طنز/ این دو عزیز کمیاب، نیمرو شوند با هم
خراسان/ از تخممرغ و روغن، عنوان بشد مکرّر
اين بار هم همان آش، با کاسهاي مدوّر
اين دو عزيز کمياب، نيمرو شوند با هم
اکنون فقط به ذهنم آن را کنم مصوّر
رفتم به چند سوپر روغن نبود اصلا
خارج شدم از آنها با خاطري مکدّر
زين پس غذاي آبپز دستور کارمان است
چاره چه باشد اکنون اينطور شد مقدّر
ديروز تخممرغي در خواب من شکستم
شکلش شبيه گوشت و عطرش چُنان مزعفر
«رندان تشنه لب را آبي نميدهد کس»
روغن که جاي خود هست، بعد از همه، موخّر...
امّيدواريم اين دو روزي شوند سرشار
چشمانمان بگردد بر رويشان منوّر!
شيما اثني عشري