طرح/ خدایا برای دفاع از دینت
مکتب حاج قاسم/ من در پل عادي هم پاهايم ميلرزد، واي بر من و صراط تو که از مو نازکتر است و از شمشير بُرندهتر؛ اما يک اميدي به من نويد ميدهد که ممکن است نلرزم، ممکن است نجات پيدا کنم. من با اين پاها در حَرَمت پا گذاردهام و دورِ خانهات چرخيدهام و در حرم اوليائت در بينالحرمين حسين و عباست آنها را برهنه دواندم و اين پاها را در سنگرهاي طولاني، خميده جمع کردم و در دفاع از دينت دويدم، جهيدم، خزيدم، گريستم، خنديدم و خنداندم و گريستم و گرياندم؛ افتادم و بلند شدم. اميد دارم آن جهيدنها و خزيدنها و به حُرمت آن حريمها، آنها را ببخشي. بخشي از وصيتنامه حاج قاسم