پاسخ عارف به انتقادات: کجا سکوت کرده ام؟
جماران/ محمدرضا عارف رئيس فراکسيون اميد مجلس دهم در پاسخ به اينکه آقاي دکتر عارف چرا نسبت به مسائل مهمي که تاکنون در کشور مطرح بوده، ساکت است؟ گفت: کجا سکوت کرده ام؟ کجا که اتفاقي در کشور رخ داده و من سکوت کرده ام؟ به عنوان مثال، در بحث مربوط به دانشجويان ستاره دار، بازداشت هايي که گاها در مراسم هايي نظير ۱۶ آذر رخ داده است. يک مورد بگويند که اتفاقي افتاده و من سکوت کرده ام.
با نزديک شدن به انتخابات، اشخاص بيشتري پا به عرصه کانديداتوري مي گذارند و وعده هاي مختلفي سرمي دهند. شايد گفت و گو با کساني که تا اين لحظه براي کانديداتوري اعلام آمادگي کرده اند بتواند پاسخگوي دست کم بخشي از پرسش هايي باشد که افکار عمومي نسبت به آنها مطرح مي کنند.
در اين ميان، پايگاه خبري جماران به سراغ محمدرضا عارف يکي از داوطلبان کانديداتوري در انتخابات آتي رفته و نظر او را درباره برخي مسائل جاري کشور جويا شده است. پرسش هايي که پاسخ به آنها، نگاه عارف به مسائل گوناگون را نشان مي دهد.
متن کامل اين گفت و گو را در ادامه بخوانيد:
در ماه هاي منتهي به انتخابات قرار داريم. انتخاباتي که به زعم تحليل اغلب کارشناسان يکي از مهم ترين انتخابات هاي تاريخ جمهوري اسلامي است. از آنجا که شما در انتخابات سال ۹۲ به عنوان يکي از کانديداها در عرصه حضور داشتيد، آيا امسال نيز قصد کانديداتوري داريد؟
سال جديد را خدمت شما و تمامي همکارانتان در سايت جماران تبريک مي گويم و انشاءالله که سال جديد، سال خوبي براي همه مردم کشورمان باشد. شرايط کشور شرايط خاصي است. به اين دليل که هم سال آخر کار دولت فعلي است هم سال تشکيل دولت جديد در شرايط کرونايي.
پاسخ به اين سوال شما چندان برايم ساده نيست. من به عنوان خدمتگزار مردم و يک انقلابي که خود را همراه و وابسته به انقلاب مي دانم چه پيش از انقلاب که رهبري امام و پيروي از ايشان جزو افتخارات ما بود و ايشان درواقع هم مرجع تقليد ما بودند هم رهبر سياسي و اعتقادي ما.
بنابراين پيش فرض ما و بسياري از نخبگان کشور خدمت گزاري است. اميدوارم شعاري که معمولا مي دهيم مبني بر اينکه جايگاه برايمان مهم نيست و مهم خدمت است محقق شود. دست کم من همواره سعي کرده ام که در اين مسير حرکت کرده و به مردم و نظام خدمت کنم.
مردمي که ظرفيت خودشان را در طول دهه هاي گذشته نشان داده اند. لذا ما بايد مديون مردم و خدمتگزار آنها باشيم. با اين رويکرد همواره مسئوليت پذيري براي من فرض اصلي بود.. اگر پيشنهادي مي شده و احساس مي کردم که مي توانم انجام وظيفه کنم هيچ گاه پاسخ منفي نمي دادم. ملاحظاتي که به طور طبيعي افراد به ويژه قشر نخبه داشته اند، ندارم. همواره خدمت برايم مطرح بوده و در ادامه راه نيز همين مسير را انشالله دنبال خواهم کرد.
شرايط کشور و وضعيت معيشتي مردم خوب نيست
خدمت کردن گاهي به مثابه حضور در يک عرصه است و گاهي عدم حضور، در برخي صحنه ها اگر بخواهيد خدمت کنيد نبايد کاري انجام دهيد. اين يک واقعيت است. انتخابات رياست جمهوري همانطور که اشاره شد، انتخابات مهمي است. به ويژه به دليل شرايط کشور در ابعاد مختلف، در بُعد اقتصادي روشن است که شرايط کشور و وضعيت معيشتي مردم خوب نيست. در بخش هاي ديگر فرهنگي و اجتماعي نيز تقريبا به همين سياق است. در بخش ديپلماسي هم همين وضعيت حاکم است.
بنابراين کشور در بخش هاي مختلف با چالش هاي جدي مواجه است. آنچه که مي توانيم امروز مطرح کنيم «اميد به آينده» است. اينکه انتخاباتي خوب و پرشور برگزار شود و نخبگاني که در خودشان ظرفيت پاسخ به مطالبات مردم را مي بينند وارد عرصه شوند.
پاسخ به مطالبات مردم نبايد در سطح شعار باقي بماند
پاسخ به مطالبات مردم نبايد در سطح شعار باقي بماند. بلکه بايد در عمل محقق شود. همه شعار مي دهند ولي بايد ديد عملکرد افرادي که شعار مي دهند در گذشته چگونه بوده است؟ آيا پاسخ به مطالبات مردم ،برنامه اي که مطالبات عمومي را پاسخ دهد، دارند يا صرفا نگاهي آرماني داشته و شعار مي دهند و در گذشته عملکرد قابل دفاع و يا قابل توجهي نداشته اند.
مردم در دهه پنجم انقلاب برنامه مي خواهند. ضرورت ايجاب مي کند که نخبگان به ميدان بيايند و روند به سمتي برود که حضور حداکثري مردم را شاهد باشيم. امروز مهم تر از اينکه چه کسي رئيس جمهور شود اين است که حضور پرشور و حداکثري مردم اتفاق بيفتد و چه برنامه اي براي اداره کشور و حل مشکلات و چالش هاي عملي تر استو بهتر جواب مي دهد.
امروز مشکلاتي با بخش هايي از جهان غرب داريم. آنچه به نظرم لازم است اينکه بايد هر دو جريان اصلي درون نظام بتوانند با سازوکارهاي خاص خود به اجماع برسند و مردم بتوانند در يک فضاي رقابتي قرار گيرند و کانديداي مورد نظر خود را انتخاب کنند. اين آرزويي طبيعي است و جريان اصلاحات توانسته با تجربه اي که در دهه۹۰ نسبت به دهه۸۰ داشته در انتخابات هاي اخير به اجماع برسد.به نظرم بايد اين مسير را محکم تر و با حرکت توام با برنامه ادامه داد و کساني که خود را عرضه مي کنند بايد بر اساس شاخص هايي که به کارآمدي شان مربوط است وارد عرصه شوند تا انشاءالله کانديداي مناسبي به مردم معرفي شود.
شرايطي که امروز وجود دارد به ما تحميل شده است
به موضوع اميد اشاره فرموديد و از آنجا که اين واژه توسط اغلب شخصيت هاي اصلاح طلب به کار مي رود، با توجه به مشکلاتي که در جامعه وجود دارد و سختي هايي که مردم تحمل مي کنند تا چه اندازه مي توان به اين واژه دل بست و اميدواري مي تواند منجر به ميل به مشارکت در مردم شود؟
ببينيد «اميد» يک واژه ارزشي در فرهنگ انقلاب ماست. وقتي نهضت شروع شد با اميد به پيروزي ادامه پيدا کرد و واژه مقابلش نيز نااميدي است که اگر آن را بپذيريم يعني سکوت و بي حرکتي و تسليم در برابر شرايطي که به ما تحميل مي شود.
شرايطي که امروز وجود دارد به ما تحميل شده است. بخشي از آن به دليل ناکارآمدي ها، بخشي به دليل دعواهايي که نهادها و بخش هاي مختلف باهم دارند و بخشي هم به دليل فشارهاي خارجي و تحريم هاي ظالمانه اي است که وجود دارد.
ما نمي توانيم تسليم نااميدي شويم. بعد از اتکا به خداوند مهم ترين سرمايه ما مردم هستند. آنها واقعا سرمايه بزرگي هستند. تحمل و صبري که مردم دارند ستودني است. شرايط کشور ما از نظر جغرافيايي، منابع زيرزميني و بالاتر از همه آنها منابع انساني نشان مي دهد که ما هيچ چيز از لحاظ پاسخ به مطالبات مردم کم نداريم.
بايد همه پتانسيل ها و ظرفيت ها در کشور در کنارهم قرار گيرد
آنچه مهم است اين است که همه پتانسيل ها و ظرفيت ها در کشور در کنارهم قرار گيرد و گروهي روي کار بيايند که توانايي استفاده از اين ظرفيت ها را نه در حرف بلکه در عمل داشته باشند. بيش از اين نمي توانيم بر اساس شعار با مردم صحبت کنيم. بازهم اشاره مي کنم که در دهه پنجم انقلاب هستيم شايد در دهه هاي گذشته مي شد که مردم را با شعار همراه خود کنيم. ولي امروز ما نياز به توليد ثروت داريم. ديگر نمي توانيم با تقسيم و توزيع فقر مردم را نگه داريم.
اگر بخواهيم به مطالبات اقتصادي مردم، معيشتي و بيکاري جوانان پاسخ دهيم بايد توليد ثروت شود و براي اين کار بايد برنامه و توانايي داشته باشيم. بايد اميد داشت و مطمئنم که با برنامه اي منظم و استفاده از تجربيات گذشته اين مسأله شدني است.
ما در چهار دهه گذشته تجارب موفق و ناموفق فراواني داشته ايم. هر دولتي روي کار بيايد بايد از تجارب گذشته استفاده کند و خود را دولت تمام کشور بداند و از همه پتانسيل کشور براي حل مشکلات استفاده کند.
ظرفيت کشور تنها در ظرفيت جناح ها خلاصه نمي شود
نمي شود برخوردهاي جناحي و حتي جنسيتي کرد. ظرفيت کشور تنها در ظرفيت جناح ها خلاصه نمي شود. امروز بيش از ۵۰ درصد ظرفيت کشور را زنان تشکيل مي دهند. الان نقش خانم هاي توانمند و تحصيل کرده در مديريت مياني و بالاي کشور چقدر است؟ بايد اين نقش پررنگ تر شود و از توانايي زن ها و جوانان استفاده شود. در عين حال بايد از ظرفيت همراهي و همدلي جريانات مختلف استفاده شود. جريان ها بايد به جاي احساس رقابت، احساس رفاقت کنند و من خوشبينم به آينده البته به شرطي که مهم ترين دغدغه جريان ها و گروه ها و ائتلاف هايي که شکل ميگيرد منافع ملي و اقتدار ملي باشد. نه توجه به منافع گروهي خودشان و سهم خواهي و تقسيم غنيمت ميان يک عده نيروهاي محدود.
اين کار سختي است که جريانات سياسي يکبار هم اقتدار ملي را مدنظر قرار دهند. بسيار سخت است زيرا هر حزب و گروهي براي رسيدن به قدرت تشکيل شده و مسلم است که هميشه اولويت را به نيروي نزديک به خود مي دهد. اين مسأله در جاي خود محترم است. شايد اگر ما احزابي فراگير داشتيم مي توانستيم آسان تر اين کار را انجام دهيم. اما متاسفانه ما هنوز تا رسيدن به احزاب فراگير و ملي در کشور فاصله زيادي داريم. پس بايد ذهن خود را معطوف به نخبگي و کارآمدي کنيم.
اگر کارآمدي و نخبگي و داشتن برنامه ملاک باشد طبيعتا اين اميدواري در عمل به فعل تبديل مي شود.
ارزيابي عملکرد گذشته افراد در سمت هاي مختلف کار مشکلي نيست
ممکن است اين سوال براي مخاطبين ما يا دست کم بخشي از مردم پيش بيايد که آقاي دکتر عارف که در دهه هاي اخير مسئوليت هاي مهمي داشته و در دوره اي هم رئيس فراکسيون اميد مجلس بوده، خود چه اقداماتي در راستاي احقاق حقوق مردم و رفع مشکلاتي که تاکنون وجود داشته انجام داده است؟
ببينيد نمي توان در قالب يک مصاحبه کوتاه اين سوال جدي را پاسخ داد. اگر سوال شما جنبه اي شخصي دارد بايد ببينيد فردي که مورد سوال قرار مي گيرد در طول سال هاي اخير و دهه هاي گذشته کجاها بوده و چه دغدغه هايي داشته است. آيا دغدغه اش مطالبات ملي يا مسائل مردم بوده يا اينکه دغدغه هايش مسائل جناحي بوده است؟
بنابراين پاسخ به اين سوال را مي توان در مطالعه عملکرد يا رفتار افراد داد. نکته ديگر اينکه بنده هميشه در تمام عمرم نتيجه گرا بوده ام. واقعيت اين است که هم ظرفيت هاي انقلاب را مي شناخته ام هم محدوديت هاي آن را و هم آستانه تحمل خودمان را در انقلاب سنجيده ام.
شعار مي دهيم که نقد پذيريم يا اينکه بايد با رقيب و مخالف چه کار کرد اما در عمل چه کار کرده ايم. اگر هم کمتر درگير اين مسائل شده ام ولي هميشه نتيجه برايم بسيار مهم بوده است. در هر جايي که بودم اين نگاه اصلي ام در مسائل مديريتي بوده است. آيا در مسئوليت هاي قبلي موفق بوده يا خير؟ارزيابي عملکرد گذشته افراد در سمت هاي مختلف کار مشکلي نيست.
مثلا در بحث بازگشايي دانشگاه ها ابتداي انقلاب، من مسئول بازگشايي دانشگاه ها بودم و تمام مسئوليت ها تقريبا متوجه من بود. ولي شما در رسانه هاي آن زمان کمتر نام مرا شنيده ايد. ما مي خواستيم دانشگاه ها را هرچه سريعتر بر اساس شاخص ها و ضوابط بعد از انقلاب فرهنگي باز کنيم. در بخش هاي ديگر نيز همين بودم.
فراکسيون اميد يکي از فراکسيون هاي منسجم، فعال و موفق در طول ده دوره قبل از خود بود
يعني تبليغاتي عمل نمي کرديد؟
تبليغاتي منظورم نيست. يا هميشه در کار از فعل جمع«ما» استفاده مي کردم يا دستگاه را مي گفتم. در همين مجلس دهم، به نظرم فراکسيون اميد يکي از فراکسيون هاي منسجم، فعال و موفق در طول ده دوره قبل از خود بود. ما دنبال خروجي و در عين حال کادرسازي بوديم. به هرحال به دليل ردصلاحيت هاي گسترده، اغلب تيمي که در فراکسيون اميد بودند براي اولين بار بود که در نهاد قانونگذاري حضور پيدا مي کردند. مهم ترين کار و راهبردي که ما داشتيم اين بود که آنها را معرفي کنيم.
شما رسانه اي ها در ابتداي کار مجلس دهم چند نماينده را به عنوان چهره شاخص مي شناختيد و امروز چند تن از آنها را مي شناسيد؟ کساني که امروز به عنوان يک شخصيت برجسته و فعال اصلاح طلب مطرح هستند وقتي وارد مجلس دهم شده بودند کمتر کسي آنها را مي شناخت. بنابراين صرفا روي تعداد محدودي افراد شاخص تمرکز نکرديم. ما در ميدان دادن به جوانترها موفق شديم و عملکرد خوبي هم داشتيم.
ما هزينه هاي غيرضروري را در حمايت از اين دولت پرداختيم
به هر حال دولتي که روي کار آمده بود مورد حمايت اصلاح طلبان قرار داشت و بيش از اندازه نيز براي حمايت از آن مايه گذاشتيم. بايد بگويم ما هزينه هاي غيرضروري را در حمايت از اين دولت پرداختيم ولي به هرحال شرايط طوري رقم خورد که اين دولت هم در سال ۹۲ و هم ۹۶ با راي اصلاح طلبان روي کار بيايد. از اين رو، در استيضاح ها، تذکرها و تحقيق و تفحص هاي انجام شده اين موضع را دنبال کرديم و موفق هم شديم و خوشبختانه مي توانم بگويم فراکسيون اميد منويات و برنامه هاي خود را تا حدود زيادي پيش برد.
ما يک برنامه ۱۲۶ بندي تحت عنوان برجا داشتيم که در چارچوب آن حرکت کرديم و نتيجه خوبي هم گرفتيم. حالا ممکن است نماينده اي بيشتر به ميدان بيايد و در اين باره حرف بزند و عده اي هم موضع گيري رسانه اي نداشته باشند. اما اين به معناي بي عملي نيست. ما در مجلس واژه اي تحت عنوان «نماينده تر» نداريم و همه نمايندگان کاري مساوي انجام مي دهند.
همواره نتيجه گرا بوده ام
بنابراين در چهاردهه اخير که در انقلاب خدمت کرده ام، سمت و سوي اصلي ام نتيجه گرايي بوده است. گاهي مسائل خاص سياسي به وجود آمده که طي آن اسم افراد مطرح مي شده، به عنوان مثال در مسائل مربوط به دانشگاه تهران به دليل برخي اتفاقات سياسي، نام رئيس دانشگاه مطرح مي شد. مقداري که از نظر سياسي شرايط آرام مي شد، نتيجه برايم مطرح بود. در وزارت ارتباطات نيز همين طور و نيز کارهاي ارزشمندي در وزارت علوم دوره اي که من حضور داشتم صورت گرفت.
من در دوره اي که در سازمان مديريت بودم تغيير نگرشي در سازمان برنامه ريزي کشور ايجاد کردم. خود ادغام سازمان برنامه و سازمان امور اداري و استخدامي بسيار کار پيچيده اي بود. با اينکه دو تفکر و دو نظر متفاوت وجود داشت اما با آرامش اين اتفاق افتاد و نيروهاي موجود در اين دو سازمان در کنار يکديگر جهشي در نظام مديريت و برنامه ريزي کشور ايجاد کردند.
اين محصول همين نگرشي بود که ما دنبال نتيجه بوديم و کارها را به حساب جمع مي گذاشتيم.
کجا سکوت کرده ام؟
يکي از انتقادات جدي اي که نسبت به عملکرد شما در سال هاي گذشته مطرح شده و حتي به سطح رسانه ها نيز رسيده است، موضوع سکوت است. اين پرسش مطرح است که آقاي دکتر عارف چرا نسبت به مسائل مهمي که تاکنون در کشور مطرح بوده، ساکت است؟
در اين ارتباط بهتر است که نيم نگاهي هم به عملکرد اشخاص داشته باشند. کجا سکوت کرده ام؟ کجا که اتفاقي در کشور رخ داده و من سکوت کرده ام؟ به عنوان مثال، در بحث مربوط به دانشجويان ستاره دار، بازداشت هايي که گاها در مراسم هايي نظير ۱۶ آذر رخ داده است. يک مورد بگويند که اتفاقي افتاده و من سکوت کرده ام.
رفع حصر از وظايف و اختيارات مجلس نبود
نه تنها سکوت نکرديم بلکه با پيگيري هاي جدي موضوع را حل کرديم. امروز ديگر مسأله اي به نام دانشجوي ستاره دار در کشور نداريم. اين درحالي است که تا پيش از ورود ما به مجلس چنين مسائلي بود. نمي خواهم وارد مصداق شوم اما در پرونده مربوط به محيط زيستي ها، با پيگيري ها و جلسات متعددي که من و دوستان گذاشتيم خوشبختانه سامان خوبي گرفت.
يک اتفاق مهم را بگويند که ما پيگيري نکرده باشيم. حتي گاهي افراد بازداشتي را به مجلس فرامي خوانديم و با آنها گفت و گو مي کرديم. در بحث حصر نيز من اخيرا بارها مطرح کرده ام. رفع حصر از وظايف و اختيارات مجلس نبود اما ما به عنوان مطالبه حداقل بخشي از جامعه آن را پيگيري کرديم و کارگروه ويژه اي براي آن تشکيل داديم.با روساي قوا و تک تک اعضاي شوراي عالي امنيت ملي و دبيرخانه اش جلسه گذاشتيم و خوشبختانه دستاوردهاي خوبي هم داشتيم. اولين مطالبه ما اين بود که نيروهاي امنيتي از منزل آقاي کروبي خارج شوند و خوشبختانه به نتيجه رسيديم. در ديگر مسائل براي نمونه مادراني که همسران خارجي داشتند نمي توانستند براي فرزندان خود شناسنامه بگيرند. اين مسأله مطالبه اي به درازاي دو- سه دهه بود که حل شد.
وزن دولت در اداره کشور بيشتر از بقيه است
همه در ايجاد اين شرايط سهيم هستيم. فارغ از جريانات سياسي، نظام اداري کشور نيز در ايجاد شرايط فعلي مسئول است. همه جريانات سياسي و نهادهايي که مي توانستند در حل مشکلات مردم موثر باشند، سهيم هستند. اينکه سهم هرکدام چقدر است موضوع متفاوتي است. اما وزن دولت در اداره کشور بيشتر از بقيه است به همين نسبت مسئوليت بيشتري هم دارد.
بحث حمايت از خانواده هاي کساني که قاچاق مواد مخدر مي کردند و به اعدام محکوم مي شدند نيز با پيگيري هاي ما در مجلس به سرانجام رسيد. با طرحي که ما درخصوص آزادي زندانيان داشتيم اگر طرح به همان شکل اوليه خود به تصويب مي رسيد دوسوم زندانيان آزاد مي شدند. با همان اصلاحاتي هم که انجام شد کاهش محسوس تعداد زندانيان را پس از آن شاهد بوديم.
در بخش هاي اقتصادي ما در خدمت نيازهاي مردم بوديم. يک جاهايي هم يا دولت با ما همکاري نمي کرد يا در مقابل عمل انجام شده قرار مي گرفتيم
دولت با فراکسيون اميد همراهي نکرد
اين سوال مطرح است که وقتي شما راهبرد اصلي خود را در حمايت از دولت تعريف مي کرديد، چگونه امکان دارد وقتي دولت در برخي امور با اصلاح طلبان همکاري نمي کرد بازهم اين حمايت ادامه پيدا کند؟
چاره اي جز اين نبود. اولا فراکسيون اميد بخشي از جريان اصلاحات است و نبايد فراموش کنيم کساني که نامشان در ليست فراکسيون اميد بود بايد در چارچوب سياست هاي اصلاح طلبان حرکت مي کردند ولي اگر قرار باشد افراد از برند يک جريان استفاده کنند و برخلاف نظر آن جريان قدم بردارند اين چه معنايي دارد؟ دوستان ما بايد در همين راستا حرکت مي کردند.
آيا همراهي کردند؟
نه. ما چنين همراهي اي نديديم. من خدمت آقاي روحاني تجربه موفق دولت اصلاحات را در دوره مجلس پنجم مطرح کردم. در آن مقطع که مجلس متعلق به طيف راست بود و دولت به طيف چپ تعلق داشت کارگروهي مشترک متشکل از چند تن از نمايندگان مجلس و تعدادي از اعضاي دولت تشکيل شد و مسائلي که مي خواست در مجلس مطرح شود از قبل در آن کارگروه چکش کاري مي شد و بسيار موفق بود. نمونه اش برنامه سوم بود که جز دو -سه مورد که ما با چالش در مجلس مواجه شديم تقريبا منويات دولت در آن پياده شد.
هيچکس در کشور مخالف اصلاح قيمت نبود
آقاي روحاني از اين مسأله استقبال کردند و گفتند اين پيشنهاد بسيار خوب است اما متاسفانه به مدت يکسال هيچ اقدامي در اين زمينه انجام نشد. متاسفانه آقاي روحاني وقت ديدار بسيار کم مي داد و ما در مجلس جلسات بسيار کمي با ايشان داشتيم. در سال بعد اين موضوع به صورت گله مطرح شد و آقاي روحاني، آقاي واعظي را مسئول پيگيري اين موضوع کرد ولي باز هيچ اتفاقي نيفتاد.
در بحث گراني بنزين که در آستانه انتخاب مجدد آقاي روحاني بود، من خودم شخصا با ايشان درباره ضرورت اصلاح قيمت بنزين صحبت کردم و گفتم فراکسيون اميد اين آمادگي را دارد که طراح اصلاح قيمت باشد و دولت مخالفت نکند اما اتفاقي نيفتاد.
در مورد مسائل آبان ۹۸ و افزايش قيمت بنزين، فراکسيون اميد طرحي سه فوريتي داشت البته هيچکس در کشور مخالف اصلاح قيمت نبود اما گاهي چگونگي يک اقدام مهم تر از خود اقدام است. جلسه سران قوا و رهنمودي که رهبر معظم انقلاب دادند باعث شد تا طرح سه فوريتي اصلاح قيمت بنزين کنار گذاشته شود.
ارتباط ما با آقاي روحاني بعضا يکسويه بود
حتي ما درباره نرخ بنزين نيز با آقاي روحاني صحبت کرده بوديم اما متاسفانه ارتباط ما با ايشان بعضا يکسويه بود. ما اين مساله را با تمام وجود در مجلس احساس مي کرديم اما دست کم بخشي از جريان اصلاحات در بيرون از مجلس چنين احساسي نداشت.
ممکن است اين ابهام به وجود آيد که چرا فراکسيون اميد نتوانست تيم رسانه اي قوي و کارآمدي داشته باشد يا به تعبير ديگر نتوانست صداي بلندي داشته باشد؟
به نظرم بهتر است که پايگاه خبري جماران در اين رابطه پيش قدم شود و بخش رسانه اي جريان اصلاحات به نقد کشيده شود. بايد ببينيم بخش رسانه اي جريان چپ يا همان اصلاحات رسالت خود را به درستي درخصوص فراکسيون اميد انجام داده است يا نه؟ قطعا وقتي اين بحث مطرح شود اولين عبارت اين است که نمي گذارند. من نيز اين حرف را قبول دارم. آن آزادي عملي که رسانه هاي رقيب شما دارند شما به هيچ وجه نداريد.
اگر مي خواستيم شخصيت رسانه اي باشيم به سمت شعار مي رفتيم
يکي از دغدغه هايي که ما داشتيم درخصوص نداشتن امنيت براي رسانه هاي اصلاح طلب بود. متاسفانه با کوچکترين مسأله يک رسانه به کلي بسته مي شد.
بنابراين بايد بررسي شود که آيا رسانه هاي اصلاح طلب وظايف خود را توانسته اند به درستي انجام داده اند يا نه؟ غير از موانعي که وجود داشته ممکن است به ما ايراد بگيرند که شخصيت رسانه اي نبوده ايم. من اين را قبول دارم. اگر مي خواستيم شخصيت رسانه اي باشيم به سمت شعار مي رفتيم. من نفي نمي کنم که ما مي توانستيم ارتباط نزديک تري حتي با خود جريان اصلاحات و احزاب اصلاح طلب داشته باشيم.
اين ضعف وجود داشت اما آيا اين مي تواند ما را به جمع بندي ناکارآمدي يا اتهامات عجيب و غريب ديگر برساند؟ چه کسي گفته مسئول بايد روزانه يک سخنراني داشته باشد يا اختلافات خود با ساير مسئولان را با مردم در رسانه ها مطرح کند؟ ما در چهارسال مجلس اختلافات زيادي داشتيم اما آن را در رسانه ها بازگو نکرديم. مهم ترين دستاورد سياسي ما تفاهم با جريان رقيب يعني همان اصولگرايان بود.
جريان اصلاحات بايد به کمک رسانه هاي خود بيايد
ما توانستيم روي مشترکات با اصولگرايان در مجلس صحبت کنيم و طرح گفت و گوي ملي نتيجه اين روند در مجلس دهم بود. امروز نيز جلسات گفت و گوي ملي ادامه دارد و همگان نيز معتقدند که اين موضوع لازم است. بالاخره ما ايده گفت و گوي ملي را از مجلس به بيرون کشانديم. همکاري مان نيز در بسياري از لوايح و طرح ها با اصولگرايان بسيار خوب بود.
قبول دارم که مي توانستيم در بخش رسانه فعال تر عمل کنيم که البته اگر ما با امکانات محدود در بخش رسانه فعال تر مي شديم به نظرم جريان اصلاحات بايد به کمک رسانه هاي خود بيايد و راهبردي مشخص براي آنها تعيين کنيد.
شما ببينيد از ابتداي تشکيل فراکسيون اميد برخي رسانه هاي منتسب به اصلاح طلب حملات تندي عليه فراکسيون آغاز کردند و ادامه دادند که جريان رقيب از اين موضوع نهايت استفاده را برد.
توي دل مردم را خالي کردن حق آنها نيست
آيا بيان اين جمله که اختلافات را مي توان بدون مطرح ساختن در رسانه ها حل کرد منافي عبارت«دانستن حق مردم است» نيست؟
دانستن حق مردم است، حرف من هم است. اما توي دل مردم را خالي کردن حق آنها نيست. مردم بايد در جريان امور قرار بگيرند و اينکه دولت چه برنامه هايي دارد. مردم حق دارند بدانند که موانع پيش پاي دولت چيست يا راهکار رفع موانع چيست؟ دولت مي تواند بگويد مردم ما اين برنامه را داريم اما فلان مشکل هم وجود دارد.
اما اختلافاتي که برخي مسئولين مطرح مي کنند متاسفانه ناشي از خودخواهي است. دعوايي که درون يک خانواده است در بيرون از آن مطرح نمي شود. من کشور را يک خانواده مي دانم. مردم بايد بدانند اما در دلشان نبايد خالي شود.
در همين راستا مردم بايد بدانند شما در چهارسالي که رئيس فراکسيون اميد بوده ايد چند نشست مطبوعاتي داشتيد يا با رسانه ها چقدر در خصوص مسائل گفت و گو کرده ايد؟
اولا اعضاي فراکسيون اميد در اين زمينه نسبتا فعال بودند. ما در چهارسال فعاليت فراکسيون اميد دو سخنگو در فراکسيون اميد داشتيم که گزارش هايي درباره فعاليت فراکسيون اميد به رسانه ها دادند.. خود من نيز سالانه دو بار نشست خبري داشتم. در نطق هاي سالانه خود نيز برنامه هاي فراکسيون اميد را مطرح مي کردم.
رئيس جمهور اکثريتي مي تواند با قدرت مسائل کشور را رسيدگي کند
برگرديم به موضوع انتخابات، آقاي دکتر اگر شرايط براي کانديداتوري شما فراهم شود تا چه اندازه زمينه را براي حضور خود در انتخابات فراهم مي بينيد؟
دو مساله وجود دارد. يکي مربوط به حضور مردم است که نگراني هايي در خصوص آن وجود دارد و به نظرم مهم تر از حضور کانديداها در انتخابات است. بايد ببينيم که در اين خصوص مي توان چه کار کرد. شرايط خاصي است به ويژه به دليل کرونا، دانشگاه ها نيز تعطيل هستند. البته اگر دانشگاه ها هم تعطيل نبودند ديگر شور و حرارتي که قبلا در ميان جريانات دانشجويي مي ديديم شاهد نبوديم.
بايد مردم بدانند که اگر نيايند دقيقا به همان کسي راي داده اند که مخالفش هستند. چرا نيايند؟ چون اعتراض دارند. بالاخره در هر صورت يک نفر رئيس جمهور خواهد شد و دولت تشکيل مي دهد. بايد ببينيم يک رئيس جمهور با راي اقليتي اقتدار بيشتري دارد يا راي اکثريتي. رئيس جمهور اکثريتي مي تواند با قدرت مسائل کشور را رسيدگي کند و در مذاکره نيز از اعتبار بالايي برخوردار است.
مديريت کشور کاري فردي نيست
اين بحث مهمي است. درباره خود من از آنجا که مطرح کرديد. بنده در راستاي همان رويکرد نتيجه گرايي اعتقادم به اجماع است. هيچ وقت انفرادي تصميم گيري نکرده ام و باورم اين است که بايد بر اساس حرکت جمعي هماهنگ پيش رويم. زيرا اصلا مديريت کشور کاري فردي نيست. بلکه حرکتي جمعي و توام با برنامه است. به نظرم يک جنبش اجتماعي جمعي است.
خوشبختانه برنامه راهبردي ما براي انتخابات ۱۴۰۰ آماده است. نام فردي روي آن نيست و طوري تنظيم شده که بر اساس تجربيات گذشته است. ما چهار دهه تجربه مديريتي داشته ايم. تجربه موفق مديريتي داشته ايم. شما شاخص هاي دولت اصلاحات را با قبل و بعد آن مقايسه کنيد. شاخص مديريتي من را نيز با قبل و بعد خودم مقايسه کنيد. بايد در اين مسير يک دولت تشکيل شود تا بتوانيم مطالبات مردم را پاسخگو باشيم.
اگر واقعا محور اصلي انتخاب مردم توانايي و کارآمدي فرد بر اساس عملکرد گذشته باشد بسيار راحت مي توانند دست به انتخاب بزنند و ما نيز در اين مسير در خدمت مردم هر جا که باشيم، هستيم.
طبيعتا مني که هميشه شعار اجماعي داده ام همان مسير را دنبال مي کنم
با توجه به شناختي که از تمکين شما از نظر اصلاح طلبان وجود دارد، اگر نظر نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان روي فرد ديگري باشد و شما نيز در عرصه حضور پيدا کرده باشيد، چه تصميمي خواهيد گرفت؟
اين سوال عجيب است و به نظرم يک سوال انحرافي است. منظورم با شما نيست اما من در آن فتنه و تفرقه مي بينم. زيرا اولا رفتار من در طول اين چهار دهه بر محور حرکت جمعي بوده است. فرق نهاد اجماع ساز جديد با شوراي عالي سياستگذاري گذشته در چيست؟ همان ترکيب و اعضا را دارد. من در آن نهاد ۷ سال تلاش کردم تا اين اجماع حفظ شود و دستاورد هم داشته ايم.
بايد صبر کنيم اين نهاد راهبردها و برنامه هاي خود را تعيين کند و طبيعتا مني که هميشه شعار اجماعي داده ام همان مسير را دنبال مي کنم. مگر سال ۹۲ اين کار را نکردم؟ اين منش من بوده و در آينده نيز چنين است. بايد به جاي اين مدل سوال ها از نهاد اجماع ساز مطالبه شود که راهبردها و سمت و سوي خود را هرچه سريعتر اعلام کند.
ما انتخابات ديگري هم در کنار رياست جمهوري داريم و اهميت شوراها براي ما کمتر از رياست جمهوري نيست. در سال ۹۶ وقت بسيار سنگين و خوبي روي شوراها گذاشتيم و نتيجه بسيار خوبي گرفتيم. ما انتظار داريم که نهاد اجماع ساز همين مسير را دنبال کند و راهبرد اصلي اش حفظ دستاوردهاي شوراي عالي سياستگذاري اصلاح طلبان باشد.
جريان اصلاحات بايد در هر انتخاباتي بر اساس هويت پيش رود
با وجود اصرار قاطبه اصلاح طلبان بر حمايت از کانديداي اصلاح طلب، اگر چنانچه نظر روي حمايت از کانديداي ائتلافي بچرخد به نظر شما اين راهبرد درستي است؟
مگر مي تواند يک جريان هويت خود را کنار بگذارد؟ کاري که فراکسيون اميد در انتخابات هيأت رييسه مجلس کرد نمايانگر هويتش بود. يک جريان بايد روي هويت خود بايستد. بنابراين اين ضرورتي است که جريان اصلاحات به آن رسيده است که بايد در هر انتخاباتي بر اساس هويت پيش رود. اما هيچ عقل سليمي و هيچ جريان سياسي ائتلاف را رد نمي کند. ما تا به حال در ايران ائتلاف نداشته ايم اما در دنيا دولت و مجلس ائتلافي تشکيل مي شود.
به يک انتخابات جدي و رقابتي نياز داريم
هيأت رييسه مجلس دهم بيايد و سهم اصلاح طلبان را در مديريت مجلس اعلام کند. من حرفي نمي زنم. حتي زماني که ما دو نايب رييس و چند منشي از فراکسيون اميد داشتيم سهم اصلاح طلبان را در مديريت مجلس بگويند مي خواهم بگويم اين نامش ائتلاف نيست. کاري که تاکنون انجام شده به هيچ وجه ائتلاف نبوده است.
آقاي روحاني از زماني که انتخاب شده است چند بار گفته اصلاح طلب است؟ در مورد افراد ديگر هم نمي خواهم حرفي بزنم. ائتلاف در دنيا رايج است ولي اين گونه نمي شود که نام افراد خارج از يک جريان را از همان ابتدا بر سر زبان ها بيندازند. متاسفانه برخي دوستان از روي سليقه و يا رفاقت نام اشخاص را مطرح مي کنند. اين بي هويتي است و توهين به جريان اصلاح طلبي است. آيا اصلاحات کانديدايي در حد جريانات ديگر ندارد؟ ما به يک انتخابات جدي و رقابتي نياز داريم. ما نه مخالف ائتلافيم و نه از هويت خود عقب نشيني مي کنيم.
راه حل مشکلات به حضور مردم بستگي دارد
به عنوان يک عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام، نظر حاکميت را در قبال انتخابات پيش رو چگونه ارزيابي مي کنيد؟ آيا انتخاباتي پرشور خواهيم داشت؟
اصولا نظام ما برخاسته از مردم است پس به طور طبيعي ضرورت حضور حداکثري مردم در راهبردهاي نظام هميشه بوده و مواضعي که امام در خصوص حضور مردم در عرصه هاي مختلف داشته اند و مواضعي که مقام معظم رهبري تاکنون داشته اند گواه اين موضوع است. همين فرمايشات اخير مقام معظم رهبري که حضور مردم را اولي مي دانند نسبت به اينکه چه کسي رئيس جمهور شود سمت و سوي خوبي به انتخابات مي دهد. انشالله اميدوار هستيم مردم عليرغم مشکلاتي که دارند بازهم به عرصه بيايند و نظام و انقلاب را حمايت کنند.
راه حل مشکلات به حضور مردم بستگي دارد. اگر مردم به عرصه نيايند و يک دولت ضعيف تشکيل شود بحث کارآمدي کنار مي رود. بنابراين يک دولت و رئيس جمهور مقتدر مي خواهيم.
سعه صدر شوراي نگهبان زمينه مشارکت مردم را بالا مي برد
عملکرد شوراي نگهبان را در اين خصوص چگونه ارزيابي مي کنيد؟
ببينيد جريانات رقيب ما که بخشي از آنها به دنبال راي کيفي هستند، عدم مشارکت را تشويق مي کنند. اما ما به عنوان جريان اصلاح طلب راهبردمان جذب مردم و آراي خاکستري است و هيچ گاه به آراي سنتي خود اکتفا نمي کنيم.
هرقدر عملکرد شوراي نگهبان و هيأت نظارت بر انتخابات انطباق بيشتري با قانون داشته باشد و با سعه صدر برخورد کنند، طبيعتا زمينه براي مشارکت مردم بيشتر مي شود. ما به همه مردم نياز داريم. اگر تنوع کانديداها زياد باشد و مردم احساس کنند کانديدايي که منويات آنها را دنبال مي کند در عرصه حضور دارد، مشارکت بالايي خواهند داشت. اين نهادها نيز در اقتدار ملي نقش دارند بدين نحو که وقتي چهره اي محبوب و مقبول را رد صلاحيت مي کنند خود به خود بخشي از مردم را از حضور در انتخابات دلسرد مي کنند.
همه در ايجاد شرايط فعلي سهيم هستيم
به عنوان سوال آخر سهمي که اصلاح طلبان در ايجاد شرايط فعلي دارند و عملکردي که دولت داشته را چگونه ارزيابي مي کنيد؟
همه در ايجاد اين شرايط سهيم هستيم. فارغ از جريانات سياسي، نظام اداري کشور نيز در ايجاد شرايط فعلي مسئول است. همه جريانات سياسي و نهادهايي که مي توانستند در حل مشکلات مردم موثر باشند، سهيم هستند. اينکه سهم هرکدام چقدر است موضوع متفاوتي است. اما وزن دولت در اداره کشور بيشتر از بقيه است به همين نسبت مسئوليت بيشتري هم دارد.