آیا طلا میتواند سبب ناباروری در مردان شود؟
زوميت/آيا دليلي علمي براي حرامبودن استفاده از طلا در اسلام وجود دارد؟ در اين مقاله مروري، مطالعات انجامشده روي نقش طلا در سلامت و ناباروري را بررسي ميکنيم.
همه کساني که در کشورهاي اسلامي زندگي کردهاند، با حرامبودن پوشش طلا براي مردان آشنايي دارند. در اين مقاله، قصد داريم ضمن بررسي واقعيت اين موضوع، ادعاهاي مرتبط با مضرات طلا براي سلامت و باروري در مردان را بررسي کنيم.
مطابق با صفحه استفتائات وبسايت دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتالله خامنهاي، هرگونه پوشش طلا، اعم از طلاي زرد و سفيد، بههر شکلي مثل انگشتر، براي مردان حرام است. البته در همين صفحه ذکر شده است که گذاشتن روکش طلا روي دندان اشکال ندارد؛ ولي پوشاندن دندانهاي جلو با طلاي زرد اگر به قصد زينت باشد، خالي از اشکال نيست. البته در جاي ديگري در همين وبسايت ذکر شده است که ملاک حرامبودن طلا براي مردان صدق زينت نيست.
همانطورکه ديديد، مطابق با احکامي اسلامي، استفاده از پوشش طلا به هر نحوي براي مردان حرام است. با اينکه مطابق با برخي گفتهها، احکام ديني مطلق هستند و به اثبات علمي نيازي ندارند، همواره خيلي از دانشمندان بهدنبال يافتن توجيهات علمي براي احکام ديني بودهاند.
درباره قضيه حرامبودن طلا براي مردان نيز، براي توجيه علمي اين مسئله تلاشهاي بسيار و ادعا شده که يکي از دلايل اين حکم، خطر پوشش طلا براي باروري مردان است. ادعاهايي نيز مبنيبر اثر نامطلوب طلا روي ديگر جنبههاي سلامتي مردان نير مطرح شده؛ ولي باور عموم بر اين است که دليل اصلي اين حکم نقش طلا در کاهش احتمال باروري مردان است.
اشاره به اين نکته ضروري است که هيچيک از منابع رسمي فقهي درباره دلايل علمي اين حکم اظهارنظر نکردهاند و تمامي صفحات وب که به اين موضوع اشاره کرده و از مضرات گستردهي طلا براي سلامت مردان گفتهاند، مرجعي رسمي و معتبر براي ادعاهاي خود مطرح نکردهاند. کافي است به زبان فارسي جستوجوي ساده اينترنتي کنيد و ببينيد که وبسايتهاي بسياري چنين ادعاهايي را بدون داشتن مرجع مطرح ميکنند.
جالب است که اگر به زبان انگليسي هم جستوجو کنيد، تنها نتايجي که گوگل ارائه ميدهد، چندين مقاله چاپشدهي ژورنالهاي ايراني است که نقش طلا در ناباروري مردان را بررسي کردهاند. آيا اين پژوهشها به نتايج روشني درباره اثر نامطلوب طلا روي باروري مردان رسيدهاند؟ آيا روش شناختي استفادهشده در اين مطالعات از ديدگاه فلسفهي علم معتبر است؟ آيا بايد به اين نتايج اطمينان کرد؟ آيا ژورنالهايي که اين مقالهها را چاپ کردهاند، جايگاه معتبري در ميان ژورنالهاي علمي در دنيا دارند؟ در مقالهي پيش رو، به تمامي اين پرسشها پاسخ خواهيم داد؛ اما پيشازآن، بد نيست کمي درباره طلا و اثرهاي آن روي سلامتي صحبت کنيم.
آيا عنصر طلا ارتباطي با سلامت انسان دارد؟
در مطالعهاي که انجام داديم، جستوجو در پايگاه دادهي گوگل اسکولار و جستوجوي کمي تخصصيتر در پايگاه دادهي زيستپزشکي PubMed با کليدواژههاي Health و Gold به نتيجه درخورتوجهي ختم نميشود. البته ممکن است مقالههايي درباره نقش طلا روي جنبههاي مختلف مرتبط با سلامت انسان موجود باشد؛ ولي فقدان نتايج چشمگير با کليدواژههاي مهمي که در اين جستوجو انجام شد، ميتواند نشاندهندهي اهميتنداشتن بررسي رابطهي بين عنصر طلا و سلامت انسان باشد.
اگر با سيستمهاي آکادميک آشنا باشيد، قطعا ميدانيد که هر پژوهش علمي نيازمند بودجهاي است که معمولا مراکز پژوهشي و دانشگاهها يا حاميان مالي ديگر آن را تأمين ميکنند. بااينحال، هيچ پژوهشگري بدون داشتن طرح پيشنهادي قوي نميتواند بودجهاي براي انجام کار تحقيقاتياش دريافت کند. بينهايت متغير در دنياي پيرامون ما وجود دارد که بعضي از آنها با همديگر ارتباطي قوي دارند و ارتباط بعضي ديگر باهم درخورتوجه نيست.
يکي از اهداف انجام مطالعات علمي يافتن رابطهي بين متغيرهاي مختلف است؛ ولي اختصاص بودجه به پژوهشي براي يافتن ارتباط بين دو متغير، به ارائه طرح پيشنهادي با استدلالها و فرضيههايي قوي منوط است. بهطور مثال، اينطور نيست که پژوهشگر بدون دليل مطالعه بين دو متغير کاملا بيربط مثال عنصر کبالت و رنگ چشم انسان را شروع کند و منابع مالي بسياري در اين راه بههدر دهد؛ بلکه او بايد فرضيهاي قوي براي امکان ارتباط اين دو متغير در قالب طرحي پيشنهادي به دانشگاه و پژوهشگاه يا هر حامي مالي ديگري ارائه دهد.
ميتوان اينطور نتيجه گرفت که يا رابطهاي قوي بين سلامت انسان و عنصر طلا برقرار نيست که تاکنون مطالعات درخورتوجهي در اين زمينه انجام نشده يا کمتر پژوهشگري به مطالعه در اين زمينه علاقه داشته است. باتوجهبه اهميت عنصر طلا از ديرباز در مطالعات علمي، مورد اول محتملتر بهنظر ميرسد.
اختصاص بودجه به پژوهش در سيستمهاي آکادميک نيازمند ارائه فرضيات قوي است
درادامه با کليدواژههاي Gold و Skin در سرويس گوگل اسکولار و پايگاه داده PubMed به جستوجوي خود ادامه داديم. در مطالعهاي که در سال ۱۹۶۷ Simon منتشر کرد، اثرهاي رادون موجود در جواهرات طلا روي پوست و رابطه آن با حساسيتهاي پوستي بررسي شده است. Simon نتيجه گرفته است که مقادير بسيار کم عنصر پرتوزاي رادون در بعضي از جواهرات طلا ميتواند سبب التهاب پوست شود؛ بنابراين، پيش از عرضه آلياژهاي طلا به بازار، بايد اين آلياژها ازنظر وجود عنصر رادون بررسي شوند. توجه کنيد که عناصر پرتوزا مثل رادون ميتوانند در انواع سرطان و ناهنجاريهاي مادرزادي بهدليل جهش در اسپرمها و تخمکهاي والدين و حتي ناباروري دخيل باشند.
در مطالعهاي که در سال ۱۹۸۵ منتشر شد، Rapson اثر تماس پوست با طلا و آلياژهاي طلا را بررسي کرد. در اين مقاله، بيان شده است که با وجود نقش نمکهاي طلا مثل طلا (III) کلرايد در بيماري پوستي درماتيت، شواهد چنداني براي نقش طلاي فلزي يا آلياژي که در جواهرات استفاده ميشود، در التهاب و حساسيت پوست وجود ندارد و طلا از ديرباز بهعنوان ماده غيرحساسيتزا و ايمن براي پوست و مخاط دهان مطرح بوده است. بهگفته Rapson، افراد زيادي از دندانهاي داراي روکش طلا استفاده کردهاند؛ ولي تا آن زمان گزارشي مبنيبر واکنش بدن به اين موارد مصرف طلا مطرح نشده است. او اشاره ميکند در بعضي مقالهها حساسيتهايي به طلا مشاهده شده است؛ ولي چنين مواردي بسيار نادر بودهاند.
Rapson درادامه مقالهاش دلايل بيتوجهي به موارد نادر حساسيت به طلا را اينگونه مطرح ميکند:
احتمال اينکه چنين حساسيتهايي بهدليل طلا در حالت فلزي ايجاد شده باشند، بسيار بعيد است. بااينحال، اين امکان وجود دارد که آمينواسيدهاي موجود در عرق طلاي فلزي را حل و امکان جذب آن به درون پوست يا عبور آن از پوست را فراهم کند. البته اين احتمال در مطالعهي انجامشده در سال ۱۹۹۸ رد شد.
اين امکان نيز وجود دارد که طلا از خون وارد پوست شود و حساسيتهايي ايجاد کند. براي مثال در يکي از روشهاي درمان بيماري روماتوئيد، از طلا استفاده و يونهاي طلا در جريان خود آزاد ميشود. بعدها و در سال ۱۹۹۷، Choy و همکاران نشان دادند که التهاب پوست بهدليل درمان روماتوئيد با نمکهاي طلا بهدليل وجود نيکل در اين داروهاي تزريقي روماتوئيد است.
اين امکان نيز وجود دارد که فلزات ديگر همراهبا طلا سبب واکنشهاي حساسيتي در افراد نادري شود که به طلا حساسيت نشان دادهاند . براي مثال، نيکل موجود در طلاي سفيد ميتواند عامل حساسيتزا باشد.
Rapson در آخر نتيجهگيري ميکند که طلا را بايد بهعنوان فلز کاملا ايمن براي پوست در نظر گرفت. وي بيان ميکند تا زمان انتشار مطالعهاش در سال ۱۹۸۵، گزارشها درباره اثرهاي نامطلوب طلا روي سلامتي بسيار معدود بودهاند.
در مقالهاي ديگر که Capsi و همکاران در سال ۱۹۸۹ منتشر کردند، به تجمع طلا در پوست و اثرهاي جانبي و سميبودن طلا بهدنبال درمان روماتوئيد با تزريق طلا اشاره شده است. در اين روش، طلا مستقيما درون خود تزريق ميشود؛ بااينحال، همانطورکه گفتهشد، طلايي که بهعنوان جواهرات استفاده ميشود، فاقد نمکهاي طلا است. همچنين، در اين مقاله هرگز به سميبودن طلا روي سيستم توليدمثلي اشارهاي نشده است.
در مطالعهاي ديگر که Goldermann و همکاران روي درمان روماتوئيد با طلا منتشر کردند، نشان داده شده است که در ۳۰ درصد از بيماران سلولهاي ايمني T حساس و سبب واکنشهاي ايمني نامطلوبي ميشوند. Suzuki در مطالعهاي که در سال ۱۹۹۸ منتشر کرد، با استفاده از ميکروسکوپي الکتروني و ميکروآناليز اشعهي ايکس نشان داد جواهرات طلا که با ايجاد سوراخهايي روي بدن مثل سوراخکردن لاله گوش براي نصب گوشواره استفاده ميشوند، ميتوانند با التهاب و درماتيت حاصل از عناصر طلا و نيکل مرتبط باشند.
از مجموعهمطالعات مذکور ميتوان اينگونه استنباط کرد که طلا در حالت فلزي نميتواند تهديد چنداني براي پوست باشد و حساسيتهاي پوستي ايجاد کند. بااينحال، نمکهاي طلا ميتوانند چنين اثرهايي روي پوست داشته باشند. همچنين، عناصر ديگر موجود در آلياژهاي طلا که بهعنوان جواهرات استفاده ميشوند، ميتوانند با داشتن عناصري مثل نيکل و رادون مشکلاتي پوستي ايجاد کنند. البته رادون باتوجهبه خاصيت راديواکتيوته ميتواند مشکلاتي فراتر مثل سرطان يا ناباروري ايجاد کند؛ اما اين عنصر بهندرت در آلياژهاي معمولي طلا يافت ميشود. نيکل موجود در جواهرات طلا نيز درصورتي ميتواند التهاب پوست را سبب شود که ازطريق جراحتها يا بهصورت تزريقي وارد جريان خون شود. در تمامي مطالعات مذکور نيز بحث جنسيت بههيچعنوان مطرح نبوده است.
بهطورکلي، ميتوان گفت که جواهرات طلا اثرهاي درخورملاحظهاي روي سلامت پوست اکثر افراد جامعه، نه در مردان و نه در زنان نميگذارند؛ ولي عناصر موجود در آنها ميتوانند وارد پوست شوند، از پوست عبور کنند، وارد جريان خون شوند و خود را به ديگر نقاط بدن برسانند؛ ولي در مقادير بسيار اندک.
ما جستوجوي خود را با کليدواژههاي Gold و Toxicity (بهمعني سميبودن) ادامه داديم و تنها نتايجي که بهدست آمد، درباره بعضي اثرهاي داروهاي حاوي طلا مثلا داروي روماتوئيد بود و در هيچ مقالهاي سميبودن جواهرات طلا بررسي نشد. جستوجوي کليدواژهي Gold Jewelry در وبسايت PubMed به نتايج جالبي منتهي شد. در سال ۱۹۹۸، Liden و همکاران مقالهاي درباره آزادشدن فلزات از جواهرات مختلف طلا منتشر کردند. آنها اين جواهرات را يک تا سه هفته در عرق مصنوعي قرار دادند و با شيوههاي شيمي تجزيه مثل ICP و AA متوجه شدند که هيچ طلايي درون عرق مصنوعي آزاد نشده است. آنها نتيجه گرفتند که تماس پوست با فلزات حاوي طلا مثل جواهرات بهاحتمال بسيار زياد نميتواند سبب آلرژي يا درماتيت در پوست شود و حساسيت به طلا در Patch-test سديم تيوسولفات نميتواند دليلي بر سميبودن جواهرات طلا باشد.
بهنظر نميرسد استفاده از جواهرات طلا سبب نفوذ طلا بهشکل يوني يا عنصري درون جريان خون شود.
آيا طلا باعث ناباروري در مردان مي شود؟
تا اينجا نتيجه گرفته شد که استفاده از جواهرات طلا نميتواند سبب نفوذ مقادير چشمگيري از طلا به بدن شود و تنها تزريق مستقيم طلا به گردش خون ممکن است در بعضي افراد با واکنشهاي حساسيتي همراه باشد. براي بررسي اثر طلا روي سيستم توليدمثلي و باروري، جستوجو با کليدواژههاي Gold و Reproductive هم در گوگل اسکولار و هم در PubMed انجام شد که تنها نتيجه درخورتوجه يک مقاله فارسي منتشرشده در مجله دانشگاه علوم پزشکي مازندران است. در اين مقاله مروري، حاجيفقها و همکاران اثر طلا روي باروري مردان را بررسي کردند.
حاجيفقها و همکاران جستوجوي خود را در پايگاههاي داده براي يافتن نتايج مرتبط با اثر طلا بر فيزيولوژي تناسلي مردان بين سالهاي ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۵ در پايگاههاي داده علمي معتبر انجام دادند و به اين نتيجه رسيدند که مقدار طلاي موجود در مايع مني مردان با توانايي باروري آنها ارتباط دارد؛ ولي بهدليل اينکه مطالعات علمي اندکي در اين زمينه انجام شده است، نميتوان اثري مثبت يا منفي به وجود طلا در مايع مني مردان نسبت داد.
حاجيفقها و همکاران در مقاله خود به مطالعاتي رجوع ميکنند که نشان دادهاند وجود طلا در مني ميتواند باعث اثرهاي نامطلوبي روي باروري مثل کاهش تحرک اسپرمها شود. در همين مقاله، به مطالعاتي هم اشاره ميشود که نشان دادهاند نهتنها طلا اثري منفي روي باروري مردان نميگذارد؛ بلکه حضور طلا در مني ميتواند سبب افزايش توليد اسپرم شود. بهطورکلي، مطالعه حاجيفقها و همکاران نشاندهنده متناقضبودن نتايج بهدستآمده در اين زمينه است و خودِ آنها به اين موضوع اذعان ميکنند؛ اما بهطور حيرتانگيزي در انتهاي مقاله اينگونه استدلال ميشود که چون مطابق با دين طلا براي مرد حرام است؛ بنابراين، اثرهاي منفي طلا بر باروري مردان به اثرهاي مثبت آن ميچربد.
واضح است که منابع ديني بههيچوجه نميتوانند منبع مناسبي براي ارجاع در مقالههاي علمي باشند؛ زيرا علم و الهيات همانطورکه فيلسوف شهير، برتراند راسل، در کتاب «تاريخ فلسفه غرب» بيان ميکند، دو حوزه ي کاملا بيارتباط هستند. «الهيات» عبارت است از تفکر درباره موضوعاتي که تاکنون دانش قطعي درباره آنها ميسر نشده و بهدلايل نقلي مثل سنت و وحي و مکاشفه وابسته است و بهطورکلي ميتوان هر عقيده جزمي را مرتبط با الهيات دانست. درمقابل، «علم» به دلايل عقلي و مشاهده و تجربه وابسته است و هرگونه دانش قطعي را علم مينامند.
تفاوت ديگر علم و الهيات از ديدگاه راسل اين است: «علم آنچه را ميتوانيم بدانيم به ما ميگويد؛ ولي بايد توجه کنيد که اين چيزها درمقابل چيزهايي که علم نميتواند به ما بگويد، بسيار ناچيز هستند. درمقابل، الهيات اين عقيده جزمي را به ما تحميل ميکند که دانش ما ناظر به اموري است که از آن امور درحقيقت چيزي بهجز بيدانشي نداريم.» (برگرفته از کتاب «تاريخ فلسفه غرب» اثر برتراند راسل، ترجمه نجف دريابندري، انتشارات شرکت سهامي کتابهاي جيبي).
روش کار علم بر تجربه و آزمايش استوار است؛ درحاليکه چنين چيزي در دين مشاهده نميشود؛ بنابراين، در مقالههاي علمي صرفا بايد به مطالعات علمي ارجاع داده شود تا صحت نتايج آنها بررسي شود که از روشهاي تجربي استفاده کردهاند و آزمايشهاي آنها تکرارپذير است. ارجاع به دين در مقاله علمي کاري کاملا غيرحرفهاي و غيرآکادميک و غيرعلمي است و در کمال تأسف، چنين مقالهاي در مجله پزشکي دانشگاه علوم پزشکي مازندران چاپ شده است.
روش کار علمي برخلاف دين بر تجربه و آزمايش استوار است؛ بنابراين، ارجاع به مراجع ديني در مقالههاي علمي کاري غيرحرفهاي است
در مقاله ديگري که در سال ۲۰۱۵ در مجله «سلامت، معنويت و اخلاق اسلامي» چاپ دانشگاه علوم پزشکي قم منتشر شد، خادم و رضايي و ابوالفضلي اثر تيمار نمونههاي مني مردان سالم با نانوذرات طلا رو تحرک اسپرمها بررسي و مشخص کردند که نانوذرات طلا ميتوانند ضمن نفوذ به اسپرمها، روي تحرک آنها اثرهاي منفي بگذارند. بااينحال، به دلايل زير بههيچعنوان نميتوان اين مطالعه را حتي بهعنوان دليلي قانعکننده براي مطالعه بيشتر اثر طلا روي سلامت مردان در نظر گرفت:
نانوذرات طلا (GNPs) خواص فيزيکي و شيميايي کاملا متفاوتي با طلاي آلياژي دارند که در جواهرات استفاده ميشود. اين نانوذرات با روشهاي خاصي بهصورت آزمايشگاهي توليد ميشوند و بههيچوجه نميتوان آنها را بهعنوان معادلي براي طلاي آلياژي در نظر گرفت.
هيچکس جواهرات طلا را درون بيضههاي خودش استفاده و اسپرمهاي خودش را با طلا تيمار نميکند. همانطورکه مطالعات پيشين نشان دادهاند، احتمال و ميزان نفوذ يونهاي طلا که خواص آنها کاملا با نانوذرات طلا متفاوت است، درون گردش خون بسيار کم است.
مجلهاي که اين مقاله در آن چاپ شده است، نمايه سيويليکا ندارد؛ بنابراين، مقالههاي آن حتي در رتبهبندي دانشگاهها و مراکز علمي ايران در پايگاه رتبهبندي دانشگاههاي ايران نيز لحاظ نميشود. البته اين مجله در فهرست مجلات معتبر وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکي قرار دارد؛ ولي در سطح بينالمللي چندان معتبر نيست.
نتيجهگيري
در اين مقاله مروري، مطالعات انجامشده روي اثر طلا بر سلامت مردان را مرور کرديم. مطالعات بسيار کمي دراينباره انجام شده است که خودش ميتواند نشانهاي بر بيخطربودن طلا براي سلامت مردان باشد. در اندک مطالعات انجامشده، نشان داده شده است که طلا عموما براي اغلب افراد، چه مرد و چه زن، بي خطر است و استفاده از جواهرات طلا سبب ورود طلا بهصورت يون يا عنصري درون گردش خون نميشود؛ ازاينرو، نميتواند به بخشهاي مختلف بدن، ازجمله دستگاه توليدمثلي برسد.
البته مطالعه مروري داخلي ديگري نيز اثر طلا روي سلامت و توانايي باروري مردان را بررسي کرده و درنهايت، به اين نتيجه رسيده که نتايج موجود بسيار متناقض است و نميتواند گوياي اثر منفي طلا روي سلامت يا باروري مردان باشد. در مطالعه داخلي ديگر نيز روش شناختي کاملا اشتباهي براي بررسي اثر طلا روي باروري مردان انجام شده و در آن بهجاي طلاي آلياژي از نانوذرات طلا استفاده شده است که خواص کاملا متفاوتي با طلاي آلياژي دارند. البته هيچکدام از اين دو مقاله در مجلهاي معتبر بينالمللي چاپ نشدهاند . بهغير از اين مقالهها، مطالعه مهم ديگري درباره اثر طلا روي سلامت و باروري مردان يافت نشد.
درپايان، بايد به اين نکته توجه کنيم که فقدان نتايج علمي معتبر درباره اثرهاي نامطلوب طلا روي بدن مردان و باروري آنها نميتواند به اين معني باشد که اين ادعا کاملا نادرست است. علم همواره برپايه ترديد استوار است و در علم، هرگز نميتوان با قطعيت چيزي را رد کرد و اين احتمال وجود دارد که در آينده مطالعات علمي چنين ادعايي را تصديق کنند؛ هر چند تصديق آنها نيز نميتواند دليلي قطعي بر صحت اثرهاي نامطلوب طلا روي سلامت و باروري مردان باشد. البته ما انسانها همواره زندگي خود را برپايه آخرين اطلاعات علمي موجود بنا کردهايم و ميکنيم و خواهيم کرد؛ اما خيليها وقتي از اعتقادات صحبت ميشود، علم را بهکلي فراموش ميکنند.
حوزههاي دين و علم کاملا از همديگر جدا هستند و روش فلسفه علم و روش الهيات را نبايد و نميتوان با همديگر مقايسه کرد. نه دين براي اثبات خود نيازي به علم دارد و نه علم براي اثبات خود نيازي به دين؛ بنابراين بهاعتقاد نويسنده، تلاش براي توجيه علمي مسائل ديني کاري بيدليل و بيهوده است و حتي اگر به نتايج خاصي هم منجر شود، هرگز نميتوان از آن نتايج بهعنوان مستنداتي براي مُهر تأييدزدن يا رد کردن دين و احکام آن استفاده کرد. درمقابل، ارجاعدادن به منابع ديني در مقالههاي علمي نيز با فلسفه علم در تناقض است.