تارنوازی و آواز بیوک آقا در مستند "زخمه بر زخم"
آخرین خبر/ بیوک شکورزاده - نوازنده ی تار اهل مراغه - که مستند زخمه بر زخم شرح حال زندگی او است و اکران آن باعث شهرتش شد.تا جایی که محمدرضا شجریان طی نامه ای به تمجید از این هنرمند پرداخت.
رفتارهای غیر عادی او و در خود فرورفتگیاش باعث شده بود، او را دیوانه لقب بدهند. روایتهای زیادی در این مورد وجود دارد که روایت اول میگوید، عشق، بیوک آقا را به این روز انداخت و روایت دوم، غیب شدن سه ماهه پس از جر و بحث در جمعی دوستانه را دلیل شیدایی او میداند، بیوک آقا که در آن دوره حدودا 25 ساله بوده، بعد از آن با سر و وضعی ژولیده در شهر ظاهر و آواره ی کوچه و خیابان شد.
او نوازندگی تار را از پدر و عموهایش آموختهاست. روزی به تهران میآید تا برای ناپدر اش ساز بخرد که در آنجا اتفاقی با لطف الله مجد آشنا میشود. سالها در مراغه زندگی کردهاست و در مجالس شادی مردم تار مینواختهاست.
یکی از نزدیکان او میگوید :"دکترها میگفتند فقط بخش #موسیقی مغزش سالم مانده بود، هیچ نکتهای در مورد موسیقی از یادش نرفته بود و حتی قطعههای جدید را هم میتوانست بنوازد؛ در مورد اسامی، فقط نام افرادی را که همیشه با او بودند را به یاد داشت، اما آن تعدادی را که کمتر میدید را با هر نامی که به ذهنش میرسید، صدا می زد، مثلا کسی که کارش پخش یا ضبط نوار بود را آقای نوارچی صدا میکرد.تا قبل از پخش مستند زخمه بر زخم، همه از بیوک آقا میترسیدند و او را دلی (دیوانه) صدا میزدند، اما بعد از آن مستند، همه حرمتش را حفظ میکردند."
محمدرضا شجریان در نامه ی خود که بوسیله ی همایون شجریان به دست او میرسد ، مینوسید :"هنرمند دلسوخته و عزیز، جناب بیوک آقا شکوری مراغهای، فرهادوار در شهر و بیابان به دنبال معشوقت که انسانیت بود گشتی و کمتر یافتی. اما در گوشه تنهایی بود که به گنجینه وجود خودت رسیدی که بیهمتاست. بدان هستند هنردوستانی که گنج هنر را در ویرانسرای دلهای هنرمندانی چون تو میجویند و پیدا میکنند. بینیازی، پاکی، سادهدلی و هنر عمر به پایش سوخته تو ستودنی است و تقدیر میشود، سلامت و سرافراز باشی."
در سال ۹۱ این هنرمند با همراهی احمد آذرپیرا و در حضور همایون شجریان کنسرتی در مراغه اجرا میکند.
بیوک آقا در سال ۹۲ و در سن ۸۰ سالگی در گذشت.همایونشجریان در پیامی برای درگذشت او گفت: «امروز آن آزاد، تن و آشیان رهاکرده شهر مراغه، که دل امثال من به بودنش خوش بود و به مرامش آلوده، از همیشه رهاتر شد و رفت. بدرود بیوک بزرگ."