مرگ ۲ نفر در آتش عشق نافرجام زن صیغهای
فرارو/ عشق نافرجام مرد جوان به زن صيغهاي باعث شد او آتشي برپا کند که جان دو نفر را گرفت و سه نفر را مصدوم کرد. ۱۵ فروردين سال ۹۶ گزارش يک آتشسوزي هولناک به مأموران پليس تهران داده شد. آنها متوجه شدند چند نفر در کارگاه خياطي گرفتار آتش شدهاند. با مهار آتشسوزي، پنج نفري که در اين کارگاه دچار سوختگي شده بودند به بيمارستان منتقل شدند. دو نفر از پنج نفر که سعيد و يکتا نام داشتند، جان خود را از دست دادند و خسارت سنگيني هم به کارگاه وارد شد. با بررسيهاي اوليه مشخص شد عامل اين آتشسوزي که جواني به نام آرش است، فرار کرده. صاحب کارگاه گفت: آرش مدتي بود براي من کار ميکرد. او جوان بسيار فعال و خوبي بود و کارش را هم خوب بلد بود. از آنجايي که او خياط ماهري بود، خوب هم پول درميآورد، دو سال قبل ازدواج کرد و بعد از مدتي از همسرش جدا شد. مدتي بعد فهميدم با زني ديگر ازدواج کرده است. اين فرد در ادامه گفت: زن جوان را که يکتا نام داشت، يکي از دوستان آرش به نام سعيد به او معرفي کرده بود. سعيد مرد خوبي بود و آرش و يکتا را براي ازدواج به هم معرفي کرده بود. وقتي از سعيد پرسيدم چرا اين کار را کردي، گفت: يکتا زني جوان و زيبا، اما فقير بود. تنها زندگي ميکرد و نياز داشت يک مرد کنارش باشد. آرش هم از همسرش جدا شده بود و تنهايي اذيتش ميکرد. من به آرش پيشنهاد دادم با يکتا آشنا شود و با هم مدتي در ارتباط باشند و اگر خواستند ازدواج کنند. بعد از مدتي آرش گفت: يکتا را دوست دارد و تصميم دارند با هم زندگي کنند. آنها با هم به صورت موقت ازدواج کردند. صاحب کارگاه ادامه داد: در مدتي که آرش با يکتا بود، خيلي حالش خوب بود. بيشتر کار ميکرد، بانشاط بود و معلوم بود از زندگياش راضي است. مأموران در بررسيهاي بعدي متوجه شدند بعد از اينکه آرش با يکتا به صورت موقت ازدواج کرده، براي او چند سرويس طلا و لباس خريداري کرده و همه خواستههاي يکتا را برآورده کرده و حتي براي درمان دندانهاي او و ساير مشکلاتش ۳۰ ميليون تومان هزينه کرده، اما بعد از آن يکتا تصميم به جدايي از او گرفته است. يکي از نزديکان آرش گفت: سه ماه از ازدواج موقت آنها گذشته بود. آرش بسيار به يکتا دل بسته بود و ميگفت: او زني است که ميتواند خوشبختش کند، اما وقتي يکتا به خواستههايش رسيد و همه پولهاي آرش را گرفت، ديگر به آرش بيمحلي کرد. سه ماه از صيغه آنها گذشته بود که آرش به يکتا گفت: ميخواهد با او به صورت دائمي عقد کند و زندگي جديدي را تشکيل دهد، اما يکتا قبول نکرد. يکتا گفت: آرش را مناسب ازدواج دائمي نميداند، اما اگر بخواهد ميتواند مدت ديگري با او صيغه کند. اين موضوع باعث اختلاف آنها شد. آرش از اين موضوع خيلي ناراحت بود و وقتي اختلاف بالا گرفت، يکتا گفت: از او جدا ميشود. آرش خيلي عصبي بود. او هنوز جدايي اولش را به اين دليل که همسرش خيلي دردناک او را ترک کرده بود فراموش نکرده بود که اين اتفاق برايش افتاد. روز حادثه از سعيد خواسته بود که به کارگاه خياطي بيايد و يکتا را هم بياورد تا موضوع را حل کنند. آرش سعي داشت يکتا را نگه دارد، اما در کارگاه يکتا به او گفت: ديگر دوستش ندارد و ميخواهد او را ترک کند. اين باعث درگيري شديد در کارگاه شد. آرش کنترل خود را از دست داد. او يک گالن بنزين برداشت و گفت: حالا که اينطور است خودش و يکتا را ميکشد. او بنزين را روي خودش و يکتا پاشيد و از آنجايي که بخاري در کارگاه روشن بود، يکدفعه همهجا آتش گرفت. اين فرد ادامه داد: آرش خودش نزديک در خروجي بود و بلافاصله از در خارج شد، اما بقيه در آتش سوختند و کارگاه هم خسارت سنگيني ديد. مأموران در دو سال گذشته تحقيقات گستردهاي را براي پيداکردن آرش که متواري شده بود انجام دادند و از خانواده او خواستند اگر اطلاعاتي دارند يا اگر آرش با آنها تماس گرفت سريع موضوع را گزارش دهند، اما رديابيها به جايي نرسيد و آرش حتي با خانوادهاش هم تماس نگرفت. بااينحال با توجه به اينکه يکتا و سعيد در بيمارستان جان خود را از دست دادند و سه نفر ديگر از کارگران هم بهشدت آسيب ديدند و خسارت سنگيني نيز به کارگاه وارد شد، شاکيان درخواست کردند به پرونده رسيدگي شود. اوليايدم سعيد و يکتا اعلام کردند درخواست قصاص دارند و سه فرد ديگر هم درخواست ديه کردند، بنابراين براي مشخصشدن خسارتي که به اين افراد وارد شده بود، پرونده براي بررسي به دادگاه کيفري استان تهران ارسال شد.