جدال تمام عیار دو سخنگو؛ ربیعی به مصاف کدخدایی رفت
ايران/ علي ربيعي سخنگوي دولت در روزنامه ايران نوشت:در ميانه سوگواري مردم، رهبري و دولت در غم از دست دادن سردار شهيد و شهداي تشييع و پرواز جانگداز ، رئيس جمهوري نيز همگان را بههمدلي، مدارا و وحدت ملي فراخواند. صدايي که انتخابات آزاد و رقابتي را راه بيبديل ترميم سرمايه اجتماعي ميداند. جان کلام وي همان پژواک مردم بود؛ زيرا همواره انتخابات در مقاطع مختلف به مثابه يک ترميم بزرگ اجتماعي عمل کرده و آيندهاي در پيشروي جامعه گشوده است. در پاسخ به بيان رئيس جمهوري، در کمال تأسف و شگفتي، سخنگوي شوراي نگهبان از جايگاهي ناهمتراز با عاليترين مقام انتخابي با رأي مستقيم و پاسدار قانون اساسي، رئيس جمهوري را به اقدام (پروژه) ضد ملي متهم کرد و او نيز تيري ديگر به پيکر وحدت ملي و آداب جمهوري نشاند. دولتها ميآيند و ميروند آنچه مهم است حفاظت و حفظ کرامت نهاد دولت است. دولت، يادگار نهضت مشروطه و مردمسالاري نيز يادگار انقلاب ماست. توهين به رئيس جمهوري منتخب از سوي سخنگوي حافظ قانون اساسي، جز اهانت به جانفشانيهاي تاريخي ملت بزرگ ايران در اين راه طولاني نيست. در حالي که سخنگوي شوراي نگهبان بايد در شأن اکثريت بزرگان اين شورا و پاسداران قانون اساسي باشد؛ نه مانند سخنران اقليتي خاص. در عين حال اين رويکرد با همه تلخي خود پنجرهاي ميگشايد به سوي معنايي که سخنگوي محترم شوراي نگهبان از «نظارت» آن هم در شکل استصوابي خود در نظر دارد. وقتي رئيس جمهوري يک مملکت اين چنين در معرض «نظارت» سخنگوي شوراي نگهبان قرار ميگيرد ما ميتوانيم ديد روشني از نحوه نظارت استصوابي بر ديگر کانديداهاي نمايندگي مجلس به دست آوريم. برخي زبان شناسان به ما ميآموزند که چندان از معناي واژگان نپرسيد، به جاي آن به نحوه «کاربرد» آن در دل يک عمل معين تأمل کنيد. شهيد مطهري مثال جذابي ميآورد از مفهوم کلمه «فطرت» و ميگويد معناي اين واژه وقتي بر ابن عباس آشکار شد که دو نفر اعرابي درباره يک چاه آب با يکديگراختلاف داشتند. يکي از آنها گفت «انا فطرتها». ميخواست بگويد چاه مال من است من آن را شکافتم، حفر کردم و پديد آوردم. يعني يک جور خلقت صددرصد ابتدايي که پديد آمدنش خاصيت طلوع دارد. (مطهري، ج ۳، ص ۴۸۵) براي فهم واژه «نظارت» هم بايد به تاريخ کاربرد و کاربست آن در جريان عمل توجه کرد. وقتي ناظرين انتخابات مجلس اول در اسفند ۵۸، هيچ يک از احزاب و جريانهاي سياسي جامعه را در معرض حذف قرار ندادند چه مفهومي از «نظارت» را در ذهن داشتند؟ در آن روزها مرکب قانون اساسي هنوز خشک نشده بود و هنوز پدران قانون اساسي در ميان ما بودند. بنابراين طبيعي است که فکر کنيم آن ناظرين چنانچه در قانون اساسي نيز منعکس شده حق نظارت وحاکميت بدون قيد و شرط را از آن خود ملت ميدانستند. ميتوان گفت که امر نظارت در مجلس اول مفهوم دخالت و قضاوت نداشت. مخدوش کردن مرزهاي نظارت با دخالت و قضاوت موجب بروز مشکلات عديدهاي ميشود که شاهد آن هستيم. شاتوبريان ميگفت «هيچ بعيد نيست يک صبح آفتابي و زيبا از خواب بيدار شويم وببينيم کل منشور قانون اساسي فرانسه قرباني اصل ۱۴ شده». با اين تعبير از شاتوبريان بايد نگران تعريفي از نظارت توسط نهاد ناظر بود که اظهارات رئيس جمهوري را اقدامي ضد ملي ميخواند. وقتي برخي از موضع نظارت استصوابي، رئيس جمهوري منتخب ملت را متهم به مشارکت در «پروژه ضد ملي» ميکنند ديگر با يک نظارت ساده و قانون اساسي بنياد مواجه نيستيم. با نوعي از نظارت ترکيبي و ترکيببندي شده با قضاوت مواجه هستيم که ريشه در قانون اساسي ندارد. بهنظر من آشتي و وحدت ملي مسير ناگزيري است که بايد در پس اين اتفاقات تلخ طي کنيم. اين امر نه در حد شعار بلکه بايد در عمل جان بخشي و ديده شود. انتخاباتي که در آن همگان احساس مشارکت نمايند. تنوعهاي مختلف، اديان، مذاهب و گروهها و نهادهاي اجتماعي و جريانات بزرگ و کوچک سلايق خود را در آن ببينند. به تعبيري همه تشييعکنندگان پيکر پاک سردار شهيد سليماني که در آن گويي نمونهاي از ايران بزرگ مشارکت داشتند، در اين انتخاب بايد ديده شوند. معترضين آبان ماه بايد نمايندگان خود را در اين جمع ببينند. آنان که با هيجان اعتراضي به خيابان آمدند – نه برهم زنندگان نظم عمومي –همه بايد احساس کنند که سبد پر تنوعي از انتخاب براي ريختن رأي در صندوقها پيش روي آنهاست. اين تنوع و گوناگوني ملي نميتواند در خانه ملت منعکس نشود، برعکس، مجلس همچنان که معمار جمهوري اسلامي ميگفت عصاره ملت است و همين پيوند ميان ملت-مجلس است که نحوه نگاه ما بههويت ملي را به نمايش ميگذارد. ما اين تفاوت ميان دو نوع نگرش به هويت ملي را در نحوه بازنمايي واژه «ملت» توسط سخنگوي محترم شوراي نگهبان ديديم: همچنان که براي فهم معناي واژه «نظارت» نميتوان به لغت نامهها بسنده کرد، براي جستوجوي معناي «ملت» نيز بايد در نحوه کاربست اين واژه در مقام عمل مداقه کرد. ملت در جمهوري اسلامي و در ايرانيتي که قانون اساسي به ما ميآموزد يک پديده ترکيبي و چند وجهي و چندين زباني و چندين فرهنگي است که در نهادهاي گوناگون مردمسالاري خودش را نمايندگي ميکند. اما درک تنگ نظرانه از مفهوم هويت ملي آن «چند» و «چندين» را به «يک» هويت تجسد يافته در يک جناح و جريان خاص کاهش ميدهد.