ادعای «شرق» از ارتباط جن گیرها با برخی مسئولین
شرق/ روزنامه شرق در شماره امروز خود نوشت: به نظر ميرسد که فقط سيدصادق و عباس غفاري نبودند که به جنگيران دولت احمدينژاد معروف شدند. افراد ديگري هم هستند که حالا احمد توکلي جرئت کرده و به آنها اشاره کرده است. او نوشته که غسال آيتالله مصباحيزدي فردي به نام مطلبيکاشاني يک ابربدهکار بانکي و رمال و جنگير است که با علما هم رابطه دارد!
به نظر ميرسد که در جامعه قشري به رمالي اعتقاد دارند و برخلاف تصور فقط هم در بين عوام جامعه نيستند. اگر افشاگريهاي توکلي را قرين به صحت ارزيابي کنيم، بايد گفت رمالي بين خواص هم طرفدار دارد و حتي کتابهايي هم در اين زمينه منتشر شده است ازجمله «آسترولوژي يا نجوم احکامي، حقيقت يا خرافات» نوشته مهندس فرزاد مشکات. اين کتاب سال 72 چاپ شده و گويا ناياب است، اما در اينترنت قيمتش 40 هزار تومان اعلام شده که ميتوان با يک تماس واتساپي آن را سفارش داد!
کتاب ديگري که وجود دارد «اصول رمل و اسطرلاب»، تهيه و تنظيم حسين نميني است. سايت خبرآنلاين سال 90 به نقل از والاستريت ژورنال گزارش عجيبي درباره يک رمال اصفهاني و ملاقاتش با برخي مقامات منتشر کرد. در اين گزارش از پيرمردي به نام سيدصادق نام برده شده بود که با جنهايي در ارتباط بود که فقط خودش ميتوانست آنها را ببيند. طبق اين گزارش، او غيبگوي اعظم و چيرهدست برخي مقامات ايران بوده و گفته بود که چندين نفر از مقامات به طور مرتب با او تماس ميگيرند و دو بار رئيسجمهوري وقت، محمود احمدينژاد را حضورا ديده و اينکه از طريق اعضاي دولت با او در ارتباط است.
عليرضا زاکاني زماني در مخالفت با مشايي گفته بود: خطگيري از کساني که بههيچوجه مورد تأييد بزرگان ديني و مبتني بر اصول و عقايد مذهبي ما نيستند و رفتوآمدهاي مشکوک به خارج از کشور به دنبال مددگيري از برخي خرافات هم از مسائلي است که صلاحيت ايشان براي تصدي يک پست مياني را زير سؤال ميبرد، چه رسد به اينکه شخص دوم کابينه شود».
سايت جهاننيوز نزديک به او هم خبري منتشر کرده بود که بر اساس آن «يکي از مقامات ارشد کشور» به ارتباط با مرتاض ۴۰۰ساله هندي متهم شده و در سفرهاي متعدد به هند، براي «پيشبيني تحولات جهان و بعضا ايران» با مرتاض يادشده ديدار کرده بود. همچنين او «ديدارهايي بسيار منظم» با برخي « افراد عجيبوغريب» در ايران داشته است که گرايشهاي مشابهي با مرتاض هندي دارند.
عباس عبدي هم مدتي بعد در مطلبي نوشت: «يکي از آشنايان قديمي حدود دو سال پيش براي مطالعه مسلکهاي صوفي و دراويش به جنوب هند شهر نيسور در ايالت بنگلور رفته بود که از اين نظر خيلي مهم و مشهور است. در آنجا يکي از صوفيهاي شناختهشده به نام عبدالقادر را ملاقات ميکند و او پايان حکومت ايران را پيشگويي ميکند. او آموزگار مستقيم نظريهپرداز دولت سابق است و قطعا اين پيشگويي را به اطلاع او هم رسانده است. ظاهرا چنين برداشتي شده که اگر پرچم اپوزيسيوني به زمين افتاده! را بردارند جانشين بلافصل آن خواهند بود! البته از موعد مذکور ظاهرا گذشته است و احتمالا بداء حاصل شده! ولي واقعيت تصميمات و سياستهاي اين جريان از گذشته دور بر همين مبنا و سياق بوده و هست».
در ارديبهشت ماه سال 90، همزمان با ماجراي خانهنشيني احمدينژاد، حملات اصولگرايان به او هم شدت گرفت. در اين زمان بار ديگر ماجراي «رمالي» بحث داغ آنها شد. مرتضي نبوي گفته بود استفاده جريان انحرافي از سحر و جادو و بهرهگيري از ماوراي طبيعت «نميتواند دور از ذهن باشد» و خود اينها بعضا مدعي چنين ارتباطاتي شدند؛ يعني منکر نبودند.
حسين فدايي هم گفته بود: «به نظر ميرسد اين جريان انحرافي با توسل به يکسري مسائل شيطاني که دور از واقعيت هم نيست و طبق آيات قرآني جزء اعتقادات مسلمانان هم هست، سعي ميکنند افراد را تحت تأثير قرار دهند».
مشهورترين اظهارنظر در اين زمينه متعلق به آيتالله محمدتقي مصباحيزدي، از حاميان جدي محمود احمدينژاد در دو انتخابات 84 و 88 بود که نميتوانست حمايتهاي رئيس وقت دولت را از مشايي و نوع رابطه آنها را حلاجي کند، براي همين گفته بود: «يک وقتي به برخي از دوستان نزديکم گفتم که بيش از ۹۰ درصد معتقدم که او سحر شده است! اين وضعيت ابدا طبيعي نيست. هيچ آدم عاقلي چنين کارهايي نميکند، مگر آنکه اختيار از او سلب شده باشد... روي کارها و حرفهاي شخص جنجالآفرين حساس شديم، ديديم خيلي حرفهاي بوداري است و اصلا حرفهاي سادهاي نيست. بنده روزبهروز احساس کردم که خطر بسيار عظيمي در اين جريان نهفته و تلاش زيادي در اين راه شده است. عقلم نميرسيد که آيا هيپنوتيزم است، سحر است، ارتباط با مرتاضين است؟ بنده اينجور چيزها را بلد نيستم، ولي ميدانستم که در اين قضيه، چيزي غيرطبيعي وجود دارد... . البته اينها همه مسموعات هستند و بنده به چشم خودم نديدهام».
در نهايت محسنياژهاي سخنگوي وقت قوه قضائيه ۲۴ مرداد ۹۰ درباره دستگيري فرد جنگير گفت: «دستگاه قضائي با اتهام و جرم برخورد دارد، نه با عنوان. ممکن است جنگير از باب جنگيري خود، مرتکب جرم شود، ولي ما به اتهام جرمي که مرتکب شده، با او برخورد ميکنيم. دو نفر از کساني که معروف شدهاند به جنگير، در شرف رسيدگي پرونده در دادگاه هستند. قرار مجرميت صادر شده و کيفرخواست در شرف صدور است و به دادگاه خواهد رفت». بعد اعلام شد که فردي به نام عباس غفاري متعلق به حلقه احمدينژاد دستگير شده که به ارتباط با برخي از اعضاي جريان موسوم به انحرافي اعتراف کرده و گفته که در برخي از مناسبات سياسي از توان شيطاني و غيرشرعي اين افراد استفاده کرده است. جوانآنلاين دربارهاش نوشته بود که گفته ميشود او به رياضتهاي عجيب غيرشرعي دست زده است. البته اژهاي از دو نفر نام برد که اما فقط نام يک نفر بر سر زبانها افتاد.
در همه موارد اما احمدينژاد و نزديکانش ارتباطشان را با چنين افرادي تکذيب کردند. احمدينژاد گفته بود: «دولت را به ارتباط با رمالها متهم کردند، آخرش معلوم شد رمالها با همه ارتباط دارند الا دولت! ... اگر قرار بود کار ما با رمال و جنگير باشد که نياز نبود شهر به شهر برويم و جان بکنيم. به همان رمالها و اجنه ميگفتيم که يک کاري بکنند! در ضمن اگر اين رمال و جنگيرها کاري از دستشان بر ميآمد که ميتوانستند جلوي دستگيري خودشان را بگيرند. خوب پس کجاست؟ اينهمه گرفتيد، رمال و جادوگر و گفتيد با دولت ارتباط دارند؛ خوب کجا هستند؟ چطور شد و صدايش يکباره خوابيد؟».