوع ترسناکي فقط کافيست به صورت نزولي از پنج تا يک بشماريد. از آنجائي که مغز انسان عادت دارد تا اعداد را به صورت افزايشي بشمارد پس شما با برعکس شمردن سبب به هم زدن اين عادت مي شويد و موجب کنار آمدن مغز شما با انجام کارهاي جديد مي شود. با ممارست قانون پنج ثانيه اين قانون را به يک عادت جديد تبديل مي کنيد، اعتماد به نفس و شجاعت يک کار متفاوت را در انسان ايجاد مي کند. به عنوان مثال زماني که شما در جستجوي يک کار جديد هستيد و يا به درخواست براي افزايش حقوق خود فکر مي کنيد قانون پنج ثانيه حتماً به شما کمک خواهد کرد. چرا که عادت کردن به اين قانون در گرفتن تصميمات مهم بسيار کارآمد است.
قانون بيست ثانيه
قانون بيست ثانيه هم قانون ديگري است که هر شخصي مي تواند با انجام ندادن خيلي از عادات قديمي به خودش کمک کند تا کارهايي را انجام دهد که برايش سودمندتر است. بيشتر افراد به دنبال بهتر شدن آينده خود هستند پس اين را به خوبي مي دانند چه کارهايي را بايد انجام دهند؛ تنبلي نمي کنند و هر چه سريعتر وارد عمل مي شوند. از عادات قديمي و بدي که تقريباً همه دارند مي توان به اين موضوع اشاره داشت: همهي ما خيلي خوب به اين امر واقف هستيم که بايد کمتر به تماشاي تلويزيون بنشينيم و بيشتر ورزش کنيم اما هر روز که از سرکار به منزل بر مي گرديم خسته جلوي تلويزيون دراز مي کشيم و به تماشاي آن مي پردازيم. پس براي کنار گذاشتن عادات بد ابتدا عادات خوب را درون خود پرورش دهيد مطمئن باشيد با اين کار انرژي لازم براي انجام آنها را تغيير مي دهيد. به عنوان مثال اگر به نواختن گيتار و يا هر ساز ديگري علاقه داريد گيتار خود را در محلي که هميشه مي نشينيد قرار دهيد و يا اگر مي خواهيد عادت تماشاي تلويزيون را براي هميشه کنار بگذاريد باتري کنترل را از جاي آن در آورده و در محلي قرار دهيد که حداقل زمان لازم براي برداشتن آن بيست ثانيه باشد در اين حالت شما بعد از برگشتن از سرکار با برداشتن کنترل تلويزيون متوجه جاي خالي باتري مي شويد و ديگر نمي توانيد به تماشاي برنامههاي تلويزيون بپردازيد؛ اما در عوض آن گيتارتان را درجايي قرار دادهايد که هميشه آنجا مي نشينيد و به راحتي به تمرين آن ادامه مي دهيد.
قانون سي ثانيه
و اما قانون ديگري هم وجود دارد که ياريگر شما براي رسيدن به اهدافتان است و آن قانون 30-30-30 نام دارد. اين قانون ابتدا اهداف شما را به تکههاي بسيار کوچک و قابل دسترس تبديل مي کند. چون گاهي اوقات اهداف هر شخصي ممکن است آنقدر بزرگ باشد که حتي جرئت نزديک شدن به آن را هم نداشته باشيد؛ پس قانون 30-30-30 تمريني است براي امتحان کردن افکار و ايدههاي جديد و خلاقانهاي که در سر داريد؛ و اما روش انجام اين قانون: بايد وقت بيشتري را براي کارهايي که دوست داريد اختصاص دهيد و براي انجام کارهايي که از آنها هيچ لذتي نمي بريد زمان کمتري صرف کنيد. اگر تصميم جدي براي امتحان و يا پياده سازي اين روش را در زندگي خود داريد به اين نکات به خوبي دقت کنيد؛ در روز اول کارهايي را که دوست داريد سي ثانيه بيشتر و کارهايي را که دوست نداريد سي ثانيه کمتر انجام دهيد و در روزهاي بعد سي ثانيه بيشتر زمان بگذاريد. هر قدر کاري را بيشتر انجام دهيد بهتر متوجه خواهيد شد آيا ارزش انجام دادن دارد يا بايد آن را کنار بگذاريد. بنابراين به مرور زمان مدت انجام کار را به سي روز افزايش دهيد و پس از آن از خود بپرسيد آيا طي سي سال آينده باز هم قادر به انجام همين کار هستيد يا خير؟ با پرسش اين سؤال از خودتان به ارزيابي و شناسايي کارهايي که بايد ادامه داشته باشند و کارهايي که رها شوند کمک خواهيد کرد.