گفتگو با متهمی که پس از نجات از مرگ سارق شد!
همشهری/ «میخواستم به زندگی ام پایان بدهم اما نشد. یکی نجاتم داد و از آن به بعد شدم سارق.» این گفتههای سارق تازهکاری است که به قول خودش پس از بازگشت از مرگ، پایش به دنیای سارقان کشیده شد. گفتوگو با وی را میخوانید.
اولین بار است دستگیر میشوی؟
بله. من تازهکارم.
چه چیزی سرقت میکردی؟
کابل برق در محدوده بهشتزهرا(س). البته بیشتر ترانس سرقت میکردیم که ارزش 40میلیون تومانی داشت.
انگیزهات از سرقت چه بود؟
پول. اگر سرنوشتم را تعریف کنم تعجب میکنید. من یک روز مردم، اما خدا نخواست و به زندگی برگشتم. روزی که شنیدم دخترم یک بیماری خاص دارد و برای درمان او باید ماهی 14میلیون تومان هزینه کنم به آخر خط رسیدم؛ چون ماهی 10میلیون تومان حقوقم بود؛ برای همین تصمیم گرفتم خودم را خلاص کنم. آن روز رفتم به یک پارک. یک مشت قرص خوردم تا به زندگیام پایان بدهم. کمی بعد از هوش رفتم، اما مردی به نام سیاوش مرا بیهوش روی صندلی پارک پیدا کرد، به بیمارستان برد و جانم را نجات داد. 2روز در کما بودم، اما به زندگی برگشتم. سیاوس بالای سرم آمد و گفت وصیت نامهام را خوانده و فهمیده که خودکشی کردهام. او گفت کاری برایم سراغ دارد که درآمدش خیلی خوب است و از پس هزینههای زندگی و درمان دخترم برمیآیم. پیشنهاد کاری او سرقت بود. باورتان میشود؟
چرا قبول کردی؟
سیاوش میگفت درآمدش خوب است و چون کابل برق میدزدیدم، به کسی آسیب نمیرسید. البته خود او هم سرنوشت عجیبی داشت. مهندس بود، اما بهخاطر شکست عشقی و خیانتی که دختر موردعلاقهاش به او کرده بود، معتاد شده و کارش را از دست داده بود. سیاوش چون از برق سررشته داشت، سرقت کابل و ترانس را انتخاب کرده بود. خودش از تیربرق بالا میرفت و با قیچیهای مخصوص سرقت را انجام میداد و حتی کاری میکرد که برق منطقه قطع نشود. من هم با او همراهی میکردم، اما یک شب که در حال تخلیه وسایل سرقتی بودیم، پلیس مچمان را گرفت و دستگیر شدیم.