تسنيم/ محمد رجوي پسر مسعود رجوي افشاگري بيسابقهاي درباره اقدامات و شکنجههاي سازمان منافقين را در يک فايل صوتي، منتشر کرد.
محمد (مصطفي) رجوي پسر مسعود رجوي اخيراً در يک فايل صوتي، افشاگري بيسابقهاي عليه سازمان منافقين انجام داده و از شکنجهشدن و آزار و اذيت خودش و تعدادي از نيروهاي منتقد سازمان، توسط منافقين خبر داده است.
محمد رجوي چند سال پيش به دليل اعتراضاتي و انتقادات تندي که عليه سازمان منافقين بيان ميکرد، توسط نيروهاي اين سازمان بازداشت و به مکاني نامعلوم برده ميشود و پس از بازجويي و شکنجه، مدتي بعد از زندان آزاد شده و به خانهاي امن در اردوگاه اشرف منتقل ميشود تا تحت الحفظ بماند و سازمان بتواند در مدتي مشخص براي وضعيت او، تعيين تکليف کند.
محمد رجوي پس از انتقال به خانهي امن سازمان منافقين، موفق ميشود که در يک فايل صوتي، بهصورت مخفيانه وضعيت خود را ضبط کرده و فايل را براي يکي از دوستانش در سازمان که او هم منتقد رفتارهاي سازمان بوده، ارسال کند. محمد رجوي به وي اعلام کرده بود که "اينها قصد دارند مرا از بين ببرند، در صورتي که خبري از من نيافتي و مطئن شدي که مرا کشتهاند، اين فايل را منتشر کن".
حالا بعد از چند سال، فرد مورد اعتماد پسر مسعود رجوي، به دليل عدم اطلاع از وضعيت دوست صميمياش، فايل صوتي افشاگري وي عليه سازمان منافقين را منتشر کرده است.
وي در اين فايل صوتي که چندسال پيش و قبل از اينکه سازمان منافقين اردوگاه اشرف را ترک کند، ضبط شده است، از سه روز حبس و شکنجه خود خبر ميدهد و ميگويد: بر اثر اين شکنجه و حبس رواني شدهام.
وي در اين افشاگري ميگويد: "رهبران مجاهدين براي سفيدسازي جرائمي که در حق من مرتکب شدند، من را وادار به نوشتن اعترافات دروغين عليه خويش نمودهاند."
محمد رجوي؛ تنها بازماندهي عمليات بزرگ "ضربه زعفرانيه"
روز ۱۹ بهمن ماه سال ۱۳۶۰، وقتي خانه تيمي موسي خياباني يا همان مرکز فرماندهي ترورهاي منافقين در تهران ضربه خورد، خياباني که نفر دوم سازمان منافقين بود، بههمراه اشرف ربيعي همسر مسعود رجوي و حدود ۲۰ نفر ديگر از نيروهاي ردههاي بالاي سازمان در جريان درگيري با نيروهاي امنيتي سپاه پاسداران کشته شدند.
آن عمليات يک بازمانده هم داشت و آن هم کودکي بود که در تصوير بالا در آغوش شهيد لاجوردي است. «مصطفي رجوي» فرزند مسعود رجوي سرکرده منافقين تنها بازمانده اين عمليات بود که با فداکاري يک پاسدار نجات يافت. شهيد لاجوردي دادستان وقت تهران، در حالي که مصطفي رجوي را در آغوش داشت، در مقابل دوربين صداوسيما به توضيح عمليات پرداخت و خطاب به پدربزرگ کودک (پدر مسعود رجوي)، گفت که براي تحويل گرفتن کودک ميتواند به دادستاني مراجعه کند.
مصطفي رجوي به پدربزرگش در مشهد تحويل داده شد و منافقين به دستور مسعود رجوي بعد از چند سال او را بهصورت پنهاني از کشور خارج کرده و به فرانسه منتقل کردند. مصطفي بعد از ورود به فرانسه در تشکيلات منافقين به نام "محمد رجوي" شناخته ميشد. وي در همانجا تا مدتي تحصيل کرد تا اينکه با دستور پدرش به پادگان اشرف در عراق منتقل شد.
بعد از شکست سنگين منافقين در عمليات مرصاد و در زمان جنگ کويت، رجوي به بهانه خطر جنگ براي کودکان، آنها را از خانوادهها جدا کرد و به اروپا برد و در پانسيونهاي متعلق به سازمان نگهداري کرد. سالها بعد زماني که پادگان اشرف با بحران نيرو مواجه بود، اين بچهها را که عموماً در دوره پايان نوجواني بودند به اشرف بازگرداند. در اين بين، محمد را هم که هيچگاه دلش نميخواست به پادگان اشرف در بيابانهاي عراق برود، همراه آنها به اشرف برد.
حضور محمد (مصطفي) رجوي در پادگان اشرف يک استفاده بزرگ براي مسعود رجوي داشت و ميخواست بگويد من استثنايي قائل نيستم و پسر خودم را هم به پادگان اشرف آوردم. محمد با ورود به پادگان اشرف آنچنان ناراضي بود که از همان روزهاي اول سر ناسازگاري گذاشت و سرکردگان ردهبالاي سازمان نيز براي پنهان کردن نارضايتي وي از مناسبات فرقهاي درون منافقين و اختلاف با پدرش او را در خانهاي جدا در پادگان اشرف جاي داده بودند و انواع و اقسام امکانات را با اين هدف که وي را راضي نگهدارند، در اختيارش گذاشتند.
فرزند رجوي که از بريدهگان سازمان به حساب ميآيد، يک بار با همراهي چند تن از دوستان هم سن و سال خودش همراه با يک خودروي سنگين نظامي شبانه به سيمخاردارهاي اطراف پادگان اشرف زد و در حالي که سعي داشت از سقف کاميون به آنسوي سيمهاي خاردار بپرد، توسط يکي از محافظين دستگير شد. نفرات همراه محمد همگي به انفرادي منتقل شدند و بهشدت تحتفشار کتک و شکنجه قرار گرفتند اما وي صرفاً به محل اقامت خودش منتقل و آنجا محبوس ماند.
بعد از سقوط صدام و ورود آمريکاييها به عراق، آمريکاييها به سراغ اشرف و ساکنان آن نيز آمدند تا هم از وضعيت پادگان اشرف و همظرفيت ساکنان آن براي بهکارگيري در عراق مطلع شوند اما به گفته اعضاي جداشده سازمان، مترجم فارسي آمريکاييها چند بار خواهان صحبت نظاميان آمريکايي با پسر مسعود رجوي شد اما با مخالفت شديد سرکردگان سازمان روبهرو ميشد.
بعد از خروج منافقين از کمپ اشرف، محمد رجوي با منافقين به ليبرتي منتقل شد و در مراحل انتقال به کشور آلباني، از عراق خارج شد و به نروژ فرستاده شد. محمد در نروژ از يکسو ديگر يک نوجوان نبود که با فشار و محدودسازي سرکردگان سازمان امکان صحبت کردن عليه تشکيلات منافقين را نداشته باشد. از سوي ديگر نيز ترس از تصميم سازمان به حذف او که البته براي منافقين مسئله دور از ذهني نيست و محمد نيز به دليل زندگي در اشرف با اين مسئله آشنايي کامل دارد، باعث شد تا فقط چند بار آنهم بهصورت مختصر به انتقاد از سازمان بپردازد.
انتقادات او، واکنش سازمان را به اين صورت دربرداشت که شرايط راحتتري را براي زندگي او در نروژ فراهم کنند. از حقوق چند هزار دلاري ماهانه تا خرج بالاي تحصيلش دريکي از دانشگاههاي معتبر نروژ از جمله امکاناتي بود که سازمان براي ساکت کردن پسر رجوي پرداخت ميکرد اما اينها موجب نشد تا به انتقاداتش نسبت به سازمان و شکنجه نيروهاي آن دست بردارد.
بازار