پیام رهبر انقلاب به شورای نگهبان و اصلاح طلبان از زبان باهنر
خبرآنلاين/ محمدرضا باهنر، عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام ميگويد: آقاي رئيسي براي قوه قضاييه مستقيما منصوب رهبر انقلاب است و قاعدتا اگر ايشان بخواهد براي کانديداتوري در انتخابات رياست جمهوري اقدام کند مقام معظم رهبري بايد از اين کار راضي باشند.
در گرماگرمِ روزهايي که احزاب و گروه هاي سياسي مشغول انتخاب کانديداي خود هستند و صفِ نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري سيزدهم هر روز طولانيتر مي شود، با محمدرضا باهنر، چهره سياسي اصولگرا، عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام و دبيرکل جبهه پيروان خط امام و رهبري به گفتوگو نشستيم و آخرين تحولات سياسي را به بحث گذاشتيم.
باهنر در اين گفتوگو از سخنان رهبر انقلاب و پيامي که براي شوراي نگهبان و اصلاح طلبان داشتند گفت؛ از پابرجا بودن احتمال کانديداتوري ابراهيم رئيسي و اينکه قاليباف آمدنش را به نيامدن رئيسي منوط کرده است.
او همچنين از کانديداتوري نمايندگان مجلس انتقاد کرد و گفت که اين نوعي رفتار زيگزاگي است، جايگاه مجلس جايگاه کمي نيست و اينکه کسي بخواهد مجلس را سکويي براي پرش به سکويي بالاتر قرار دهد قابل توجيه نخواهد بود.
مشروح گفتوگوي خبرگزاري خبرآنلاين با محمدرضا باهنر را در ادامه بخوانيد.
****
*آقاي باهنر! مسئله مشارکت مردم در انتخابات به ويژه با توجه به مشکلات موجود در کشور و نارضايتي ها همچنين تجربه انتخابات مجلس يازدهم بيشتر مورد توجه است؛ فکر مي کنيد ايجاد دوگانه هاي انتخاباتي مانند دو گانه ظريف-رئيسي يا دو گانه عارف-قاليباف مي تواند تاثير داشته باشد و فضايي را ايجاد کند که مردم حضور پر شور تري داشته باشند؟
انتخابات در کشور ما اتفاقي بومي شده و هر دو سال يکبار انجام مي شود و هر دفعه ويژگي هايي عمومي و اختصاصي دارد که من فکر مي کنم مسئوليت رسانه هاي ملي و رسانه هاي مکتوب و مجازي که تريبون دارند اين است که وظيفه خودشان را درست انجام دهند.
به هرحال مردم هر زمان يکسري مطالبات و مشکلات دارند، شايد الان بتوانيم بگوييم که مطالبات آنها خيلي زياد شده که بخشي از آن به دليل فشارهاي زندگي است، بعضي از تبليغات هم انجام شده که مثلا مسئولان گوش شنوايي ندارند و نمي توانند مطالبات مردم را پاسخ دهند و... ، اين چند عامل دست به دست هم مي دهد که به ظاهر به نظر مي رسد انتخابات آينده ايران خيلي انتخابات پر شوري نباشد.
کرونا قطعا بر حضور مردم در انتخابات تاثير ميگذارد
آخرين انتخابات سراسري که در کشور داشتيم انتخابات مجلس بود و متاسفانه به اصطلاح آقايان هواشناسي، رکورد کمينه را زد و درصد حضور کمي به نسبت انتخابات هاي خودمان در دوران قبل شرکت کردند وگرنه مشارکت ۴۴ درصد در دنيا و در کشورهاي دموکراتيک عدد خوبي است اما براي ما عدد کمي بود. انتخابات پيش رو همه آن چيزها را دارد و يک عامل با عنوان کرونا هم به آن اضافه شده است.
بعضي ميگويند چالش ما در اين انتخابات کارآمدي است، نه مشارکت
اين مساله شيوع ويروس کرونا و همه گيري آن قطعا بر انتخابات پيش رو و حضور مردم پاي صندوق هاي راي تاثير مي گذارد. تحليل هاي سياسي اين مقوله يک بحث جدايي است و شايد بعضي ها دنبال اين باشند و بگويند اگر مشارکت خيلي بالا نبود، اشکال ندارد و خوب است که يک آدم کارآمد و صالحي انتخاب شود و به اصطلاح مي گفتند چالش ما در اين انتخابات کارآمدي است، نه مشارکت.
رهبر انقلاب هم مانند دوره هاي گذشته و مقداري جدي تر در بيانات رسمي شان بر مساله مشارکت خيلي جدي، شفاف و روشن تاکيد کردند و پشت اين تاکيدشان فلسفه اي هم وجود دارد؛ خلاصه حرف اين بود که براي ما حضور و مشارکت حداکثري اهم است و انتخاب فرد صالح مهم ، يعني اول بايد همه دست به دست هم دهيم تا انتخابات پر شور شود.
پرسش شما اين بود که آيا اين دو گانه ها مي تواند مردم را پاي صندوق بياورد يا خير؟ بالاخره همه اينها مؤثر است، در انتخابات کشور ما خصوصا در انتخابات رياست جمهوري که معمولا بيشتر با شور و هيچان است تا اينکه قرار باشد با يک برنامه مدبرانه و کارهاي ديگر پيش رود.
مناظرهها بر اين مبناست که چه کسي مي تواند طرف مقابل را لوله کند
مثلا رسانه ملي روزهاي آخر بين نامزدهاي انتخاباتي مناظره مي گذارد و بعضا بيننده هاي اين مناظره ها تا ۸۰ الي ۹۰ درصد جمعيت کشور بودند و حتي ما هم که خودمان را سياسي مي دانستيم روي اين مناظره ها و گفت و گپ ها و گفت و شنودها حساس بوديم، البته مناظره ها خيلي مبتني بر تجربه و عملکرد و چيزهاي ديگر نبود و بيشتر اين بود که چه کسي به چه کسي مي تواند رکب بزند يا چه کسي مي تواند طرف مقابل را لوله کند و از اين واژه ها استفاده مي شود که اين موضوع از يک جهت براي ايجاد هيجان و ايجاد شور مفيد است و از طرفي اگر بنا باشد اين شور جايگزين شعور و تدبير و تجربه و نگاه به عملکرد و .. شود شايد گرفتاريمان را زياد کند.
يکسري چيزهايي هم در اين ميان وجود دارد که به سادگي قابل رفع نيست، مثلا مطالبات مردم و اينکه وضع معيشت خوب نيست، بعضي ها مي گويند جناح هاي سياسي دنبال اين هستند که مقداري پولهاي خارجي ما آزاد و گشايشي ايجاد شود، مثلا بگويند در يک مدت کوتاه مي توانيم اين کار را کنيم در حالي که من فکر مي کنم عملکرد دولت آقاي روحاني ظرف اين دو ماه مانده به انتخابات خيلي نمي تواند تغيير کند و حتي اگر تغييرات جدي هم داشته باشند مردم اين را يک نوع تبليغات انتخاباتي ترجمه مي کنند تا يک برنامه جا افتاده.
*يعني مذاکراتي که در جريان است و رفع احتمالي تحريم ها تاثيري در نتيجه انتخابات نخواهد داشت؟
من نمي گويم نتيجه ندارد، بلکه مي خواهم بگويم همه اينها را مردم با شعور خودشان تحليل مي کنند. من مي خواهم توجه کساني که هم سن و سال ما هستند يا حتي دهه شصتي ها را به ۴ رئيس جمهور اخيري که داشتيم يعني مرحوم آقاي هاشمي رفسنجاني رضوان الله تعالي عليه، آقاي خاتمي، آقاي احمدي نژاد و آقاي روحاني جلب کنم.
ممکن است به عملکرد هرکدام از اينها ايرادات زيادي گرفته شود و نقد شود که چه کسي توانست و چه کسي نتوانست. من اصلا نمي خواهم الان تحليل ارزشي کنم و نمي خواهم روي کارهاي اينها ارزش بگذارم اما اگر هرکسي چند دقيقه فکر خود را متمرکز کند و به فضاي دولت آقاي هاشمي، آقاي خاتمي، آقاي احمدي نژاد و دولت آقاي روحاني برود، کاملا حس مي کند که درست است که هر کدام از اينها نقاط ضعف و قدرتي داشتند اما خيلي با هم متفاوت بودند.
خيلي فرق ميکند که چه کسي رئيسجمهور شود
اينکه کسي بگويد چه فرقي مي کند که اين يکي بشود يا آن يکي بشود، اين خانم بشود يا آن آقا بشود يا اين فرد بشود يا آن فرد بشود، اگر آدم دقت کند مي بيند اين چهار دولت با هم متفاوت بودند و اين تفاوت ها در زندگي، معيشت، فرهنگ و آزادي هاي مردم و حتي در رفتارهاي آموزشي دانشجويان و دانشگاه ها و اساتيد اثر مي گذاشت، بنابراين اينکه مردم تصور کنند که فرقي نمي کند چه کسي رئيس جمهور باشد، اتفاقا خيلي فرق مي کند.
بالاخره ساختارها و سيستم هاي کشور جا افتاده اي مثل نظام جمهوري اسلامي بايد انقدر قوي باشد که با آمدن يک نفر و رفتن يک نفر اوضاع همه چيز عوض نشود اما متاسفانه در کشور ما اينگونه است که رئيس جمهور و دولتي که روي کار مي آيند خيلي در روند حرکت اقتصادي، فرهنگي، سياسي، اجتماعي، بين الملل و ... تاثير دارد، بنابراين خيلي خوب است که مردم از اين حقشان استفاده کنند و به اين وظيفه خود عمل کنند و سرنوشت خودشان و آينده کشور و فرزندانشان را خودشان تعيين کنند.
*با توجه به آرايش انتخاباتي موجود در دو جريان اصلاح طلب و اصولگرا فکر مي کنيد آنها درون خود به اجماع مي رسند که دو گانه اي در انتخابات شکل بگيرد؟
دو گانه هم يک عامل تاثير است.
تا پيش از رياستجمهوري خاتمي، رئيسجمهور متعين بود
*جدا از بحث مشارکت، مي خواهم بدانم که فکر مي کنيد دو جناح چنين شرايطي دارند؟
بايد اين اتفاق بيفتد. يکي از عوامل مختلفي که مي تواند در مشارکت تاثير بگذارد همين موضوع است که سلايق مختلف مردم با مطالبات متفاوت احساس کنند بين کانديداها يک فردي به مواضعشان نزديک است و اگر قرار باشد بعضي ها تصور کنند که فقط يک طرف مي آيند مناسب نيست. تا سال ۷۶ که انتخابات رياست جمهوري زمان آقاي خاتمي و دوره اول اصلاحات است، تقريبا در کشور رئيس جمهور متعين بود يعني از قبل معلوم بود که چه کسي رئيس جمهور مي شود.
*يعني نظر مردم به يکديگر نزديک بود؟
خير. چون وقتي يک چهره اي مي آمد انقدر درخشان و شفاف و روشن بود که همه روي آن اجماع داشتند. بنابراين در دوره رياست جمهوري مقام معظم رهبري و در دو دوره آقاي هاشمي رفسنجاني عموما انتخابات متعين بود و از قبل معلوم بود که چه کسي رئيس جمهور مي شود اما از سال ۷۶ به بعد اين اتفاق نيفتاد، و رقابتها خيلي سنگين تر بود. به هرحال اگر مردم احساس کنند ميان کانديداها فردي که به آنها نزديک تر است وجود دارد وگرنه اگر قرار باشد فکر کنيم يک نفر يا دو نفر يا سه نفر تاييد شوند؛ مردم احساس کنند که انتخابات دو مرحله اي است، مثلا بگويند اول نظام خودش انتخاب کرده و بعد قرار است ما انتخاب کنيم، تاثيري نخواهد داشت.
البته توقع اينکه يک عده هم بيايند و وارد انتخابات شوند، هنجارشکن باشند و قانون اساسي را قبول نداشته باشند و بعضا مواضعشان، مواضع ضد نظام باشد هم توقع بيجايي است، هيچ کشوري و هيچ حکومتي اجازه نمي دهد کساني نامزد انتخابات شوند که با اصل نظام مشکل دارند و آن را قبول ندارند و مي خواهند چالشي ايجاد کنند، اما انتخابات بايد حتما رقابتي جدي باشد.
پيام رهبري به شوراي نگهبان و اصلاحطلبان
*فکر مي کنيد امکان دارد شوراي نگهبان براي افزايش مشارکت تجديد نظري به رويه هاي قبلي خود داشته باشد يا رهبري در زمينه تاييد صلاحيت افراد توصيه اي به آنها داشته باشد؟
رهبر انقلاب همواره اين توصيه را داشتند که مشارکت بايد حداکثري باشد. من حس مي کنم اين نکته و اين صحبت چند مخاطب داشته است که يکي از آنها شوراي نگهبان است؛ يعني شوراي نگهبان با توجه به وظايف شرعي خود که يک آدم فتنه گر يا هنجارشکن يا ضد نظام نيايد، بايد فضا را باز کند.
نبايد کسي تاييد صلاحيت شود که به صورت نظام پنجه ميکشد
پيام ديگر خطاب به اصلاح طلبان است که بايد روي يک کانديدايي وحدت کنند که شرايط لازم را داشته باشد، آدمي که بخواهد از همان روز اول پنجه به صورت نظام، سياست هاي دفاعي، سياست هاي امنيتي و سياست هاي خارجي بکشد معلوم است که بايد رد شود بالاخره رئيس جمهور مجري قانون اساسي نظام جمهوري اسلامي است نه قانون اساسي که کسي توهم دارد و خودش مي خواهد آن را بنويسد.
من فکر مي کنم صحبت رهبري يک پيام بوده و حتما احساس مي کنم که اين اتفاق مي افتد و جناح هاي مختلف مي توانند کانديداهاي خوبي داشته باشند و رقابت ها بايد جدي باشد. اگر کساني در کشور باشند که هنوز تصور مي کنند با شرکت کم مردم احتمال انتخاب خودشان يا حزبشان بيشتر مي شود، اگر دنبال اين خيال خام هستند حتما اين خوابشان تعبير نخواهد شد و انشالله که مردم در سطح وسيع شرکت مي کنند و خلاصه برنامه هاي خودشان را طوري تنظيم مي کنند که مشارکت يک مشارکت حداکثري باشد.
از نظر حقوقي هم ميزان مشارکت نتيجه انتخابات را عوض نمي کند يعني اگر در يک محله يا شهر يا روستا هزار نفر حق راي دارند که مثلا شوراي روستايشان را انتخاب کنند، اگر از اين هزار نفر ۸۰۰ نفر در انتخابات شرکت نکردند آن ۲۰۰ نفري که شرکت مي کنند، انتخابات را تعيين مي کنند و اينگونه نيست که چون ۸۰۰ نفر از هزار نفر شرکت نکردند انتخابات را متوقف کنند پس ميزان مشارکت نتيجه انتخابات را عوض نمي کند بنابراين کساني که با صندوق راي قهر مي کنند اين حقش را پس انداز نمي کنند بلکه حقشان را به کساني مي دهند که در انتخابات شرکت کردند پس بهتر است هر کسي از حق خودش استفاده کند و پاي صندوق برود.
اميدواريم مشارکت در انتخابات ۶۰ درصد يا بيشتر باشد
البته نکته ديگري که وجود دارد مسئله همزماني انتخابات با انتخابات شوراي اسلامي شهر و روستا و عشاير است که چون اين انگيزه قوميتي و منطقه اي بالايي دارد اميدواريم انتخابات رياست جمهوري هم به يک رکورد خوب برسد و ما بتوانيم نزديک به ۶۰ درصد يا حتي بيشتر از اين حضور مردم را داشته باشيم.
چرا روساي جمهور سال آخر ميگويند اختيارات ما کافي نيست؟
*به تازگي يک فايل صوتي از آقاي ظريف منتشر شد که حرف و حديث هاي زيادي هم داشت. تحليل شما از انتشار اين فايل صوتي چيست و فکر مي کنيد مي تواند معادلات انتخاباتي را تغيير دهد؟
من واقعا وارد اين مقوله نشده ام اما مي خواهم از همين سؤال شما مخاطبم را به نقطه اي ديگر منتقل کنم، اينکه متاسفانه بعضي وقتها رؤساي جمهور مي آيند و ۸ سال رئيس جمهور هستند و ۷ سال کار مي کنند و در سال آخر مي گويند اختيارات ما کافي نيست و ما اختيار نداشتيم.
سياست خارجي کشور به عهده شوراي عالي امنيت ملي است
کسي در حد رئيس جمهور زماني که نامزد مي شود و زماني که انتخاب مي شود آيا واقعا قانون اساسي را نخوانده است؟ معلوم است که در کشور ما سياست خارجي کشور کاملا در قانون اساسي مشخص شده و به عهده شوراي عالي امنيت ملي است و مصوبات اين شورا در صورت تاييد مقام معظم رهبري لازم الاجرا مي شود.
رئيس شوراي عالي امنيت ملي هم رئيس جمهور است و رؤساي سه قوه و نيروهاي مسلح و وزير خارجه و وزير کشور هم هستند و تکليف شوراي امنيت ملي کاملا مشخص است، يک رئيس جمهور نبايد فکر کند مختار است و هرکاري خواست انجام دهد، در هيچ کشوري اينگونه نيست که رئيس جمهور زماني که انتخاب شد بخواهد تمام سياست خارجي را رقم بزند، چگونه است که مثلا خود آقاي رئيس جمهور و ديگران شاهد نيستند که در کشورهاي ديگر مثل فرانسه و انگليس و .. يک حزب مي رود و يک حزب مي آيد اما سياست خارجه شان تغيير نمي کند.
قرار نيست رئيسجمهور اختيارات دولت را کم و زياد کند
اگر قرار باشد با آمدن و رفتن يک رئيس جمهور سياست خارجي يا سياست دفاعي يا سياست اطلاعاتي آن تغيير کند، توقعات بيجايي است که بالاخره اين عزيزي که رئيس جمهور مي شود با اين قانون اساسي رئيس جمهور مي شود و قرار نيست قانون اساسي را عوض کند يا اختيارات دولت را کم و زياد کند. رئيس جمهور و اعضاي کابينه او بايد بر مبناي قانون اساسي که وجود دارد بيايد و نامزد شود و به وظايف خودش هم عمل کند.
*اين روزها صف کانديداهاي اصولگرا خيلي طولاني شده و هر روز خبر کانديداتوري يک نفر منتشر مي شود، به نظر شما دليل آن چيست؟ فکر مي کنيد بعضي از چهره ها مي خواهند خودشان را براي حضور در دولت بعد پرزنت کنند يا دليل ديگري دارد؟
شايد اشکال چيز ديگري باشد، اينکه دو يا سه حزب قدرتمند قوي و فراگير منضبط نداريم، هرچند ۱۴۰ الي ۱۵۰ حزب از وزارت کشور مجوز گرفته باشند و اينها خودشان را تقريبا به سه گروه تقسيم کرده اند؛ اصولگراها، اصلاح طلبان و مستقلين و يک کارهاي حزبي هم انجام مي دهند اما يک حزب فراگير منضبط پاسخگو نداريم و اين تعدد و تکثر کانديداها بعضا مي تواند مشکل افزا باشد.
تعدد کانديدا اشکالي ندارد، اما...
اگر ما سه حزب داشتيم هيچ اشکالي نداشت يعني الان در خيلي از کشورهاي ديگر از يک يا دو سال مانده به انتخابات دو حزب با هم رقابت مي کنند اما در هر کدام از احزاب ۱۵ نفر مي گويند که ما مي خواهيم نامزد شويم و با هم رقابت هاي داخلي مي کنند، اما روز آخر که به انتخابات مي رسند از دو يا سه حزب حاکم قدرتمند، دو يا سه نفر مطرح هستند نه اينکه روز آخر بيست و پنج نفر بمانند و بگويند ما مي خواهيم با هم رقابت کنيم، در اين صورت مردم گيج مي شوند و نمي توانند با تک تک آدمها بنشينند و بحث کنند.
اکنون هم اگر تعدد کانديداها زياد باشد اشکالي ندارد اما به نظر من بالاخره اينها بايد جمع شوند و با هم ديگر کنار بيايند، مثلا همين حالا در همين مجلس فعلي چند کانديداي رياست جمهوري داريم.
مجلس ستاد انتخاباتي شده است
*دقيقا مي خواستم به همين موضوع اشاره کنم که مجلس يازدهم به ستاد انتخاباتي تبديل شده است.
بله متاسفانه اين داستان وجود دارد و شايد کانديداها در مجلس بيشتر هم شود.
کانديداتوري نمايندگان مجلس رفتار زيگزاگي است
*چه اتفاقي مي افتد که هنوز يک سال از عمر اين مجلس نگذشته نمايندگان مي خواهند به راي مردم پشت کرده و به قوه مجريه کوچ کنند؟
اينها رفتارهاي زيگزاگي خوبي نيست؛ مردم بالاخره آمده اند، راي داده اند و انتخاب کرده اند و جايگاه مجلس هم جايگاه کمي نيست، اينکه آدم بخواهد اينجا را سکويي براي پرش به سکويي بالاتر قرار دهد قابل توجيه نخواهد بود.
کانديداتوري ۵،۶ چهره سپاهي اشکالي ندارد اما...
روزي که رياست مجلس آقاي قاليباف قطعي شد، يک توئيت خطاب به رؤساي سه قوه نوشتم و گفتم شما هر سه نفر در سال ۹۶ مي خواستيد رئيس جمهور شويد و الان الحمد الله سه قوه دست شما سه نفر است، پس برويد با هم کار کنيد و مملکت را جلو ببريد. مثلا اکنون در سپاه ۵ الي ۶ نفر از قديمي ها و جديدي ها هستند که مي خواهند کانديدا شوند که اشکالي ندارد به اين شرط که زماني که نزديک انتخابات مي شود با همديگر تجميع و همانگ شوند و نهايتا مردم بين سه الي چهار نفر بتوانند خوب تشخيص دهند و انتخاب کنند.
هرچند چون حزبي فراگير نداريم يکسري تشکل ها و جريانات سياسي در جريان اصولگرايي، مانند شوراي وحدت و شوراي ائتلاف مطرح هستند که فعاليت انتخاباتي دارند و در جريان اصلاح طلب هم مجموعه اي به نام نهاد اجماع ساز به وجود آمده است و در اين نهاد ۳۵ الي ۳۶ حزب و ۱۰ الي ۱۵ نفر شخص حقيقي هستند که با هم کار مي کنند؛ به هر ترتيب اميدواريم اين تشکل ها در غيبت آن احزاب بتوانند متراکم و متمرکز شوند و بتوانند انتخابات را به يک صحنه کاملا شفاف و روشن تبديل کنند تا مردم بتوانند در انتخابات راي خوبي را انتخاب و اعمال کنند.
رئيسي احتمال کانديداتوري خود را رد نکرده است
*بحث هايي به ويژه در فضاي مجازي و رسانه اي مطرح است که اصولگرايان به شدت به دنبال کانديداتوري آقاي رئيسي هستند. شما خبر يا تحليلي در مورد حضور آقاي رئيسي همچنين درباره گمانه زني ها از حضور آقاي قاليباف در انتخابات داريد که البته به قول خودتان هر دو اکنون رئيس قوا هستند؛ شما امکان حضور اين دو نفر را چطور مي بينيد؟
البته کانديدتوري هردو از نظر حقوقي هيچ اشکالي ندارد. من در دو يا سه ماه گذشته هم با آقاي رئيسي ملاقات هايي داشتم و با هم مذاکره کرديم، چيزي که تقريبا به تکرار تبديل شده است؛ يکي از دوستان تعريف مي کرد که وقتي با ايشان صحبت مي کنيم، مي گويند که الان ساعت چند است و مثلا شما مي گوييد الان ساعت ۲ بعد از ظهر ششم ارديبهشت است، بعد ايشان مي گويند پس متوجه باش که تا ساعت ۲ بعد از ظهر امروز آقاي رئيسي براي حضور در انتخابات رياست جمهوري اعلام حضور نکرده است، اين در خبرها باشد که فردا که از اين در بيرون مي رويد نگوييد که او مي خواهد بيايد و ...، بنابراين خبري مبني بر اينکه آقاي رئيسي اعلام کند من کانديداي رياست جمهوري هستم هنوز اعلام نشده و البته رد هم نکرده است.
اما اينکه احتمال آمدن ايشان يا احتمال نيامدنش چقدر است؛ قديم ها مي گفتند براي اينکه يک فعلي اتفاق بيفتد بايد مقتضي موجود و مانع مفقود باشد، بقيه کانديداها شايد اين محدوديت را نداشته باشند و مي توانند بيايند و کانديدا شوند و هيچ محدوديت حقوقي هم وجود ندارد و حتي نمايندگان مجلس هم مي توانند در انتخابات رياست جمهوري شرکت کنند و اگر انتخاب شدند بايد از مجلس استعفا دهند و مثل انتخابات نمايندگي نيست.
رهبري بايد از کانديداتوري رئيسي راضي باشد
نمايندگان مجلس از ۳ تا ۶ ماه قبل بايد از خيلي از مسؤليت ها انصراف دهند تا بتوانند نامزد انتخابات مجلس شوند ولي در انتخابات رياست جمهوري چنين محدوديتي وجود ندارد و حتي رؤساي ديگر قوا هم بدون استعفا مي توانند کانديد شوند، اما آقاي رئيسي براي قوه قضاييه مستقيما منصوب رهبر انقلاب است و قاعدتا اگر ايشان بخواهد براي کانديداتوري اقدام کند مقام معظم رهبري بايد از اين کار راضي باشند، البته متعدد به ما خبر رسيده است که هرکسي که به رهبري مراجعه مي کند و در مورد انتخابات سؤال مي کند ايشان مي فرمايند که من ايجابا و سلبا هيچ اظهار نظري نمي کنم.
آقاي سيد حسن خميني هم که اخيرا رفته بودند و سؤال کرده بودند هم يکي از موارد استثنا بود که براي آن هم حتما رهبري يک مصلحت بزرگتري را تشخيص مي دهند که اين اتفاق مي افتد وگرنه عموما اينگونه است که ايشان ايجابي و سلبي در مورد کسي اظهار نظر نمي کند و حتما در مورد آمدن يا نيامدن آقاي رئيسي هم ايشان اظهار نظر نخواهد کرد اما خود آقاي رئيسي بايد قاعدتا و اخلاقا اين اطمينان خاطر را پيدا کند که رهبري مخالف آمدن ايشان نيستند، ولي نهايتا تا ثبت نام ها انجام نشود هنوز نمي توانيم متوجه شويم که چه کسي خواهد آمد و چه کسي نخواهد آمد.
قاليباف آمدنش را به نيامدن رئيسي منوط کرده است
*اما اصولگرايان همچنان دنبال کانديداتوري آقاي رئيسي هستند.
ديروز در مجلس خبري در آمده بود که ۲۲۰ نفر امضا کرده اند که آقاي رئيسي بيا. بلافاصله به من تلفن زدند که اين ۲۲۰ نفر درست نيست و اين عدد يک توهم است. آقاي قاليباف آمدنش را تقريبا به نيامدن آقاي رئيسي منوط کرده است که اگر آقاي رئيسي نيايد من مي آيم و من اينگونه در رسانه ها خبر را شنيدم، البته اين را خودم از آقاي قاليباف نشنيدم اما افراد نزديک به ايشان اين گونه اظهار نظر کردند که اگر آقاي رئيسي نيايد آقاي قاليباف تصميم مي گيرد که بيايد يا نيايد.
بنابراين اينکه شما مي فرماييد اصولگرايان سمت آقاي رئيسي رفته اند ممکن است مطالباتي داشته باشند اما آنهايي که کانديداهاي ديگري دارند قاعدتا علاقه مند هستند که آقاي رئيسي نيايد، آقاي رئيسي يک فرق با بقيه دارد، اينکه اگر بيايد به نظر مي رسد خيلي از کانديداهاي اصولگرا خودشان به صورت طبيعي کنار مي روند اما اگر آقاي رئيسي نيايد آن وقت ممکن است خيلي از اين کانديداها ديگر نتوانند با هم رفاقت کنند و مجبور به رقابت خواهند شد.
*اخيرا خبري درباره سفر آقاي حداد عادل به قم و ديدار با مراجع منتشر شد. آيا اين سفر با هماهنگي اصولگرايان و انتخاباتي بوده يا شخصي است؟
حتما با مجموعه خودشان هماهنگ کرده بودند ولي با من مشورتي نشده است و من خبر دقيقي ندارم که چرا رفتند.
*ميان صحبت هايتان به بحث حضور پررنگ نظامي ها در انتخابات اشاره کرديد. فکر مي کنيد اگر کسي از سپاه يا با سابقه نظامي کانديدا شود مي تواند دولتي تشکيل دهد که يک طرح ضربتي براي بهبود شرايط داشته باشد؟
من نمي خواهم خدايي نکرده نااميدي ايجاد کنم اما مي خواهم بگويم که اميدهاي واهي هم نبايد داشته باشيم. بالاخره بخشي از مشکلاتي که در کشور وجود دارد نتيجه بعضي از مواضع ماست که بحث سياست خارجي، امنيت ملي، امنيت منطقه اي و ... است که اينها با آمدن و رفتن رؤساي جمهور عوض نمي شود و اين فشارها فعلا وجود دارد و ما بايد بتوانيم در اين فشارها زندگي کنيم.
بعضي ميخواهند تمام مشکلات کشور را گردن تحريمها بياندازند
نکته دوم اين است که بعضي ها مي خواهند تمام مشکلات کشور را گردن تحريم ها بياندازند که من اين را اصلا قبول ندارم. زمان آقاي احمدي نژاد و در ۲ دوره آقاي روحاني گفتم که مقدار زيادي از مشکلات اقتصادي که در کشور وجود دارد به عملکرد غير مدبرانه خودمان برمي گردد. اينکه يک روز بازار بورس اينجوري و يک روز آنجوري شود و قيمت ارز ملي به ۴۰ يا ۳۰ درصد برسد و يک سوم شود و سرمايه ها آب شود و... ، اگر بخواهيم همه اينها را گردن تحريم ها بياندازيم حتما نوعي فرافکني است.
ممکن است يک نظامي بيايد و خيلي خوب باشد، اما...
اما اينکه اگر نظامي ها بيايند و بتوانند همه مشکلات کشور را حل کنند، حتما اينگونه نيست و حتما نمي توانند اينکار را بکنند اما بايد به چند نکته دقت کنيم، من ابتدا موضع خودم را بگويم؛ ما نبايد اصلا اينگونه آدم ها را تعريف کنيم که نظامي بيايد يا نيايد، روحاني بيايد يا نيايد، مثلا رئيس جمهوري که قرار است بيايد آيا حقوقدان است، اقتصاد دان باشد يا فرهنگي و اجتماعي؟ ما نبايد کانديداها را در اين تعاريف محدود کنيم. ممکن است يک نظامي بيايد و خيلي خوب باشد و ممکن است يک نظامي بيايد و کار را خراب کند. پس اصلا نبايد تقسيماتي از اين دست داشته باشيم.
بعضي ها هم مي خواهند قوميتي تقسيم کنند که مثلا ايندفعه يک آذري بيايد يا يک لر يا اصفهاني يا کرماني بيايد، ما اصلا داستان رياست جمهوري را نبايد با اين موارد مخدوش کنيم و قرار نيست به يک صنفي اَه اَه بگوييم و به يک صنفي بَه بَه. مهم اين است کسي رئيس جمهور باشد که حکمراني عقلايي را درست بفهمد. من اين را هميشه گفتم که مثلا در مجلس فعلي منابع مالي وجود ندارد و مي گويند اين مقدار به مردم کمک کنيد، اين کمک کردن به مردم يعني چي؟ يعني صد هزار تومان روي حقوق يک فرد مي گذارند و از همين فرد ۲۰۰ هزار تومان به عنوان تورم از جيبش برمي دارند.
دنبال آدم هاي کوتاه قد، مطيع و چاپلوس نباشيد
اينها کارهاي پوپوليستي است و تاثير واقعي در زندگي مردم ندارد و بعضا تاثير منفي آن بيش از تاثير مثبتش است اما اينکار را انجام مي دهند. ما رئيس جمهوري مي خواهيم که واقعا کشور را بر اساس حکمت و مدبرانه اداره کند و اينکه کابينه قدرتمندي داشته باشد و دنبال آدم هاي کوتاه قد، مطيع و چاپلوس نباشد هم چنين بعضي از اين رفتارهاي تند جناحي که اگرچه خودم هم به اين متهم هستم و جناحي فکر مي کنم ... اما همواره گفتم و باز هم تکرار مي کنم که ما در کشورمان حداکثر ۱۰۰ تا ۱۵۰ مدير سياسي داريم که يک تعداد وزير و يک تعداد استاندار هستند و بعضي از سازمان هاي بزرگ دولتي هم هستند، پس معنا ندارد که يک رئيس جمهور بيايد و بگويد وزيرم را عوض مي کنم و وزير بگويد معاونم را عوض مي کنم و معاون بگويد من مدير کلم را عوض مي کنم و مدير کل هم بگويد من رئيس اداره ام را عوض مي کنم و کم کم سرايدر مدرسه هم عوض شود يعني يک دولت بيايد و يکدفعه ۵۰ تا ۱۰۰ هزار مدير دولتي را تغيير دهد، اينکار اصلا ضرورت ندارد و نه تنها ضرورت ندارد که بسيار هم زيان بار است.
تعداد زيادي از مديران کشور، مديران دولتي و قشر بروکرات هستند و اصلا سياسي نيستند و نبايد هم سياسي باشند و بايد کار اداريشان را انجام دهند. مثلا شما يک ايرلاين را در نظر بگيريد که کار تجاري مي کند و مسافر و بار جا به جا مي کند، اين ايرلاين ممکن است هر روز در بازار بورس دنيا معامله شود و صاحب ايرلاين تغيير کند اما به اين معني نيست که هر روز خلبانان و مهمانداران و کمک خلبانان را عوض کنند يا فرودگاه هايي که براي take off کردن قرارداد مي بندند را عوض کنند و اصلا دليلي هم ندارد که اينکار انجام شود چون خلبان يک تکنوکرات است و تحت امر آن سيستم ايرلاين است که اگر به او بگويند به شمال بپر، مي پرد و اگر بگويند به جنوب بپر هم مي پرد.
۲ سال از وقت رئيسجمهورها صرف تغيير مديران ميشود
بسياري از مديران دولتي اينگونه هستند اما متاسفانه اينجوري شده که يک رئيس جمهوري که مي آيد ۲ سال از وقت دولتش صرف تغيير مديران در کشور مي شود. من هميشه به مزاح گفته ام که رؤساي جمهور در کشور ما ۲ وظيفه بيشتر براي خودشان احساس نمي کنند، ۴ سال اول به دنبال خنثي کردن دولت قبلي هستند و ۴ سال بعدي کارهايي مي کنند که دولت بعدي بيايد و اينکارها را خنثي کند. در حالي که دولت ها بايد ادامه دهنده و تکميل کننده کار يکديگر باشند.