«نمود قدرت، نماد مديريت» عنوان يادداشت روز روزنامه مردمسالاري به قلم ميرزا بابا مطهرينژاد است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
مذاکرات هستهاي دولت يازدهم و تفاوتهايي که با اين نوع مذاکرات در دولتهاي نهم و دهم ايجاد شده است، کم کم دارد به عنوان يک هويت براي دولت يازدهم خود نمايي ميکند. تفاوتها به حدي است که طرفداران مذاکرات گذشته را نگران کرده است، چرا؟ چون اگر اين مذاکرات با حفظ اصول و منافع ملي به موفقيتهايي برسد و راههايي براي برون رفت از مشکلات ناشي از اين موضوع فرا روي کشور قرار دهد، خود ميزاني ميشود براي ارزيابي عيني از گذشته. دولت يازدهم با بهرهمندي از شم فرصت يابي براي موفقيت در مذاکرات، تلاش اميد بخشي را آغاز کرده است. اين تلاش ممکن نيست مگر اين که مذاکره کنندگان و سياستگذاران مذاکره توانايي تشخيص مشکلات و شکافهاي موجود را داشته باشند. با يافتن فرصتهاي مناسب و ارائه راه حل در خور قابليت خود را به ظهور برسانند.
رقباي سياسي و طرفداران دولتهاي نهم و دهم از موفقيت دولت يازدهم به علل مختلف از جمله به اين علت که اين موفقيت يک ميزان براي توانايي و واقع گرايي اين دولت و ناتواني و ذهنگرايي دولت قبل خواهد شد،نگرانند ! به همين جهت با تمام ظرفيت اجتماعي و سياسي خود به دنبال نفي اين تلاشها و ايجاد موانع جدي بر سر راه آن هستند. بزرگنمايي در پنهان نگهداشتن طرح ارائه شده توسط دولت به 1+5 و متهم کردن دولت به سازشکاري و القاي مخالفت رهبري با اين طرح در رسانهها و فعال شدن توپخانه مداحان معروف از نشانههاي اين نگراني است.
محيط اجتماعي، سياسي کشور به طور پيوسته دستخوش تغيير است وخود اين تغييرات، نوعي فرصت آفريني جديد براي دولت در تقابل با مخالفان و تعامل با همراهان و موافقان بوجود ميآورد که بايد نهايت بهرهبرداري از آن صورت گيرد. از جمله سخنان بسيار مهم رهبري در ديدار دانش آموزان و دانشجويان با معظم له،که در بخشي از آن حمايت خود را از تلاشهاي دولت در اين راستا ابراز فرمودند و به صراحت سازشکار خواندن دولت را منع کردند.
در ادامه اين نوشته، به اختصار و به اشاره،به دو محور که به بهانه 13 آبان، مخالفين تلاشهاي دولت در مذاکرات هستهاي را مستمسک قرار دادند ميپردازم:
1- پنهان ماندن طرح پيشنهادي دولت يازدهم براي مذاکرات هستهاي قوت است، يا ضعف؟ قدرت يک مدير به روشها و رويههايي است که براي رسيدن به هدف با حفظ اصول و منافع سازمان (و در اينجا منافع ملي و منافع مردم ) خلق ميکند. اگر مدير نتواند در روشها و رويهها اعمال نظر کند،که ديگر مدير نيست ! خود طرح و پنهان نگهداشتن آن به هر علت، يک روش است براي اداره و مديريت و در دست داشتن کنترل مذاکره. به نظر من اين امر نماد قدرت تيم مذاکره کننده دولت و نمود مديريت مذاکره است. بديهي است دولت بنا به وظيفه اي که دارد و بنا به سوگندي که ياد کرده است حافظ اصول و منافع ملي است. قصاص قبل از جنايت و پيش داوري و قضاوت زود هنگام شايسته نيست و عاملين آن در پيشگاه ملت پاسخي نخواهند داشت.به قول زنده ياد سهراب سپهري:
يادمان باشد: امروز حتماً ناز گل را بکشيم، حق به شب بو بدهيم، و نخنديم به ترکهاي دل هر گلدان.
2- مداح و مداحي و آيينهاي سنتي مذهبي، سابقه اي طولاني در کشور دارند. بار عظيم انتقال فرهنگ مذهبي و ديني توسط مداحان،و آئينهاي سنتي مثل تعزيه و مجالس و محافل و مساجد، منتقل شده است، هيچ فرد و گروهي، نبايد از اين ميراث گرانبها و از اين بستر قدرتمند فرهنگ آفرين، استفاده ناصحيح داشته باشد. اگر افرادي قصد دارند در معادلات قدرت و جابجايي آن فعال شوند، بايد بدانند بستر اين فعاليتها احزاب و گروههاي سياسي است، بروند تشکيل حزب بدهند. حق هر فرد ايراني است که در معادلات سياسي کشور و در مبادلات قدرت از طريقي که قانون تعيين کرده است، دخالت نمايد. هيچ کس را نميتوان از آن منع کرد، اما بايد در بستر مناسب از اين حق خود بهره گيرد. سوء استفاده از موقعيت مداحي يا امام جماعتي و مشابه آن موجب فاصله گرفتن مردم از آئينهاي مذهبي و مجالس و محافل، مساجد و جايگاههاي مرتبط با آن خواهد شد و اين لطمه زدن به فرهنگي است که از اين طريق عميق شده است و نقش آفرين است.
يادمان باشد، وقتي تعدادي از بزرگان و همراهان انقلاب از بستر مسئوليت و جايگاه مديريت، به ايجاد حزب و توسعه حضور سياسي خود اهتمام کردند، امام راحل به آنها نهيب زدند، که يا مسئوليت را رها کنيد و يا حزبي را که با استفاده از بستر مسئوليت خود ساخته ايد. که البته آن بزرگان کار حزبي را رها کردند و حزب را تعطيل اعلام نمودند.به عبارت سادهتر: اگر از بستر فعاليت قانوني حزبي به کسب قدرت رسيديد، يا قدرت را جابجا کرديد، کاري است پسنديده و خوب. اما اگر از بستر قدرت به تشکيل حزب پرداختيد، و در تعاملات قدرت دخالت کرديد و با استفاده از اهرمهاي قدرت، رقبا را از صحنه به در کرديد، و شرايطي متفاوت از ديگر گروهها بوجود آورديد و امکان رقابت را از سايرين سلب کرديد، امري ناپسند و مذموم است.
مداحان بايد بدانند که چگونه حضور در مجالس آئيني اجماعي و امکان در اختيار داشتن تريبونهاي ملي و مردمي و رسانههاي عمومي را به دست آورده اند، نبايد از اين جايگاه آهنگ جابجايي قدرت و يا دخالت در تعاملات قدرت را داشته باشند. رسانههاي عمومي مثل صدا و سيما و روزنامههايي که از امکانات عمومي و ملي بهره ميگيرند و مساجد و حسينيههايي که با امکانات عمومي و مشارکتهاي مردمي از هر قشر و گروه و حزب ساخته شدهاند، موقوفاتي که واقف براي تقويت پايههاي اعتقادي عمومي و تقويت اصل دين تعيين کرده است، نبايد در اختيار منافع و افکار يک گروه و يک حزب قرار گيرد.
اين امکانات بايد نمود قدرت ملي و نماد تقويت اصول و پايههاي فکري و انديشههاي امام (ره) و رهبري باشند.
به قول زنده ياد قيصر امين پور:
نه از مهر و نه از کين مينويسم
نه از کفر و نه از دين مينويسم
دلم خون است،ميداني برادر
دلم خون است، از اين مينويسم.