عطریانفر: سیاست تحریم انتخابات در جبهه اصلاحطلبان راه ندارد
ايران/ يک تحليلگر اصلاح طلب گفت: اصل مشارکت را به هيچ عنوان جريان اصلاحات مردود ندانسته و نخواهد دانست. سياست تحريم در دستگاه فکري اصلاحطلبان به هيچ عنوان راه ندارد.
در فاصله چند روز مانده تا انتخابات رياست جمهوري، برخي گروهها و چهرههاي سياسي تلاش دارند تا با برشمردن مضرات قهر با صندوق رأي تعداد بيشتري از مردم را مجاب کنند تا پاي صندوق رأي حاضر شوند.
به اعتقاد اين دسته گلايهها و انتقادها از روند بررسي صلاحيت نامزدهاي انتخابات به جاي خود باقي است اما الان زماني است که بايد براي شرايط موجود سياستگذاري کرد و از روزنههاي باقي مانده هم نهايت بهره را برد. محمد عطريانفر عضو شوراي مرکزي حزب کارگزاران سازندگي از جمله اين چهرههاي سياسي است. گفتوگو با او را در ادامه ميخوانيد.
*مشارکت فعال برخي گروههاي سياسي در انتخابات رياست جمهوري به دليل نداشتن نامزد مورد حمايت به حال تعليق درآمد. به باور شما آيا ميتوان نتيجه و فايدهاي براي قهر انتخاباتي متصور بود؟
تحريم کمتر سياستمداري را به نيات و اهداف سياسياش رسانده است. بالعکس اگر عنصري نظام سياسي کشور را به رسميت بشناسد و در مقام براندازي نباشد؛ ميتواند در چارچوب قوانين و مقررات حاکم بر نظام و همچنين در چارچوب قوانين و مقررات موضوعه نگرانيها و دغدغهها و ديدگاههاي خودش را منتشر کند، به آنچه نميپسندد متعرض شود و سياستهاي گلايهآميز و نقدآميز خود را مطرح کند.
کسي که در اين چارچوب بگنجد و خارج از اردوگاه براندازان نظام تعريف شود بعيد است که با محروم کردن خود از عرصه انتخابات و با تحريم آن توانسته باشد منويات خود را پيش ببرد؛ دستکم در ۴ دهه گذشته چنين موضوعي سابقه نداشته است. دوستان اصلاحطلب ما در برخي مقاطع اين نوع رويکرد را رقم زدند و هيچ دستاوردي نداشتند.
آنچه امروز بر سرنوشت انتخابات جاري و ساري است و گلايهها در رابطه با شوراي نگهبان به حدي است که حتي رهبر انقلاب هم جفا در روند بررسي صلاحيت نامزدها را به گونهاي يادآوري کردند. ما در گذشته هم با همين شوراي نگهبان مواجه بوديم و با همين سياستها، نامزدهايمان رد صلاحيت ميشدند.
با اين حال بنا بر تشخصي که اصلاحطلبان داشتند و اعتمادي که جامعه مخاطب نسبت به آنها داشت دست به انتخاب ميزديم و افرادي را حمايت و معرفي ميکرديم و آثار و برکاتش را هم به دست ميآورديم. آخرين نمونه آن حمايتي بود که از آقاي روحاني صورت گرفت و دولت اول ايشان با قدرت و با توانمندي بسيار خوب توانست برخي از منويات اصلاحطلبان را پيش ببرد و به نتيجه برساند از اين جهت به هيچوجه توصيه نميشود که بخواهيم با سياست تحريم نظر مخالف يا انتقادات خودمان را به حاکميت اثبات کنيم.
*مجموع اصلاح طلبان چه تصميمي را براي انتخابات گرفته اند ؟
وضعيت به گونهاي است که جبهه اصلاحات تا کنون موضع قطعي اعلام نکرده است. بعضي از احزاب و چهرهها اظهارنظر شخصي يا حزبي خودشان را انجام دادند. کما اينکه بعضي از احزاب هم موضع موافق گرفتند. در اين رابطه فعلاً چنين نظري وجود ندارد. جمعبندي درون اصلاحطلبان که در واقع همان نهاد اجماعساز باشد هم اصل مشارکت را به هيچ عنوان مردود اعلام نخواهد کرد بلکه بر اصل مشارکت تأکيد خواهد کرد. نهايت اقدامي که از ناحيه نهاد اجماعساز اصلاحطلبان انجام شود اين است که اعلام کنند که ما در ارتباط با نامزدهاي مطرح نفياً و اثباتاً نظري نخواهيم داشت. ولي اصل مشارکت را به هيچ عنوان جريان اصلاحات مردود ندانسته و نخواهد دانست. سياست تحريم در دستگاه فکري اصلاحطلبان به هيچ عنوان راه ندارد.
*اينکه نفياً يا اثباتاً اعلام نظري نکنند و اينکه بدنه اجتماعي خود را در اين انتخابات مخير بگذارند چه نتايجي ميتواند داشته باشد؟ آيا توليد نگراني نميکند؟ يا ممکن است ما در روزهاي باقي مانده شاهد فرستادن دستکم سيگنالها و نشانههايي به مردم باشيم؟
من به صفت فردي خودم و از موضع حزب کارگزاران باورم اين است که اگر مجموعه گفتوگوهاي سياسي و مناظرهها و مصاحبههاي آقايان مهرعليزاده و همتي را در اين ايام مرور و داوري کنيم خروجي اين گفتوگوها تأمين کننده بخشي از نظريات و منويات اصلاحطلبان است.
احساسم اين است که روند تصميمگيري جبهه اصلاحات به سمت حمايت پيش خواهد رفت و همان سياستي که در گذشته تصويب کرده بودند که هر تعداد چهره اصلاحطلب در صحنه رقابت حضور داشته باشد تا آخرين روزهاي تبليغات حضورشان را گرامي خواهند داشت و در پايان تقاضا خواهند کرد که کساني که موقعيت ضعيفتري دارند به نفع کسي که موقعيت برتر دارد صحنه را واگذار کند، انجام خواهد شد. اين دور از ذهن نيست و با اطلاعاتي هم که دورا دور دارم و گفتوگوها و رايزنيهايي که صورت ميگيرد شايد مسير به اين سمت هدايت شود.
*تفاوت ديدگاه نامزدهاي انتخابات در حوزههاي مختلف چقدر بارز و قابل تفکيک است؟
بخش بزرگي از مسائلي که ما در حوزه اقتصادي و شرايط موجود در کشور داريم هم خارج از اراده دولتها بوده و هم در آينده خارج از اراده دولت خواهد بود. چون اين سياستها و اين محدوديتها و محروميتهايي که حادث شده ناشي از موقعيت و موضع تمام عيار سياسي ايران در مقابل جبهه استکبار و مخالفين ايران و مشخصاً امريکا است. هر دولتي با هر ترکيبي سر کار بيايد تا زماني که سياست نظام مقاومت جدي است قاعدتاً هزينه هاي طبيعي آن هم ادامه خواهد داشت و از اين جهت تفاوتي بين دولتها نيست. اما آنچه که ما در افق پيش رو ترسيم ميکنيم متفاوت است. با توجه به فشار زيادي که اين سياست بر زندگي و معيشت مردم وارد کرده مقامات ارشد نظام در کشور در تدارک اين هستند که سطح مناقشههاي جاري در سياست خارجي را کاهش بدهند تا بستري فراهم شود براي اينکه ايران در مدار اقتصاد جهاني جايگاه خودش را پيدا کند. بر اين اساس چشمانداز مثبت است و مورد استقبال ملت ايران هم خواهد بود.
با وجود اين، اينکه بگوييم نامزدهاي رياست جمهوري تفاوتي ندارند قطعاً اشتباه است. رهبري تأکيد کردند، تشخيص سياسيون و نخبگان کشور هم اين است که افق پيش رو براي دولت منتخب آينده رفع مشکلات اقتصادي است و بايد همتشان اجتماع کند بر رفع مشکلات اقتصادي و تقويت قدرت خريد مردم و اعتمادبخشي به نسلهاي آينده براي اينکه بدانند ميتوانند يک زندگي شرافتمندانه داشته باشند.
خب، طبيعتاً براي تحقق چنين هدفي شخصيتي را بيشتر ميپسنديم که بتواند فهم درستي از اقتصاد ايران از موضع داخلي و همچنين اقتصاد ايران در مدار جهاني و پيوستنش با اقتصاد منطقه و جهان داشته باشد. در اين رابطه چهرههاي موجود تفاوتهايي دارند و ديدگاههاي متفاوتي هم خواهند داشت. ما بايد با نگاه برتريگزيني گام برداريم. از ميان اين هفت نفر آقايان همتي، مهرعليزاده و رضايي فهم مؤثرتري از اقتصاد دارند. از اين جهت فکر ميکنم توصيهاي که ما ميتوانيم داشته باشيم و مردم را با ادبيات واقع بينانهاي هدايت کنيم اين است که بايد بروند سمت کسي که فهم دقيقتري از اقتصاد دارد.
*در جريان مناظرهها کانديداها شعارها و مواضعي حتي بر خلاف رويکرد و عملکرد خود ارائه کردند. به اين ترتيب همه از برجام و رفع تحريمها و آزاديهاي اجتماعي دفاع کردند و به نوعي سياستهايي را که دولت روحاني پيگيري ميکرد فارغ از دستاوردهاي آن مورد تأکيد قرار دادند در حالي که تقريباً اکثريتشان خود را منتقد دولت دانستند. ارزيابي شما چيست؟
واقع امر اين است که اقدامات و سياستهايي که دولت انجام داده با فطرت و روحيات و نوع زندگي و معيشت جامعه سازگار است و هيچ کس نميتواند با آن مخالف باشد مگر با هدف تخريب آقاي روحاني. اما وقتي شما در عرصه انتخابات ميخواهيد با مردم سخن بگوييد هيچ نامزدانتخاباتي نميتواند آنچه را دولت پيش برده رد کند. اين است که همه نامزدها در جريان بيان برنامههاي خود روندهاي عملياتي دولت را مورد تأييد قرار دادند؛ از بحث ضرورت پايان تحريم، بازگشت به برجام، تقويت نظام مديريت کشور، عطف توجه به زنان و جوانان و تقويت اقتصاد ملي و… اما بايد آگاه بود که از حرف تا عمل فاصله است. همه اين عزيزان در تئوري موضع واحد دارند، اما آقاياني که به هر نحو در گذشته مسئوليتي داشتند آيا عملکرد گذشته شان اجازه ميدهد که آنها اين شعارهاي جديد را عملياتي کنند؟ آنها رأي مردم را ميخواهند بنابر اين موضعي متفاوت با گذشته خود ميگيرند. مردم معمولاً سياستهايي را که دولت روحاني تعقيب کرده ميپسندند. حالا اينکه در بخشي از اين سياستها دولت موفق عمل نکرده بحث ديگري است. عدم توفيق دليل بر غلط بودن يک روند نيست. آن روند را مردم ميپسنديدند پس نامزدهاي انتخاباتي هم آن را در شعارهاي خود تعقيب ميکنند.
*آيا ميشد از مناظرههاي انتخاباتي اين توقع را داشت که اين فاصله حرف و عمل يا حرف و عقيده باطني را مشخص کنند؟
نوع و روش اجرايي تبليغات و مناظرههاي انتخاباتي اساساً پاسخگوي نياز مردم نيست و نبود. مردم نميتوانند از اين رفتارها و گويشها بين نامزدها که نوعاً با مجادله و تخاصم صورت ميگيرد درک روشني پيدا نميکنند. هر نامزد انتخاباتي حداکثر ۱۷ تا ۲۰ دقيقه فرصت داشت که در مجموع سه راند سخن بگويد. هر وقت هم ميخواست شروع کند به دليل اينکه ديگري به او اتهاماتي وارد کرده بود وارد فضاي واکنشي ميشد. بنابراين مناظرهها دستاورد چنداني براي مردم نداشت تا درک دقيق و واقع بينانهاي از نامزدها پيدا کنند. درحالي که اميدها به مناظره بود اما بايد گفت که اگر مردم گفتوگوهاي تک نفره نامزدها را با مجريان صدا و سيما تعقيب کرده بودند از آن طريق به درک بهتري ميرسيدند تا آنچه از مناظرهها حاصل شد.