امام زمان (عج) چگونه بر پیکر پدر نماز خواند؟
تسنيم/ در ميان اهلبيت از جمله کساني که نقش مهمي در قبال مهدويت بر عهده داشتند، امام حسن عسکري(ع) هستند که به جهت موقعيت زماني ايشان، خوب است کمي بيشتر به دوران و اتفاقات آن موقع توجه کنيم؛ چراکه قرار بود تولد امام زمان (عج)، منجي عالم بشريت در اين دوران و در اين موقعيت زماني و مکاني و در زمان اين امام همان صورت گيرد. زمامداران عباسي از آنجا که از پيامبر(ص) و ديگر ائمه دربارۀ ظهور حضرت مهدي (عج) حکايتها شنيده بودند، دريافته بودند که اگر به راستي اين مولود به دنيا بيايد، بساطشان برچيده خواهد شد، به همين دليل از هر موقعيت و فرصتي براي شناسايي و از بين بردن اين مولود يعني حضرت مهدي(ع) استفاده ميکردند و محدوديتهاي بسيار زيادي را براي امام عسکري(ع) نيز ايجاد ميکردند. در اين زمينه گفتوگويي را با «احسان پوراسماعيل» استاديار مؤسسه آموزش عالي آرمان رضوي ترتيب داديم که مشروح آن را در ادامه ميخوانيد.
لطفاً دربارۀ شرايط زماني امام عسکري (ع) و چگونگي تعامل حضرت با حکومت آن زمان يعني حکومت عباسيان توضيح دهيد.
با بررسي حيات امامان شيعه در مييابيم شرايط زندگي اهل بيت عليهمالسلام با نزديک شدن به آغاز عصر غيبت امام زمان عليهالسلام دشوارتر از گذشته سپري شد؛ بدين منظور عملکرد امام هادي و امام عسکري عليهماالسلام در اين مقطع تاريخي بايد به شکل مستقلي مورد پژوهش قرار گيرد؛ خوب ميدانيم همة انبياي عظام الهي براي تحقق هدف آفرينش يعني پياده شدن يکتاپرستي در سراسر گيتي، تمام تلاش خود را به کار بستهاند اما عدم پذيرش امتها مانع شکلگيري نظام توحيدي در جاي جاي کرة زمين شد؛ از اين رو حجتهاي الهي همواره به موضوع مهدويت در آموزههاي خود اشاره داشتهاند و به امت خويش نويد ظهور شخصيتي را دادهاند که توسط او عدالت فراگير ميشود و بشريت طعم زندگي در نظام توحيدي را ميچشد.
اين بحث به قدري در پژوهشهاي آخرالزمان حاوي مطالب فراواني است که به عنوان «اصالت مهدويت» در آثار «مهدي پژوهان» قابل پيگيري است؛ به عبارت ديگر «اصالت مهدويت» درصدد بيان تلاشهاي اولياي خداوند در معرفي و شکلگيري باورداشت مهدويت در جامعه است؛ در اينجا نقش مهم امام عسکري عليهالسلام به عنوان حلقة واصل ميان ميراث گذشته با امام زمان عليهالسلام در موضوع مهدويت روشن ميشود، چراکه ايشان از يک سو، پدر موعود آخرالزمان است که بايد با وجود همة اختناقها، امامي را که هم چون حضرت موسي عليهالسلام مخفيانه به دنيا ميآيد حافظ باشد تا به سلامت دوران غيبت خود را شروع کند و از ديگر سو، تولد او را به خواص شيعيان اعلام کند و در مواردي عليرغم جوّ امنيتي حکومت عباسي از چهره او رونمايي کند تا شيعه صاحب خود را بشناسد و در حيرت دوران غيبت به او پناهنده شود.
به همين دليل به طور ويژه، شاهد زمينهسازي امام عسکري عليهالسلام در آمادگي شيعه براي پذيرش شرايط جديد در عصر غيبت هستيم؛ خلاصه اين اقدامات به اين شرح است: سخنان امام عسکري عليهالسلام دربارۀ امام آخر، کم کردن ارتباط خود با شيعيان، اتخاذ نظام وکالت، قرباني کردن در تولد فرزند خويش و نگارش نامه به خواص شيعه جهت عقيقه کردن براي امام زمان عليهالسلام و نشان دادن حضرت عليهالسلام به برخي از شيعيان.
بنيعباس در تحليل عملکرد اسلاف خود، اقدام مأمون در هجرت تحميلي امام رضا عليهالسلام به خراسان را موفق ارزيابي کردند، اگر چه نميتوانستند بپذيرند امام شيعه به اندازة ولايتعهدي به قدرت حاکم نزديک شود، بنابراين با رويکردي اصلاحي نسبت به مأمون با هدف کنترل لحظهاي امام هادي و امام عسکري عليهماالسلام آنان را مجبور به تبعيد خانگي در سامرا کردند، اين تفکر شيطاني حداقل با دو هدف عمده براي امام يازدهم ادامه يافت: اول دور کردن امام از مدينه به عنوان مهمترين پايگاه علمي اهلبيت عليهمالسلام بعد از شهادت پيامبر (صلي الله عليه وآله) و دوم کنترل دقيق امام با هدف جلوگيري از تولد آخرين يادگار خاندان امامت؛ چراکه بر اساس روايات امامان شيعه، قرار بود با وجود همة اختناقها، آخرين ذخيرة خدا از امام عسکري عليهالسلام متولد شود، بنابراين امام عسکري عليهالسلام سه سال از دوران 6 ساله امامتشان را در زندان خانگي گذراند که در اينجا ارزش اقدامات بينظير امام روشن ميشود.
سياست دومي که باز ريشه در اقدامات سلفِ جريان کفر داشت تصميم به کشتن فرزند امام بود؛ قرآن کريم از عملکرد فرعون در قبال فرزندي که قرار بود تاج و تخت او را واژگون کند با صراحت سخن گفته است؛ همان عملکرد دربارة امام عسکري عليهالسلام به کار گرفته شد با اين تفاوت که خلفاي عباسي اين بار ميدانستند که دقيقاً قرار است اين فرزند از چه کسي زاده شود؛ بنابراين زنداني کردن امام به اين منظور انجام شد که در نهايت منجر شد به اينکه اولين معجزة امام زمان عليهالسلام يعني تولد مخفيانة او محقق شد تا اين خود، نشاني باشد بر اينکه قدرت خداوند مافوق همة قدرتهاست و زاده عسکري عليهالسلام حجت خداست که در اين شرايط امنيتي متولد ميشود.
با توجه به جوّ اختناقي آن زمان، امام عسکري عليهالسلام چگونه با شيعيان در آن فضاي سخت ارتباط برقرار مي کردند؟
يکي از ويژگيهاي منحصر به فرد امام عسکري عليهالسلام در ايام حياتشان ايجاد شبکة ارتباطي نويني با شيعيان بود؛ از سويي اين اقدام، آماده باش شيعه براي شروع دوران غيبت است و از ديگر سو امکان ايجاد شرايطي غير از اين نيز فراهم نبود.
در گام نخست امام، نمايندگاني از جانب خود به منظقههاي شيعهنشين گسيل داشت. در سامرا حلقة اولية شيعه در کنار امام به عنوان حرفههاي مختلف در تبعيدگاه امام رفت و آمد داشتند؛ به عنوان نمونه «عثمان بن سعيد عَمْري» به عنوان روغن فروش، نامهها و وجوه شيعه را در ظرفها و مشکهاي روغن قرار ميداد و به حضور امام ميرسيد. «داود بن اسود» مأمور هيزمکشي و گرم کردن حمام خانة امام عسکري عليهالسلام بود و با مراجعه به حضرت امور شيعه را از ايشان جويا ميشد و اغلب در قالب نامه انتقال ميداد.
نگارش نامه به شيعيان، استراتژيک خاص امام عسکري عليهالسلام براي مديريت شرايط خفقان بود تا جايي که در محتواي اين نامهها گاهي عملکرد اصحاب در لحظه ترسيم ميشد. به عنوان مثال: علي بن جعفر حلبي مي گويد: ما در عسکر اجتماع کرده بوديم و منتظر ورود ابى محمد عليهالسلام بوديم که ميخواست به ديدار معتمد برود. در اين هنگام، نامهاى از امام به دستمان رسيد که در آن نوشته شده بود: «أَلَا لَا يُسَلِّمَنَّ عَلَيَّ أَحَدٌ وَ لَا يُشِيرُ إِلَيَ بِيَدِهِ وَ لَا يُومِئُ أَحَدُکُمْ فَإِنَّکُمْ لَا تَأْمَنُونَ عَلَى أَنْفُسِکُم» يعنى: مراقب باشيد احدى از شما بر من سلام نکند و با دستش مرا نشان ندهد و اشاره هم نکند که در غير اين صورت جانش در خطر خواهد بود. (راوندي، الخرائج و الجرائج،ج1،ص439).
نگارش اين نامهها و رساندن آن به علماي شيعه يکي از مهمترين اقدامات امام عسکري عليهالسلام در انتقال علوم اهل بيت عليهمالسلام به جويندگان آن بود. به عنوان مثال، يکي از نامههاي امام به علي بن حسين بن بابويه قمي است که در آن نامه امام عليهالسلام از وي با عناوين «شيخي»، «معتمدي» و «فقيهي» ياد ميکند و براي تولد فرزندش يعني شيخ صدوق دعا ميکند: «وَ جَعَلَ مِنْ صُلْبِکَ أَوْلَاداً صَالِحِينَ بِرَحْمَتِه» و به او ميفرمايد: اين پيام را به شيعيان ما برسان. امام حسن عسکري عليهالسلام در اين نامه، پس از حمد خدا و درود بر پيامبر و عترت طاهرينش ميفرمايد: «اي فقيه مورد اعتماد من، علي بن الحسين بن بابويه القمي، خداوند تو را به کارهاي مورد رضايتش توفيق دهد و از نسل تو، اولاد صالح بيافريند.
تو را به رعايت تقوا و برپا داشتن نماز و اداي زکات وصيت ميکنم، به رعايت تقوا و بر پا داشتن نماز و اداي زکات، زيرا کسي که زکات نپردازد، نمازش قبول نخواهد شد و نيز تو را سفارش ميکنم به بخشايش گناه ديگران، و خويشتنداري به هنگام خشم و غضب، ارتباط با خويشاوندان، تعاون و همکاري با برادران ديني و کوشش در رفع نيازهاي آنها در تنگدستي و گشادهدستي، بردباري و کسب آگاهي و معرفت در دين. در کارها ثابت قدم و با قرآن هم پيمان باش، اخلاق خود را نيکو گردان و ديگران را به کارهاي شايسته امر کن و از پليديها باز دار، زيرا خداوند فرموده است: «در بسياري از سخنان آهسته و در گوشي آنها، هيچ خيري نيست مگر اينکه ضمن آن، به صدقه يا کار نيک و يا اصلاح بين مردم امر کنند» تو را سفارش ميکنم به خودداري از تمام معاصي و گناهان.
نماز شب را ترک مکن، زيرا پيامبر اکرم (صلي اللّه عليه و آله) در وصيت خود به علي عليهالسلام سه مرتبه فرمود: «بر نماز شب مواظبت نما و هر کس نسبت به نماز شب بياعتنا باشد، از ما نيست» پس اي علي بن الحسين، تو خود به سفارشات من عمل کن و شيعيان مرا نيز دستور ده تا عمل کنند.
نيز تو را به صبر و پايداري و انتظار فرج توصيه ميکنم، زيرا پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: «بهترين کارهاي امت من، انتظار فرج است». شيعيان ما همواره در غم و اندوه به سر ميبرند تا فرزندم ظهور کند، همان کسي که پيامبر(صلي الله عليه و آله) بشارت آمدنش را داده است. او زمين را از عدل و داد پر ميکند، همانگونه که از ظلم و ستم پر شده است.
پس بار ديگر اي علي بن بابويه، تو را به صبر و استقامت توصيه ميکنم و تو نيز به همة شيعيان و پيروان مرا به صبر و استقامت فرمان بده. «انّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يورِثُها مَنْ يشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ» يعني: به راستي زمين از آن خداست و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد به ارث ميدهد و عاقبت از آن پرهيزگاران است. سلام و رحمت و برکت حق بر تو و بر همه شيعيان ما، و درود خداوند بر محمّد و آل او». (ابن بابويه، الامامه و التبصره من الحيره، ص21).
جريان نماز امام زمان عليهالسلام بر پيکر پدر بزرگوارش چگونه رخ داد؟
بر اساس باور شيعه تنها جانشين و امام هر زمان بايد بر امام قبلي نماز ميّت بخواند و او را به خاک بسپارد؛ اين خود نشاني است هويدا تا جانشين واقعي از مدعي خلافت شناسانده شود، بنابراين در ناگوارترين شرايط ممکن مانند جريان عاشورا باز شاهد حضور امام سجاد عليهالسلام براي دفن پيکر پاک سيدالشهداء عليهالسلام هستيم؛ درباره امام عسکري عليهالسلام هم اين اتفاق رخ داد؛ اما آنچه اين رويداد را مهم ميکند، حضور آخرين امام بر پيکر پدر است که حاکي از تولد ايشان و معجزهاي ديگر به جهت حفظ حجت خدا از آسيب دشمنان قسم خوردة او هستيم.
«ابوالاديان» از خدمتگزاران خانه امام حسن عسکري عليهالسلام است که اتفاقاً او نيز در کنار خدمت در منزل امام، سرپرستي برخي نامههاي حضرت و رساندن آن به شهرهاي مختلف را به عهده داشت؛ او ميگويد: در آن بيماري که منجر به فوت حضرت شد، نامههايي نگاشت و فرمود: «آنها را به مداين برسان. چهارده روز آنجا نخواهي بود و روز پانزدهم وارد سامرا خواهي شد و از آنجا صداي واويلا ميشنوي و مرا در محل غسل مييابي.» ميگويد: از جانشين ايشان پرسيدم، حضرت سه نشانه به من فرمود:
قائم کسي که 1ـ پاسخ نامههاي مرا از تو خواهد خواست 2ـ کسي است که بر من نماز بخواند و 3ـ کسي است که از درون هميان خبر ميدهد...
ولي وقتي ابوالاديان در روز پانزدهم به سامرا ميرسد ابتدا جعفر بن علي برادر امام را در خانه حضرت عسکري عليهالسلام ميبيند؛ باتوجه به سابقة شرابخواري، قماربازي و تار زدن او با خود ميگويد: «اگر اين امام است که امامت باطل خواهد بود»؛ به هر حال جعفر بن علي پيش ميرود تا بر برادرش نماز بگزارد! به هنگام گفتن تکبير، کودکي گندمگون با گيسواني مجعّد و دندانهاي پيوسته بيرون ميآيد و رداي جعفر بن علي را ميگيرد و ميگويد: «اي عمو! عقب برو که من به نمازگزاردن بر پدرم سزاوارترم».
جعفر با چهرهاي رنگ پريده و زرد، عقب ميرود و آن کودک پيش آمده و بر امام عسکري عليهالسلام نماز ميگزارد. ساير نشانهها هم در اين ميان محقق ميشود... به اين ترتيب امام زمان عليهالسلام يکبار ديگر در هنگام دفن پدر خود امام عسکري عليهالسلام ديده ميشود تا تولد او جاي هيچ شک و شبههاي براي ترديدکنندگان باقي نگذارد.