حکایت/ مثل مداد باش
آخرین خبر/ حکیمی مشغـول نوشتن با مـداد بود. کودکی از او پرسید: چه مینویسی؟ حکیم لبخنـدی زد و گفت: مهم تر از نوشتـه هایم ، مـدادی است کـه با آن مینویسم، وقتی بزرگ شدی مـثل این مـداد شو! پسر تعجب کرد! چون چیز خاصی در مداد ندید!
حکیـم گفت: پنج خصلت در این مداد هست. سعی کن آنها را بدست آوری
اول: می تـوانی کارهـای بـزرگی کنی، اما فـراموش نکنی دستی وجود دارد که حرکت تو را هدایت میکند و آن دسـت خـداست!
دوم: گاهی بـاید از مداد تـراش استفاده کنی ، این باعث رنج مداد میشود، ولی نوک آن را تیز می کند. پس بدان رنجی که می بری از تو انسان بهتری می سازد!
سـوم: مداد همیشه اجازه میدهد که برای پاک کـردن و تصحیح اشتباه از پاکن استفـاده کنیم، پس بـدان که تصحیح یک کار خطا، اشتباه نیست!
چهارم: چـوب مداد در نـوشتن مـهم نیست، مهم مغز مداد است که درون این چوب است ، پس همیشه مراقب درونت باش که چـه از آن بیرون می آید!
پنجم: این که مداد همیشه از خـود اثـری باقی می گـذارد، پس بدان هر کاری در زنـدگی ات می کنی، ردی از آن بجا میماند، پس در انتخاب اعمال و رفتارت دقت کن!