موسیقی ایران پانزده ماه بعد از آغاز پاندمی کرونا چه روزهایی را از سر میگذراند؟
موسيقي ما/ از سوم اسفندماهِ سالِ 98 که آخرين کنسرت در ايران برگزار شد تا کنون که ويروسِ کرونا در ايران نيز بهتبعِ تمامِ جهان همچنان جولان ميدهد، موسيقي روزهاي غمانگيزي را پشتِ سر ميگذارد. در اين مدت موسيقي ايران بسياري از چهرههاي خود را به خاطر اين ويروسِ منحوس از دست داد (که بدون شک براي بسياريشان جايگزيني وجود ندارد) و از آن طرف بسياري نيز با مشکلاتِ عديدهي اقتصادي مواجه شده و ماههاست که به شکلِ عملي فعاليتي در اين حوزه ندارند.
کرونا همچنان قرباني ميگيرد
در پانزده ماه اخير، بسياري از اهالي موسيقي نيز چون ديگران قرباني اين ويروس شدهاند؛ اما زمانيکه صحبت از درگذشت هنرمندان برجستهي موسيقي ميشود، علاوه بر غمِ معمولِ فقدان، با اين مساله مواجه خواهيم شد که براي بسياري از اين هنرمندان، هيچ جايگزيني وجود ندارد. اين مساله بهخصوص در زمينهي موسيقي نواحي با شدتِ بيشتري به چشم ميخورد؛ چرا که با درگذشتِ هر کدام از چهرههاي شاخصِ اين موسيقي، بخشي از ميراثِ کهن فرهنگ ايران زمين نيز به خاک ميرود. به هر روي در موسيقي نواحي بخشهاي مختلفِ ايران، گستردگي روايات بسيار زياد است و برخلاف موسيقي رديف- دستگاهي وضعيت مشخص و تثبيت شدهاي ندارد. اين مساله زماني بيشتر به چشم ميآيد که به اين نکته توجه کنيم که در تمام اين سالها، جز فعاليتِ شخصي تعدادي از پژوهشگران، تلاش و کوشش چشمگيري براي ثبت و ضبط اين مقامها و نغمهها انجام نشده است.
سفرهي اهالي موسيقي هر روز خاليتر شد
در ايران نيز چون تمامي جهان، بخش مهمي از درآمد صنعت موسيقي جهان از برگزاري کنسرتها و جشنوارهها تأمين ميشود و لغو اين برنامهها در يک سال و نيم اخير، نه تنها زندگي خوانندگان که نوازندگان، آهنگسازان، ترانهسرايان، برگزار کنندگان، تالارهاي موسيقي را با چالشهايي جدي مواجه کرده است. اين وضعيت همچنين در مشاغلي مانند استوديوهاي ضبط و برگزارکنندگان تورهاي موسيقي نيز صادق است. به همين خاطر است که بسياري از شرکتهاي هنري، استوديوها و سايتهاي فروش بليت با مشکلات مالي بسياري مواجه شده و تا مرز ورشکستگي پيش رفتند.
طبيعي است که اين وضعيت در ايران به مراتب دشوارتر از ديگر نقاطِ جهان است؛ چراکه به دليل نبود قانونِ کپي رايت به شکلِ عملي، هنرمندان موسيقي درآمدي از فروشِ آثار صوتي خود ندارند.
سايتِ «ورلد اکاناميک فورام» مدتي قبل گزارشي منتشر کرد و ارزش سالانهي صنعت موسيقي جهان را حدودِ ۵۰ ميليارد دلار تخمين زد؛ از آن طرف پژوهشهاي مختلف نشان ميدهد که کنسرتهاي موسيقي بيش از ۵۰ درصد درآمدهاي اين حرفه را تشکيل ميدهند و از اهميتي حياتي در اين چرخه اقتصادي برخوردارند.
اگر از معدود ستارههاي اين حوزه بگذريم، عمده فعالان موسيقي از وضعيت اقتصادي و معيشتي مطلوبي برخوردار نيستند و در اين ميان هنرمندان موسيقي نواحي کار و پيشه مناسبي ندارند و به همين خاطر کوچکترين بحراني زندگي طبيعي آنها را با تلاطم و آشفتگي مواجه ميکند.
آموزشگاههاي موسيقي و خطرِ تعطيلي
شيوع ويروس کرونا و تعطيليهاي گسترده براي مقابله با اين ويروس (که البته راهي جز آن وجود نداشت)، بسياري از مشاغل و فعاليتها را با خطر تعطيلي و نابودي مواجه کرد. در اين ميان آموزشگاههايي که در زمينه فعاليتهاي فرهنگي و هنري مشغول هستند، در ماههاي گذشته بيشترين آسيب را متحمل و بسياري از آنان تعطيل شدند. مسالهي مهم در اين ميان اين است که وزارت ارشاد، هيچگاه بخشنامهاي براي تعطيلي آموزشگاههاي موسيقي ارايه نداد؛ چرا که در اين صورت، وزارتخانهي مزبور را ناگزير به انجام حمايتهايي در اين زمينه ميکرد.
آمار ميگويد تا پيش از شيوع ويروس کرونا حدود 370 آموزشگاه موسيقي در تهران فعال بودند که در حال حاضر حدود 150 آموزشگاه تعطيل شده است؛ البته در اين مدت ستاد کرونا به تعدادي از آموزشگاهها 16 ميليون تومان وام با بهرهي 12 درصد داد که تنها هزينهي يک يا دو ماه اجارهي آنان را تامين کرد و بسياري از صاحبانِ آموزشگاهها نيز از دريافتِ آن محروم شدند. ملزم شدنِ آموزشگاههاي موسيقي به پرداخت ماليات (که تا پيش از اين معمول نبود) نيز مشکلِ ديگري براي فعالانِ اين عرصه بود؛ بهخصوص آنکه ميزانِ مالياتها به صورتِ سليقهاي اعمال ميشود.
«حميدرضا نوربخش» (مديرعامل خانهي موسيقي) با تاکيد بر اين نکته که بسياري از آموزشگاهها براي پرداخت اجارهي ملکشان با مشکل مواجه شدهاند، قشرِ وسيعي را درگيرِ اين مساله ميداند: «جز صاحبانِ آموزشگاهها، بخش زيادي از جامعهي موسيقي معيشتشان از اين طريق ميگذرد و حالا با مشکلاتِ بسيار مواجه شدهاند: «بخشِ پاپ تنها بخش درآمدزاي موسيقي بود که اين درآمدزايي وابسته به اجراهاي زنده بود که هماکنون با وقفه مواجه شده است و از آن طرف در بخش کلاسيک (ايراني و غربي) و موسيقي نواحي، به آن معنا رونق اقتصادي وجود ندارد و آموزش تنها منبع درآمد اين افراد بود که با کاهشِ چشمگيري مواجه بوده و با اين حساب الان کل جامعه موسيقي درآمدزايي ندارند.»
در اين ميان برخي از روشِ آموزش آنلاين بهره بردند؛ اما برخي بر اين اعتقادند که آموزشهاي آنلاين بازدهي لازم را ندارد و هنرجويان نيز تمايلِ چنداني به اين مساله نشان ندادند.
تجربهاي که شکست خورد
از زمانِ شيوعِ ويروس کرونا، تعدادي از خوانندگان با برگزاري کنسرتهاي مجازي، به فعاليتهاي خود ادامه دادند و از طرق مختلف درآمدزايي کردند؛ براي مثال يکي از موفقترين برنامههاي هنري دوران کرونا، کنسرت مجازي گروه موسيقي «بي تي اس» بود که با هزاران تماشاگر اينترنتي در سراسر جهان، حدود ۲۰ ميليون دلار بليتفروشي داشت؛ اما اين مساله در ايران به شکلِ تقريبي شکست خورد.
تاکنون کنسرتهاي آنلاني بسياري (چه از طرف خوانندگانِ نامدار و چه مراکز دولتي) برگزار شده است؛ اما هيچکدام نتوانسته به راه حل و رويکردي تثبيت شده درآيد؛ بهخصوص آنکه بسياري از اهالي موسيقي به اين مساله اشاره داشتند که هنرمندان مانند هر قشري در جامعه نيازمند کسب درآمد هستند و در حالي که بسياري از مشاغل به فعاليتِ خود ادامه ميدهند، آنان نبايد از اين مساله محروم بمانند.
از اين مساله اگر بگذريم، نهادهايي مانند وزارت ارشاد، بنياد رودکي و همچنين شهرداري تهران، کنسرتهاي آنلايني را به صورت رايگان برگزار کردند و در اين ميان بخش خصوصي، اين برنامهها را با بليتفروشي همراه کرد.
همايون شجريان، سيروان خسروي و شهرام ناظري از جمله هنرمنداني هستند که برنامهشان، بليتفروشي شد و البته براي تمامي اين هنرمندان نيز حاشيههاي بسياري شکل گرفت؛ اما به خاطر نبود زيرساختهاي مناسب براي اين امر و همچنين کمبودِ اينترنت پرسرعت به نظر نميرسد که کنسرتِ آنلاين راهحلي موثر در شرايط کنوني باشد.
کپيرايت و داستانِ داستاني پر از آبِ چشم
در دنيا بخشِ قابلِ توجهي از درآمد هنرمندان موسيقي ترکيبي از درآمدهاي حاصل از فروش ترانه و اثر در سايتها و پلتفرمهاي ديجيتال و همچنين آلبوم فيزيکي است. اين بخش شامل درآمدهاي جانبي ديگري مانند دريافت حق معنوي يا سهم موسيقي در توليد محصولات سينمايي، تلويزيوني، و بازيهاي رايانهاي نيز مي شود. در سالهاي اخير، درآمدهاي حاصل از فروش ديجيتالي آثار موسيقي بهصورت چشمگيري افزايش يافته است و در عرض ۶ سال، از ۹ درصد به حدود ۴۷ درصد افزايش يافته است. اين اتفاق اما در ايران به خاطر نبودِ قانون کپيرايت، اين مساله ميتوانست در دورانِ کرونا، ضمنِ حفظِ پويايي جامعهي موسيقي و ارايهي آثار، کمکِ بسياري باشد؛ اما به دليلِ نبود قانون کپيرايت نتوانست دواي درد شود و بدين ترتيب بسياري از جامعهي موسيقي نتوانستند از آن بهرهمند شوند.
در ايران، هنرمندان بخش مهمي از درآمد اجراهاي زندهي خود را به توليد آثار جديد اختصاص ميدهند و اين فرآيند توليد، صدها نفر را در بخشهاي مختلف هنري و غيرهنري تغذيه ميکند. وقتي از درآمد کاسته ميشود، به طبع هزينهاي صرف توليد آثار جديد نميشود و اين چرخه اقتصادي که تمامي اجزاي آن به يکديگر متصل هستند، متوقف ميشود.
با توجه به شرايط کنوني، توليد اکثر پروژههاي هنري به تعويق افتاده است و هنرمنداني چون حامد همايون، امير عظيمي و بهنام باني، انتشار آلبومهاي جديد خود را به بعد از اين دوران موکول کردهاند.
مسابقات اينترنتي
در اين ميان برخي نهادها و ارگانها به صرافت افتادند از امکانات فضاي مجازي استفاده کرده و براي فعالان موسيقي که اين روزها خانهنشين شدهاند، برنامههايي را در نظر بگيرند که از جمله آنها رقابتهاي اينترنتي موسيقايي است که آن نيز فراگيري لازم را نداشت؛ حالا بيش از هر زمانِ ديگري به نظر ميرسد ماجراي ويروس کرونا تلنگري جدي براي هنرمندان موسيقي و نيز دولت باشد تا به فکر درآمدزايي از طرق ديگر هم باشند.