ارزانی مصنوعی دلار با اقتصاد ایران چه میکند؟
خبرآنلاين/ نرخ ارز که قبل از انقلاب اسلامي وابسته به دلار امريکا بود،بعد از انقلاب شناور شد، ولي دولت به علت شرايط انقلاب و سپس پيش آمدن مسئله جنگ ، قيمت ارز را ثابت اعلام ميکرد .
اين در حالي بود که بازار قيمت هاي بسيار بالاتري را براي خريد و فروش اعمال مي نمود. بعد از روي کار آمدن دولت اقاي رفسنجاني شرايط اندکي تغيير کرد و ايشان با دادن شعار اقتصاد آزاد و برشمردن مفاسد و مضار اقتصاد دولتي، در مصاحبهها و خطبههاي نماز جمعه، قيمت ارز را و پيرو آن حتي خروج ارز از کشور را به هر مقدار آزاد اعلام کرد.
در اين زمان بانک مرکزي گاه گاهي با فرستادن عوامل خود به بازار و تحت عنوان مبارزه با گراني در بازار دخالت مي نمود. شايد همکاراني که هم سن و سال من هستند به خاطر داشته باشند، آقائي بنام نجفي را .... مرحله بعد پشيمان شدن آقاي رفسنجاني از سياست بازار آزاد در خردادماه سال ۱۳۷۳ بود.
در آن زمان ايشان با سياست تثبيت نرخ ارز و ممنوعيت معامله ارز توسط مردم و احياي مجدد سازمان تعزيرات و دستور قلع وقمع صرافان به ميدان آمد و درست ۱۸۰ درجه از سياستهاي اعلامي قبلي عقب نشيني کرد، و تندترين شعار ها را عليه بازار آزاد مطرح کرد، و البته اعضاي دولت ايشان هم که موسوم به کارگزاران بودند ، در هر دو مرحله در تبليغ مواضع متناقض ايشان با او همراه بودند ، و البته به جز يک نفر که مردانه و جوانمردانه بعد از تغيير موضع آقاي رفسنجاني از دولت ايشان استعفا داد و کناره گيري نمود ، که انشاالله هر کجا هست ، خدايش به سلامت دارد.او مسعود روغني زنجاني بود، به هر حال آقاي رفسنجاني در موضع گيري جديد خود سنگ تمام گذاشت .
يادم هست يک نوبت در نماز جمعه دلار فروشي را با ترياک فروشي مساوي دانسته و صرافان را نصيحت نمودند به يافتن شغلي آبرو مند ! اين زمان نيز بگذشت . دوران اقاي خاتمي رسيد بار ديگر خريد و فروش ارز آزاد شد و قيمت آن هم که در بازار آزاد تا ۹۵۰ تومان در تابستان ۱۳۷۸ رسيده بود با سياستهاي تک نرخي شدن ارز و با شيب ملايم رو به افول نهاد.
بعد از اينکه به حدود ۸۰۰ تومان رسيد بار ديگر ولي با شيبي کم شروع به افزايش نمود. و اين سياست تا شهريور ماه سال ۱۳۸۹ ادامه داشت تا اين که قيمت دلار به حدود يک هزار تومان رسيد، ولي نرخ متوسط تورم طي اين حدود ده سال حداقل ۲۰ در صد بوده که اگر با دلار ۹۵۰ تومان محاسبه کنيم قيمت دلار در آن زمان مي بايست حدود ۴۰۰۰ تومان را نشان مي داد.
حال اگر مبنا را ۸۰۰ تومان در سال ۱۳۸۰ در نظر بگيريم و نرخ تورم را هم متوسط ۲۰ درصد که تقريبا مساوي نرخ سود بانکي بود، باز هم نرخ دلار بايد چيزي درحدود ۳۰۰۰ تومان ميبود. پس نرخ هزار توماني در آن زمان نشانه فشرده بودن فنر قيمت هاست و ديديم که همين مسئله باعث فرار فنر در اواخر سال ۹۱ شد ، بعد از آن هم در دولت آقاي روحاني، سعي در نگه داشتن قيمت ارز به ضرب و زور تزريق بيش از تقاضا داشتند و در حالي که متوسط نرخ تورم در چهار سال نخست دولت ايشان بيش از ۳۰ در صد بود ، نرخ ارز تا اول سال ۹۷ کمتر از ۱۵ در رشد کرد.
البته طبق انتظار اين وضعيت نمي توانست دوام آورد و ديديم که در سال هاي ۹۸ و ۹۹ چه اتفاقاتي در بازار افتاد و با در رفتن فنر قيمتها ، دلار تا ۳۴۰۰۰ تومان نيز در مهر ماه سال ۹۹ پيشروي کرد. تصور حقير اين است که بار ديگر همين اتفاق در حال رخ دادن است، و متاسفانه با سياستهاي فشار بر روي فنر قيمت، مي بايد منتظر فاجعه اي ديگر در بازار ارز باشيم. البته همه مي دانند که هر چه پول ملي قويتر باشد رفاه براي مردم بيشتر است . ولي پائين بودن نرخ ارز به تنهائي در حالي که نرخ تورم و سود بانکي بالاست و انواع کالاها هر روز گرانتر ميشود ، نه تنها باعث رفاه مردم نميشود بلکه منجر به افزايش واردات ،٬ کاهش صادرات، بسته شدن کارخانه ها و افزايش بيکاري و .... شده و مي شود.