حقیقتپور: ریاست جمهوری رییسی به مثابه یکدست شدن اصولگرایی نیست
نامه نيوز/ حقيقتپور گفت: به دست گرفتن قدرت در جريان اصولگرا آن هم توسط برادري که ميگويد مستقل آمده است، مقدور نيست.
تا شروع دولت ابراهيم رئيسي بيش از يک ماه زمان مانده و خيليها اميدوار هستند که او بتواند با عمل به وعدههاي انتخاباتي و فرصت همسويي با مجلس و ساير نهادهاي حاکميتي، زمينه رضايت و احياي اعتماد مردم را فراهم کند.
اميدواريها به رئيسي اما به همينجا ختم نشده و برخي نيز تصور ميکنند که او ميتواند از اين پس و با اتکا به جايگاهي که دارد نقش قابل توجهتري در جريان اصولگرايي ايفا کند. نه از اين رو که جبهه اصولگرايي تماما مشتاق نقش آفريني رئيسي در اين جريان آن هم به شکل محوري باشد، بلکه از اين رو که رئيسي براي موفقيت بيشتر نياز به افزايش حمايتها از خود و شمار هوادارانش دارد. او رئيس جمهور شده اما راي کثيري از مردم را نگرفته است. نه فقط اصلاحطلبان و يا مخالفان هميشگي مشارکت، بلکه برخي از اصولگرايان نيز به او راي ندادهاند و اين مساله در صورتي که مورد غفلت قرار بگيرد، براي وي چالشساز خواهد بود.
آنطور که عباس سليمينمين چند روز قبل در تحليلي به «نامه نيوز» گفت بخشي از آراي باطله اين دوره از سبد سعيد جليلي ريخته است! به اين معنا که هواداران او بعد از انصراف وي حاضر نشدهاند به ابراهيم رئيسي راي بدهند! فقط اين نيست و خوشمان بيايد يا نيايد، ميدانيم که احمدينژاد در جامعه بدنه راي قابل توجهي دارد و اين بدنه در اين انتخابات پاي صندوق راي نيامدند. توجه به نکاتي اين چنيني سبب ميشود که تصور کنيم رئيس دولت سيزدهم از اين پس يک چالش مهم پيش رو دارد و براي افزايش ضريب موفقيت خود در دولت، بايد گام اول که همان همراه کردن اکثريت جريان اصولگرايي است را کليد بزند.
مساله اما اينجاست که برخي تصور ميکنند او در اين راستا توفيق چشمگيري نخواهد داشت. مثلا منصور حقيقتپور فعال سياسي اصولگرا معتقد است که اختلافات و فاصلهها در جبهه اصولگرايي به اين سادگيها قابل رفع نيست و به «نامه نيوز» ميگويد: «جريان اصولگرا يک حزب نيست تا چارچوب مرامي و رفتاري و يا ساختار تشکيلاتي داشته باشد. اين جريان به صورت محفلي اداره ميشود. همين انتخابات رياست جمهوري اخير را نگاه کنيد. آن همه نامزد آمدند. اندازه يک اتوبوس نامزد اصولگرا ثبت نام کردند. در نهايت هم برخي کنار کشيدند و برخي نه. در حالي که اگر حزب بود و ساختار داشت وضعيت فرق ميکرد. مثلا در آمريکا حزب دموکرات از ماهها قبل رقابتهاي دروني خود را انجام داده و ميدانست که بايدن وارد خواهد شد، جايي هم که نياز بود فردي را در کنار او قرار دادند که بتواند به او کمک کند. در اينجا اما وضعيت فرق دارد.»
اين فعال سياسي اصولگرا با تاکيد بر اينکه «به دست گرفتن قدرت در جريان اصولگرا آن هم توسط برادري که ميگويد مستقل آمده است، مقدور نيست» گفت: «نبايد رييسجمهور شدن آقاي رييسي را به مثابه يکدست شدن جريان اصولگرا دانست. اين جريان براي رسيدن به چنين وضعيتي بايد تجديدنظرهاي ساختاري انجام دهد و به همين راحتي نيست. اينکه همه طيفهاي اصولگرا با محوريت رييسي کنار هم جمع شوند، خيلي کار سختي است. به خصوص که اينها طيفهايي نيستند که با مختصري نرمش، سازش کنند و کنار هم جمع شوند. چطور انتظار داشته باشيم که پايداري با جريان جليلي يا احمدينژاد همراه شود؟! اصلا ذائقه اينها يکي نيست. نگاه جامعه مهندسين با موتلفه فرق دارد. به نظر من شايد بهتر باشد که اصلا بر يکي و يکدست شدن اين جريان اينقدر اصرار نکنيم».
وي يک بار ديگر همين انتخابات اخير را مثال زد و گفت: «اگر يکي شدن در اين جريان ممکن بود چرا شوراي وحدت و ائتلاف يکي نشدند؟ وزنشان هم که کم نبود . يک سو آقاي حداد و سوي ديگر هم جامعه روحانيت. اين يعني که ايجاد وحدت ساده نيست. يک مثال ديگر اينکه حتي در دوران آقاي مهدوي کني هم وحدت ايجاد نشد و آقاي ولايتي نپذيرفت و نهايتا اصولگرايان با چند نامزد وارد عرصه شدند».
حقيقتپور ضمن اينکه ايجاد وحدت و همراه کردن طيفهاي مختلف اصولگرايي را خارج از توان رئيسي ارزيابي کرد، گفت: « اين را هم نبايد فراموش کنيم که وظيفه رئيسي اين نيست. او رئيس جمهور شده تا مشکلات مردم را حل کند نه اينکه مشکلات جريان اصولگرا را. او حالا ديگر رئيس جمهور همه اعم از اصلاح طلب و اصولگرا ها و حتي آنهايي که راي ندادند است، لذا براي موفقيت قبل از همراه کردن جريان اصولگرا بايد به وعده هاي خود و حل مشکلات مردم توجه کند».