هیولاهایی که منقضی شدند
خراسان/ واقعيت يا خيال؟! هرچه که هست، باور به وجود هيولاهاي ترسناک به ويژه در حمامها و آبانبارها از گذشتههاي دور بين بعضي از افراد بوده و داستانهاي زيادي هم درباره اين موجودات مطرح شده است. موجوداتي که هيچ وقت مدرک معتبري براي اثبات وجود هيچکدامشان به دست نيامده است. با اين حال در ادبيات، فرهنگ و تاريخ ايران موجودات افسانهاي زيادي وجود دارد که قسمت بيشتر آنها مربوط به مناطق نزديک به دريا مثل شهرهاي شمالي و جنوبي کشورمان است. اين موجودات افسانهاي، معمولا باعث وحشت و ترس مردم در گذشته ميشدند البته هنوز هم پس از گذشت سالها، برخي از مردم به وجود آنها اعتقاد دارند. اين موجودات دو دستهاند: دسته اول موجودات افسانهاي ترسناکي هستند که عموم مردم ايران آنها را ميشناسند مانند بختک، زار و ... ، اما دسته دوم مخصوص اقوام و جغرافياي خاصي از سرزمين کهن ايران است که اطلاعات کمتري دربارهشان وجود دارد و همان طور که گفتيم هيچ وقت مدرک معتبري براي اثبات وجود هيچکدامشان به دست نيامده است و آن ها فقط در باور بعضي مردم بوده اند وداستانشان مردم را مي ترساند. حالا که
مي دانيم چنين موجوداتي نيستند ديگر تاريخ مصرف شان سر آمده است در ادامه نگاهي داريم به مشهورترين موجودات افسانهاي ترسناک که از گذشته تا امروز مطرح شدهاند.
کمکم کن و مرواريد بگير
نام موجود افسانهاي؟ ننه دريا
غواصان قديمي از وجود زني با بالاتنه انسان و پايينتنه به شکل ماهي در زير آب خبر ميدادند که بچه شيرخوارهاي را در آغوش داشته است. گاهي او به نزد غواصان مي آيد، از آنها ميخواهد براي فرزندش گهوارهاي تهيه کنند و به زير آب بياورند. اگر غواص چنين کند، مادر دريا(ننه دريا) چند مرواريد درشت به او خواهد داد. اگر زن يا مرد دريايي با غواصي ارتباط برقرار کنند، صيدش رونق ميگيرد. در قديم که غواصان بدون ابزار به ژرفاي دريا ميرفتند ، تحت فشار آب، کمبود هوا و ديگر مشکلات مناظري را ميديدند که امروزه اغراقآميز و باورنکردني است. همچنين باباي دريا هم داريم که هيولايي سياه است، چند تن وزن دارد، دستوپايش مانند انسان اما انگشتانش کوچک است. صورت او شبيه گاوميش اما هيکل اش چندين برابر اين حيوان است. او هنگام غروب و شبها از آب خارج ميشود و اگر کسي را در کنار آب ببيند با خود ميبرد. بعضي وقتها هم از بدنه کشتي بالا مي آيد و ملوانان را غافلگير مي کند و با خود به داخل آب ميبرد. شنيده شده که باباي دريا به شدت از تيشه و اره هراسان است و به محض ديدن آنها يا صداي برخورد دو قطعه آهن از محل دور ميشود.
صدا زدن قربانيان
نام موجود افسانهاي؟ يهچوم يهلنگ
اين موجود بسيار قوي و نيرومند است با هيکلي درشت و بي قواره، با يک چشم بزرگ در وسط پيشاني و يک پاي بسيار بزرگ. اين موجود عجيب در اعماق جنگل و جاهاي بسيار دورافتاده و ترسناک زندگي ميکند. ادعا ميکنند اين موجود قبل از حمله به قربانيهايش که معمولا تنها هستند، آنها را با نام و نشان صدا ميزند. اينکه اين هيولا نام انسانها را از کجا ميداند، معلوم نيست اما شنيدن اسم شان، ترسناکترين اتفاق براي افرادي است که زياد به جنگلها سر ميزنند!
شبيه بختک با يک نقطه ضعف
نام موجود افسانهاي؟ تپ تپو
اين موجود هم نظير همان بختک است. طبق باورهاي خرافي ميگويند او نيز هنگام خواب خود را روي شخص مي اندازد و قرباني را خفه ميکند. تپ تپو مهرههايي دارد که مانند گردنبند به گردنش مياندازد و هنگامي که قصد رفتن سراغ قرباني خود را دارد، گردنبندش را روي مشکهاي آب مي گذارد. به همين دليل اگر شخصي موقع حمله تپتپو فرياد بزند و آب بخواهد، تپ تپو او را رها و فرار ميکند! اين موجود شبيه بختک است اما يک نقطه ضعف هم دارد.
کشيدن عاشقان به قعر دريا
نام موجود افسانهاي؟ پري دريايي
پريدريايي در فرهنگ عامه، يک موجود افسانهاي آبزي است که سر و تنهاي به شکل يک زن زيبا و دمي شبيه ماهي دارد. در قصههاي بسياري، پريان دريا معمولا به پيشگويي اتفاقات آينده ميپردازند. گاهي از روي اجبار، نيروهاي فراطبيعي خود را به انسانها ميبخشند و گاهي عاشق انسانها مي شوند يا با فريفتن انسانهايي که دل در گرو عشق آنها بستهاند، آنها را به قعر دريا ميبرند و خفه ميکنند! گرچه پريان دريا در افسانهها گاهي اوقات مهربان و خوشناماند اما به طور معمول پليد تصوير شدهاند، هدايايشان بديمني ميآورد و اگر آزرده خاطر شوند موجب بهپاشدن توفان و بلاياي ديگر ميشوند به طوري که ديدن يکي از آنها در دريا، نشانه احتمال بالاي غرق شدن کشتي بوده است.
صاحب گلهاي از گاوهاي وحشي
نام موجود افسانهاي؟ سياگالش
يکي از موجودات افسانهاي ايران، «گوش» يا «گئوشورون» است. او نگهبان چهارپايان بوده و امروز به صورت يک افسانه درميان مردم تالش باقي مانده است. در اين افسانه «سياگالش»، چوپاني نيمه وحشي است که از مردم دوري ميکند و گلهاي از گاوهاي وحشي دارد. ميگويند او حافظ همه حيوانات جنگل است و خانهاش پناهگاه آنهاست. در قلمرو او، کسي اجازه شکار يا آزار رساندن به حيوانات را ندارد و کساني که اين مسئله را ناديده بگيرند به سختي مجازات ميشوند و بايد براي نجات جان شان با گلهاي از گاوهاي وحشي بجنگند. برخي از جنگلنشينان مدعي هستند سياگالش ميتواند به شکل گاوي با چشمان درشت، سمهاي تيز و شاخهاي بلند رو به رويتان قرار بگيرد.
متهم اصلي سوراخ شدن کشتيها!
نام موجود افسانهاي؟ بوسلامه
طبق باورهاي قديمي، اين موجود در شمايلي مردانه به تصوير کشيده شده است. او کودکان را در ساحل ميگيرد و با خود به دريا ميبرد. گاهي هم در شب به بالاي کشتي مي آيد و خود را به دريا مياندازد. مي گويند در گذشته، ملوانان نگهبان به گمان اينکه دوستشان به دريا افتاده، خود را به دنبال او به آب مي انداختند و غرق ميشدند. پاي اين جانور مانند ديلم تيز است و هنگام بروز توفان پيدايش ميشود. بنابراين او يکي از اصليترين متهمهاي سوراخ شدن کشتيها در گذشته محسوب مي شده است.
دزدي از مسافران در جاده
نام موجود افسانهاي؟ ونگزن
يکي از موجودات افسانهاي که در ميان مردم قديم شناخته شده و نه تنها براي مردم بومي بلکه براي برخي از مسافران و افرادي که در جنگل مشغول طبيعتگردي بودند، دردسرساز شده، همين «ونگزن» است. موجود نامرئي و خيالي که در جنگل و سر جاده مينشيند و افراد تنها را به دام مي اندازد و از آنها دزدي ميکند. برخي باور دارند که «ونگ زن» فقط به دنبال دزديدن نوزادان است.
عاشق ترساندن مردم
نام موجود افسانهاي؟ غولک
غولک در قيافه اصلي، حيواني است که دم خاردار دارد و از خصيصههاي بارز آن عوض کردن چهره و اندام و صدا زدن اسم آدم است که ترس انسانها باعث خنديدنش ميشود. بعضي از قديميها باور داشتند که اگر نصفه شب کسي از خانه بيرون ميرفت، ممکن بود غولک را در هيبت يک الاغ ببيند که ميخواهد او را مورد تمسخر قرار دهد! گفته ميشود که او از هر تلاشي براي ترساندن مردم استفاده ميکرده چون عاشق اين کار بوده است و بيشتر کارهايش را شبها انجام ميداده است و به نوعي رفيق سياهي شب بوده است!
تقسيم کننده زندگي به 2 بخش!
نام موجود افسانهاي؟ گاوماهي
گاوماهي، شبهنگام براي چريدن از دريا خارج مي شود و در علفزار و چمنزار به گشتوگذار ميپردازد. براي اينکه پيرامون خود را ببيند، دو گوهر روشن و درخشان از دو سوراخ بيني خود خارج ميکند و روي علفها و گياهان مياندازد و هنگام بازگشت از مسيري که طي کرده، آن دو گوهر را با يک نفس عميق دوباره بالا ميکشد. قسمت ترسناک ماجرا اين است که گفته مي شده هر فردي او را ببيند، بعد از آن لحظه ديگر زندگي روي خوشي به او نشان نخواهد داد! به عبارت ديگر، او زندگي هر فردي که سر راهش قرار ميگرفته را به دو قسمت قبل و بعد از ديدنش تقسيم ميکرده است!
پرتکردن تفريحي سنگ به سمت انسان!
نام موجود افسانهاي؟ غلياوون
در باورهاي خرافي مردم گيلان، غولي جنگلي در جنگلهاي تالش زندگي ميکند. اين غول حدود چهارمتر قد دارد و در غارها و محلهايي که معمولا محل تردد انسانها نيست، زندگي ميکند. کار او اين است که سنگها و تپههاي بزرگ را به راحتي جابهجا ميکند و ميتواند براي خود خانههاي عجيب بسازد. اين موجود خيالي عجيب با آنکه بسيار قدرتمند است اما گفته ميشود که يکي از تفريحاتش، پرتاب سنگ به سمت انسانهاست!
بادهاي جادويي با قدرت مرموز
نام موجود افسانهاي؟ زار
در باورهاي عامه، زار را ارواح سرگردان و جنهايي مزاحم و کافر ميدانند که به شکل باد با تسخير بدن قرباني، بيماريهايي با نشانههاي رواني در او به وجود ميآورند. ادعا ميشود اين بادها جادويي هستند و قدرتي مرموز دارند که هيچ قدرتي توان مقاومت در برابر آنها را ندارد. بنابراين انسانها براي رهايي از دست آنها يا بايد قرباني بدهند يا تسليم شوند! شخص تسخيرشده به نام «اهل هوا» ناميده و دچار اوهام و خيالات متعدد ميشود و احساس ميکند که شخص ديگري در کالبد او وجود دارد که با او و موجودات نامرئي خارجي صحبت ميکند. شايان ذکر است که 8 مهر 98 پرونده اي در زندگيسلام با تيتر «نسخهاي خرافي براي درمان اهل هوا» در همين باره چاپ شده است.
دست به دلمه نزن!
نام موجود افسانهاي؟ گليم گوشها
آنها گوشهاي فيل مانند بسيار بزرگي داشتند که در موقع خواب يکي را تشک و ديگري را لحاف خود ميکردند و هنگام بيداري ميتوانستند روي يکي از آنها نشسته يا ديگري را مخفي کنند! در واقع در حالت نشسته به چيزي مانند يک دلمه يا کلم شبيه ميشدند. هنوز هم اگر کسي گوشهاي بزرگي داشته باشد به او ميگويند شبيه «گليم گوشها»ست. ميگويند که هر فردي او را در خواب يا بيداري ميديده، به بيماري لاعلاجي مبتلا ميشده است.
تلاش براي خفه کردن ماه!
نام موجود افسانهاي؟ دي زنگرو
در قديم هر وقت که پديده خسوف رخ ميداده، بعضي از مردم وحشت ميکردند و ميگفتند که يک جانور بسيار بزرگ در آسمان، ماه را گرفته و در حال خفه کردن آن است! سپس آنها به اين جمعبندي ميرسيدند که نبايد در اين شرايط دست روي دست گذاشت بلکه بايد کاري کرد تا اين جانور، ماه را رها کند. قديميهاي بوشهر، عقيده داشتند که دشمنان ماه(همان موجوداتي که به ماه نزديک شده بودند)، از فلز و صداي آن ميترسند و به همين دليل مردم در موقع خسوف، ظرف هاي فلزي را از منزل خود ميآوردند و همگي روي در ظرف هاي خود ميکوبيدند و ميخواندند: «دي زنگرو ماه ول کن / ماه چهارده رو ول کن»
دنبال فرصت براي کوليگرفتن!
نام موجود افسانهاي؟ دوال پا
اين موجود خيالي بالا تنهاي شبيه انسان دارد اما پاهايش شل و دراز و تسمه مانند است. گفته ميشود که او معمولا به شکل پيرمرد يا مردي ضعيف و زبون و بيمار سر راه مردم قرار ميگيرد و با ناله و زاري و التماس بسيار از مردم طلب کمک ميکند و از آنها ميخواهد تا او را به خانه مادر بيمارش ببرند. به محض اينکه بر کول قرباني خود سوار ميشود، او پاهاي تسمه مانندش را که 40 متر طول دارد، بيرون مي آورد، محکم دور کمر عابر مي پيچد و او را وادار به خدمت خود براي انجام کارهاي گوناگون ميکند! اگر قرباني بخواهد او را از کولش پايين بيندازد، آنقدر به کمر و پهلوي او فشار ميآورد که ميتواند آن شخص را خفه کند.
نويسنده : نسيم سهيلي | خبرنگار