چگونه از دوران کرونایی به سلامت عبور کنیم؟
کيهان/ صبح رنگين پاييز است، اما کرونا با هيچ کس شوخي ندارد و همه طبقات اجتماعي در برابرش يک رنگند. به محض اينکه سر از رختخواب
بر مي دارد، ده تا پانزده عطسه پي در پي و بلند، سکوت آپارتمان را درمي نوردد. صداي همسايه رو به رويي در راهرو مي پيچد: «واي... کرونا گرفته اند!» و محکم درآپارتمانشان را به هم مي زنند.
با اضطراب مي دود سمت آيينه و صورتش را برانداز مي کند، آبريزش بيني اش هم روان است. از خودش مستاصل مي پرسد: «يعني مبتلا شده ام؟!»
آن قدر اضطراب برش غلبه کرده و آن قدر مشوش است که به ياد نمي آورد، هر ساله همين موقع گريبانگير يک آلرژي فصلي سخت بوده است.
يکي از مشکلات بيماري کرونا اين است که فرد نمي تواند بين اين بيماري و آلرژي هاي فصلي و احيانا يک آنفلوانزاي ساده تفاوت و تمايزي قائل شوند. اين مي شود که حتي يکي، دو عطسه و يا مختصري آبريزش بيني، هر شخصي را ممکن است به اضطراب ابتلاي به کرونا فرو برد.
از سوي ديگر با خانه ماندن هاي طولاني، خيلي از افراد دچار وسواس ابتلا شده اند. همه اين موارد ضرورت يک سري آگاهي بخشي هاي روحي-رواني را به آحاد جامعه اثبات مي کند و بايد هر چه سريع تر از طريق رسانه ها، فکري به حال رفتار هاي وسواسي، افسردگي و اضطراب ابتلا و در کل پيامدهاي ناشي از فراگيري طولاني مدت موج کرونا کرد.
از ويروس کرونا مي ترسيم، چون اين يک ويروس جديد و ناشناخته است، اما خوب است بدانيد ممکن است با تفکرات مداوم منفي، بدنمان به افکار بيمارگونه ما پاسخ دهد. براي مثال اگر تنها اندکي تب کنيم، بر اثر فشار رواني و اضطراب لحظه به لحظه حس منفي تري نسبت به بيماري خود پيدا مي کنيم و دچار وحشت مي شويم. در واقع گاهي بدن بيمار، هوشمندانه شرايط بيماري هاي خطرناک را جعل مي کند و شما تصور مي کنيد که در دام يک بيماري درمان ناپذير قرار داريد. بسياري از بيماري ها ريشه در اضطراب و استرس دارند؛ درحالي که مي توان با آرامش رواني، برخي از مشکلات جسمي را نيز کنترل کرد.
کرونا فقط براي همسايه نيست
هوا سرد شده است و مردي ميانسال با يک کلاه پشمي ساده که به طرز خاصي بر سرش نشانده، وارد قطار مترو مي شود. همه نظرها به سوي او متمايل مي شود و چشم ها به سمتش مي چرخد. اين مرد ماسک هم ندارد. يکي از مسافران بلند خطاب به او مي گويد: «کاش به جاي کلاه، ماسک مي گذاشتي.» مرد نگاهي غضبناک به فرد معترض مي اندازد و يک دعواي لفظي درمي گيرد.
مريم بهارلو يک مسافر هر روزه بي آرتي در پايتخت گله مندانه به گزارشگر کيهان مي گويد: «درست است که هوا سرد شده، ولي بايد لااقل يکي، دو روزنه باشد که تهويه هوا در محيط بسته صورت گيرد. همين چند لحظه قبل از يکي از مسافران که اتفاقا ماسک هم نداشت، خواهش کردم تا يکي از پنجره هاي بي آرتي را اندکي باز بگذارد، ولي او با پرخاش پاسخم را داد.»
به نظر مي رسد که تا حدود زيادي از ميزان رعايت پروتکل هاي بهداشتي به ويژه در کلانشهرها کاسته شده است، به طوري که اوج اين بي توجهي در مسافرت هاي ايام تعطيل کاملا مشهود است.
ايمان فتحعلي يک مشاور ضمن بيان اينکه اضطراب ابتلا در حد معقول چندان هم بد نيست، برايمان مي گويد: «اضطراب ابتلا بايد به حدي باشد که شهروندان را ملزم به رعايت پروتکل هاي بهداشتي در سطح بالا کند. الان ما شاهد اين هستيم که يک عده اي از شهروندان کاملا بي خيال رعايت توصيه هاي بهداشتي شده اند، گويي مرگ فقط براي همسايه و ديگران است.
عده اي ديگر نيز از آن سوي بوم پرت شده و با وسواس هاي رفتاري، زندگي شان را فلج کرده اند.
به نظر مي رسد روي يک نقطه حد وسط ايستادن بهترين تصميم برخورد روحي-رواني با خطر ابتلا باشد.»
قدر دم و بازدم هايتان را بدانيد
دکتر سيد محمدرضا ميرفتاح، کارشناس مسائل فرهنگي مي گويد: «بعضي چيزها را تا از ما نگيرند، متوجه شان نيستيم و قدرشان را درست نمي دانيم. آن قدر باران رحمت بي حسابش همه را رسيده و خوان نعمت بي دريغش همه جا کشيده، که فکر مي کنيم اين خواب غرور و غفلت از الطاف الهي ابدي است. اين نوع بي توجهي را همه ما تجربه کرده ايم. موقع جنگ قدر صلح را، موقع اسارت قدر وطن را، موقع تنهايي قدر دوستان را، و موقع رفتن قدرماندن را بيشتر مي دانيم.
در خواب غفلت روزمرگي بوديم که ناگهان کرونا در زد و بيدارمان کرد. هنوز پف زير چشمانمان نخوابيده، اما به خيلي چيزها آگاه تر شده ايم. فهميده ايم که بوسيدن پدر و مادرمان چقدر براي هر دوي ما خواستني است. چقدر دلمان گرم مي شود موقع بيماري، دوستي به بالين مان بيايد، احوالمان را بپرسد، دستمان را فشار دهد و برايمان آرزوي سلامتي کند. چقدر دلمان سفر مي خواهد.»
وي ادامه مي دهد: «چقدر ديدن لبخند ديگران وقتي در ورودي مترو چشم در چشم هم مي شويم، اميدبخش است. چقدر دست دادن با همکاران در ابتداي هر صبح کاري، حالمان را خوب مي کند. چقدر درس دادن در کلاسي که دانش آموزان در آن نشسته اند و با نگاهشان معلم را مي جورند، دوست داشتني تر از اين است که تنها در خانه و حتي با لباس راحت، آنلاين درس بدهيم. چقدر نماز خواندن در کنار هم کيف مي دهد. چقدر دعاي دست جمعي مي چسبد.
چقدر دلمان براي عيد ديدني هاي ساليانه تنگ مي شود. چقدر فوت کردن شمع تولد وقتي کيک و هورايي در کنارش نيست، بي مزه است. چقدر در آغوش نکشيدن دوستي که بعد از مدتها تجديد ديدار مي کنيم، باور نکردني است. چقدر تشييع نکردن عزيز از دست رفته دردناک است. چقدر مردن در تنهايي سخت است. چقدر همه ما بي دفاعيم. چقدر همه ما محتاجيم. چقدر همه ما مي توانيم خودخواه باشيم. چقدر همه ما مي توانيم ايثارگر باشيم. چقدر همه ما مثل هم هستيم.»
وي در پايان همه اين يادآوري ها، در حالي که اشک به چشمانش نشسته، مي گويد: «سعدي عليه الرحمه در ابتداي گلستان خود مي فرمايد: در هر نفسي دو نعمت موجودست و بر هر نعمتي شکري واجب. او کتابش را با يادآوري زوجي از قطرات باران رحمت الهي که همه انسان ها از آن بهره مي برند، شروع مي کند؛
دم و بازدم. مردم! قدر نفس هايتان را بدانيد.»
حوصله تان از خانه نشيني سر رفته؟!
سيما سادات لاري، سخنگوي وزارت بهداشت در آستانه يکي از تعطيلات مناسبتي صراحتا مي گويد: «با توجه به تعطيلات پيش رو از مردم مي خواهيم با پرهيز از بروز رفتارهاي اجتماعي خطرآفرين از هرگونه اقدام سفر به طور جد خودداري کنند.»
در اين بين خيلي از افراد از افسردگي خانه نشيني و کسالت اين ايام شاکي اند.
ميترا حسن آبادي يک مشاور با تلنگري به ذهن افراد مي گويد: «کافي است تخت بيمارستان را مجسم کنيم که مي توانستيم هم اکنون روي آن از ناراحتي جسمي و رواني کلافه باشيم. کدام ترجيح دارد؟ خانه يا بيمارستان؟ مي توانستيم جاي پزشکي باشيم که بيماران روي صورتش عطسه و سرفه مي کنند و هر آن ممکن است به کام ويروس و بيماري کشيده شود. کدام راحت تراست؟ مبل کسل کننده خانه يا جايگاه پر خطر او؟
مي توانستيم جاي پرستاري باشيم که روزهاست فرزندانش را به ديگران سپرده -از ترس اينکه هنگام بازگشتن از بيمارستان آنها را آلوده کند- کدام سخت تر است؟ نديدن فرزندان يا کنارشان وقت گذراندن در کنج خانه؟
خانه هر چقدر هم کسل کننده باشد، بسيار راحت تر است. کمي متفاوت نگاه کنيم و خواهشا از مسافرت هاي غير ضروري و تفريحي دست بر داريم.»
البته نبايد فراموش کرد که کرونا خيلي ها را از کار بيکار کرده است، براي مثال صنف تالارهاي پذيرايي و غذاخوري ها -که چندين و چند هزار نفر در آن فعال بوده اند- يک شبه به خاک سياه نشسته اند.
علي رستمي يکي از فعالين در اين اصناف مي گويد: «مي گويند؛ در خانه بمانيد، اما نمي گويند با کدام پول و امنيت خيال از لحاظ اقتصادي؟ واقعا چطور مي توان در اين شرايطي که ما داريم، بر اضطراب ناشي از کرونا غلبه کنيم؟ ما با کلي مصائب روحي و اضطراب از فردا، خانه نشسته ايم. لطفا دولت فکري به حال مشاغل از دست رفته کند.»
بساط تجمل گرايي برچيده شد
لي ادلکورت يک متخصص پيش بيني روندها، مي گويد: «واگيري کرونا به رکود جهاني عظيمي که تا کنون تجربه نشده، خواهد انجاميد، اما در نهايت به بشريت اجازه خواهد داد، ارزش هاي خود را از نو بچيند. اين ويروس در حال ايجاد يک «قرنطينه مصرف» است و تاثير شگرف فرهنگي و اقتصادي برجا خواهد گذاشت. مردم بالاجبار به زندگي با دارايي هاي کمتر و مسافرت رفتن هاي کمتر عادت مي کنند، چون اين ويروس زنجيره تامين جهاني و شبکه هاي حمل ونقل را مختل مي کند.
خواهيم آموخت چطور فقط با يک لباس شاد باشيم، داشته هاي محبوب قديمي خود را از نو کشف کنيم، کتابي فراموش شده، بخوانيم و حسابي مايه بگذاريم تا زندگي را زيبا کنيم؟ اين ويروس همچنين نشان مي دهد چطور اختلال اقتصادي مي تواند مزاياي محيط زيستي داشته باشد؟»
وي به برخي از پيامدهاي مثبت فراگيري کرونا هم اشاره کرده و مي گويد: «تصاوير جديد از هواي بالاي چين نشان داد، چطور دو ماه بدون توليد، هواي آسمان را صاف کرده و به مردم اجازه داده نفس بکشند؟ اين يعني ويروس نشان خواهد داد که چطور کاهش سرعت يا تعطيلي صنايع مي تواند محيط زيست بهتري بيافريند که قطعا در مقياس بزرگ قابل مشاهده خواهد بود. به همين هم اميد داريم يک سيستم ديگر و بهتر برقرار شود که احترام بيشتري براي کار و شرايط بشر قائل است.»
وي در ادامه به ليستي از پيامدهاي ترسناک اين اپيدمي اشاره کرده و مي گويد: «متاسفانه در اين فاجعه درمان عاجلي نداريم. بايد وقتي مهار شد، پس مانده ها را برداريم و همه چيز را از صفردوباره بسازيم. تاثير ويروس کرونا چندلايه و پيچيده است. هر کس که هنوز در کار برنامه ريزي رخدادهاي عمومي در ماه هاي آتي است، بايد امروز دست از برنامه ريزي بکشد و راه هاي نوآورانه اي براي ارتباط بيابد. شايد خبر خيلي بدي براي تمام فارغ التحصيل هاي آينده باشد، چون بايد زير سقف خانه خودشان کلاه فارغ التحصيلي را هوا بياندازند!
تاثير شيوع اين ويروس وادارمان خواهد کرد، شتاب را کم کنيم، از هواپيماسوارشدن بپرهيزيم، از خانه کار کنيم، صرفا ميان دوستان صميمي و خانواده پي سرگرمي باشيم و ياد بگيريم خودبسنده و مراقب باشيم.
به هيچ وجه امکان ادامه توليد همين تعداد کالا و همين تعداد انتخابي که عادتمان شده را نداريم. نسل هاي جوان تر هر روز بيشتر مي فهمند که داشتن و تلنبارکردن لباس و ماشين ديگر حتي جذاب هم نيست، اما روح و روان بشر انگار مقاومت مي کند و مي خواهد بيازمايد و ببيند، چيزها خودبه خود ازهم مي پاشند يا نه؟ و همين طور که به کار معمول خود مشغوليم منتظر مي ماند. بنابراين، يک وقفه ناگهاني در تمام اين چيزها به خاطر ويروس قدرت تصميم سازي را از ما مي گيرد و در ابتداي کار شتاب را تا حدي وحشتناک کم مي کند.»
اين متخصص پيش بيني روندها در تکميل صحبت هايش مي گويد: «آدم هاي زيادي متوجه اتفاقي که الان دارد سر دنيا و اقتصاد ما مي آيد، نيستند. دور نيست که قفسه ها را خالي از کفش و تلفن و لباس و حتي خميردندان ببينيم.
در وضعي خواهيم بود که صفحه اي خالي براي شروعي تازه خواهيم داشت، چون پول و شرکت هاي زيادي در فرايند کندتر شدن از بين خواهد رفت. جهت دهي دوباره و شروع تازه نياز به بينش و بي پروايي زيادي دارد تا اقتصادي جديد بسازد، با ارزش ها و روش هاي مديريت توليد، توزيع وخرده فروشي متفاوت.
مردم ديگر جايي نمي روند، بيرون نمي روند، پول خرج نمي کنند، تعطيلات نمي روند، رخداد فرهنگي نمي روند.
تعويق نمايشگاه ها و احتمالا بازي هاي المپيک و موارد بعدي همگي در حد خود فجايعي اقتصادي اند. تجميع شان باعث توقف گردش پول مي شود. تمام بخش ها ضربه ديده اند، به خصوص خطوط هواپيمايي. مجبور خواهيم شد به زندگي با اخبار کمتر و کالاهاي کمتر خو کنيم. بايد همه عادت هايمان را ترک کنيم، درست مثل اينکه داريم، اعتياد را ترک مي کنيم.»