نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
جامعه و حوادث

دختری دردام شیطان مجازی!

منبع
خراسان
بروزرسانی
دختری دردام شیطان مجازی!

خراسان/حالا که فریب پسری شیطان صفت در فضای مجازی را خورده ام و همه آینده و هستی ام را در یک عشق پوشالی و هوس آلود از دست داده ام،به دختران جوان می گویم از سرگذشت من عبرت بگیرند و به این گونه عشق های خیالی دل نبندید چرا که فرجام آن چیزی جز تباهی نیست ...
دختر ۲۱ ساله که از شدت شرم نمی توانست به چهره مادرش نگاه کند در میان هق هق گریه به کارشناس اجتماعی کلانتری فراجای مشهد گفت:۱۹ساله بودم که با مرگ ناگهانی پدرم سیاه پوش شدم . این ماجرا روح و روانم را به گونه ای تحت تاثیرقرارداد که گوشه گیر شدم و برای رهایی از این وضعیت به پرسه زنی در فضای مجازی پرداختم تا این که در یکی از شبکه های اجتماعی با پسرجوانی به نام «نادر»آشنا شدم. او خیلی زود با حقه بازی وچرب زبانی در حالی برایم سنگ صبور شد که نمی توانستم با این ترفند چه نقشه بی شرمانه ای را درسر دارد. او مرا دلداری می داد و خودش را پناهگاهی می خواند که حاضر است برای رهایی من از این وضعیت هرکاری بکند. من هم خیلی زود اسیر حرف های دلنشین او شدم و بدین ترتیب روابط غیرمتعارف ما ادامه یافت. او مرا برای آشنایی بیشتر به یک کافی شاپ دعوت کرد .آن روز بعد از صرف قهوه ،مسافتی را با یکدیگر طی کردیم و درباره موضوعات مختلف حرف زدیم ولی زمانی که به خانه بازگشتم «نادر»تلفنی از عشق بی انتهای خودسخن گفت و ادعا کرد طوری عاشقم شده است که نمی تواند لحظه ای دوری مرا تحمل کند!
«نادر» با این ترفند مرا برای دیداری دیگر به محل قرارکشاند و سوار خودروکرد. اما طولی نکشید که راهی بیابان های اطراف مشهد شد و با این ادعا که به چیزی جز ازدواج با من نمی اندیشد به زور و تهدید و حیله متوسل شد. من که شعله های هوس را در چشمانش می دیدم با همه وجودم مقاومت کردم ولی او با تهدید به آبروریزی به خواسته پلید خودش رسید. از آن روز به بعد کلمه «تنفر»جای«عشق»او را در قلبم گرفت و دیگر نمی خواستم هیچ ارتباطی با آن شیطان مجازی داشته باشم! اما او به تهدیدهایش ادامه داد و من از ترس این که مادر و برادرم در جریان این ماجرای تلخ و دردناک قراربگیرند به خواسته های شرم آورش تن دادم .حالا زندگی برایم رنگ سیاهی داشت و من دیگر چیزی برای از دست دادن نداشتم . وقتی تماس هایش را پاسخ ندادم او مرا تهدید به اسید پاشی کرد و حتی به در دانشگاهم آمد و مقابل دوستانم آبرویم را برد. در این وضعیت یکی از دوستانم با پلیس۱۱۰ تماس گرفت که آن ها «نادر»را دستگیر کردند . ولی من برای آن که رسوایی و آبروریزی به بار نیاید و خانواده ام چیزی از این عشق پوشالی نفهمند بلافاصله رضایت دادم و او هم آزاد شد. در همین حال برادر«نادر»که در جریان موضوع قرارگرفته بود به من توصیه کرد که باید آرام آرام از برادرش جدا شوم تا او از این تهدیدها و مزاحمت هایش دست بردارد .ولی «نادر»همه پیام هایش را ازگوشی تلفن پاک کرد و همچنان به آزار و اذیت من ادامه داد تا این که بالاخره فهمیدم به پایان خط رسیده ام و قصد داشتم موضوع را برای مادرم بازگو کنم که ناگهان «نادر»به درمنزلمان آمد و با سرو صدا وفریادهای زشت،آبروریزی به راه انداخت  که مادرم همه چیز را متوجه شد و با پلیس۱۱۰تماس گرفت ولی او از محل گریخت ...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است:در حالی که بررسی های روانشناختی این ماجرای تاسف بار دردایره مددکاری اجتماعی کلانتری ادامه داشت،عملیات شناسایی مخفی گاه شیطان مجازی با صدوردستوری محرمانه از سوی سرهنگ آرش ایرانمنش(رئیس کلانتری فراجای مشهد)آغازشد تا این پرونده مراحل قانونی خود را طی کند. 
 براساس ماجراهای واقعی در زیر پوست شهر

🔹"آخرین خبر" در روبیکا
🔹"آخرین خبر" در ایتا
🔹"آخرین خبر" در بله

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره

دانلود اپلیکیشن آخرین خبر