خودکشی سرباز اردبیلی در آخرین روزهای خدمت
برترین ها/ خودکشی سربازان در اقصی نقاط جهان نه یک قصه بلکه حقیقتی تلخ است. آخرین موردش هم اوایل آذرماه امسال رخ داد. سامان، پسری که هنوز ۲۰ سالش تمام نشده بود، طبق «برخی روایتها» دست به خودکشی زد.
روزنامه شرق نوشت: خودکشی سربازان در اقصی نقاط جهان نه یک قصه بلکه حقیقتی تلخ است. آخرین موردش هم اوایل آذرماه امسال رخ داد. سامان، پسری که هنوز ۲۰ سالش تمام نشده بود، طبق «برخی روایتها» دست به خودکشی زد.
عدالت دشتی، پدر سامان است. روزهای سختی را میگذراند و از اردبیل به تهران آمده تا ماجرا را پیگیری کند. میگوید که بهتازگی برای پسرش شغلی دستوپا کرده بود و قرار نبود اینطور شود: «پسر من ۲۰ سال بیشتر نداشت. دامادم که در تهران زندگی میکند، برایش بهتازگی شغلی دستوپا کرده بود. خیلی خوشحال بود. هیجان داشت و هر بار که از پادگان تماس میگرفت، میگفت سر کار که بروم، با اولین درآمدم برای تو ماشین میخرم. میخواست مادرش را راهی سفر مشهد کند؛ اما نشد. عمر جوانم قد نداد. قرار نبود اینطوری شود. ما قرارهای دیگری با هم گذاشته بودیم».
او ماجرا را اینطور تعریف میکند: «سامان باید ۳۰ آبان خدمتش به پایان میرسید؛ اما وقتی برای تسویه رفت، به او گفتند که باید چند روز بیشتر بمانی و هنوز کسری خدمت داری. به ما گفتند همین حرف باعث شد خودش را بکشد. آخر پسرم خسته شده بود؛ اما من نمیدانم واقعا چه اتفاقی رخ داده است. نمیدانم چه بلایی به سرش آمده است. میخواهم شکایت کنم. باید بفهمم پسر جوانم چگونه پرپر شد.
به جز سامان دو پسر دیگر هم در خانه دارم. یکی از آنها بیماری تالاسمی دارد و من و مادرش از او نگهداری میکنیم و دیگری هم کارگر است. دخترم هم ازدواج کرده و در تهران زندگی میکند. سامان امید ما بود. حالا امیدم را به خاک سپردم».
همخدمتیهای سامان چه میگویند؟
اما این همه داستان نیست. همخدمتیهای سامان سخت، با ترس و نگرانی روایتهای دیگری از ماجرا را در اختیار «شرق» قرار میدهند. یکی از آنها از روزی میگوید که سامان برای گرفتن امضای ترخیص مراجعه کرده بود: «سامان به خاطر سابقه حضور پدرش در جنگ شامل کسری خدمت حدودا چهارماهه میشد. روزی که برای ترخیص رفته بود، به او میگویند که مدتزمان سربازیاش به پایان نرسیده است و باید ادامه دهد؛ اما سرباز که در آن شرایط اصلا سلاحی در دست ندارد که بخواهد خودکشی کند». یکی از سربازهای دیگر که سامان را میشناخته هم ماجرا را اینطور تعریف میکند: «بعضی از بچهها میگویند صدای شلیک بیرون از محیط آمده است؛ اما یکسری دیگر از بچهها صدا را از داخل شنیدهاند. یکی میگوید با کلاشنیکف نگهبان دمِ در دست به خودکشی زده و یکی دیگر میگوید سامان با یک افسر درگیر شد و آن افسر را خلع سلاح کرده و با سلاح کمری او دست به این کار زده؛ اما همهچیز پیچیده است. ما واقعا نمیدانیم که چه اتفاقی افتاده است. درحالیکه فقط با بررسی گلوله میتوان تا اندازهای متوجه ماجرا شد».
فاز بعدی اخبار منفی از سربازیها
با وجود اخباری که هر چندوقت یک بار از خودکشی سربازان در رسانهها اعلام میشود؛ ولی هیچگونه آمار رسمیای دراینباره وجود ندارد. این موضوعی است که وحید اشتری، فعال اجتماعی که مشخصا در حوزه مقابله با سربازی اجباری فعالیت دارد، به «شرق» میگوید: «سؤال اینجاست که چرا درباره همه آسیبهای اجتماعی مثل طلاق و اعتیاد و... در جامعه حرف زده میشود و آمارهای مرتبط با آن اعلام میشود و مقامات هم به طور رسمی دراینباره اظهارنظر میکنند؛ اما وقتی حرف از خودکشی سربازان به میان میآید، همهچیز محرمانه میشود؟
معضلات و مشکلات نیمی از جوانان کشور که به اسم سرباز شناخته میشوند، اعم از افسردگی، خودکشی، آشنایی با مواد مخدر و... چرا هیچوقت نظر جامعهشناسان و روانشناسان را جلب نکرده و حتی بهعنوان یک دغدغه ساده هم مورد مطالبه قرار نگرفته است و اصلا طرح نمیشود.
جایی که لازم است روانکاوان و جامعهشناسان پای کار سؤال بیایند و پدیده مهمی را آسیبشناسی کنند که ریشه برخی از مشکلات جوانان کشور در سالهای بعدی زندگی است، چرا سیاست سکوت و بیاعتنایی انتخاب میشود؟
حالا آخرین خودکشی هم که درباره سامان دشتی فرزند عدالت رخ داد، وجه نمادین عجیبی دارد. فرزند عدالت وسط تهران در خود پادگان نظام وظیفه خودکشی کرد و صدای تیرش را مردم حوالی میدان نزدیک پادگان شنیدند، ولی هیچ پرسشی از چندوچون ماجرا نمیشود.
حتی بعد از چند روز هیچ روایت شفافی از ماجرا وجود ندارد. تمامی مراکز مجهز به دوربینهای مداربسته هستند و باید گزارش شفافی از این واقعه به مردم داده شود تا بتوان کل پدیده را ریشهیابی کرد؛ اما همیشه دمدستترین سیاست مقامات سکوت است.